#بهترین_سرآغاز
#موضوع؛ نتیجه انفاقهای ریاکاران:
🔹اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
✨﷽✨
( آیه ) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا ۖ لَا يَقْدِرُونَ عَلَىٰ شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ [264]
#ترجمه؛
🔹نتیجه انفاقهای ریاکاران:
ای مومنین، صدقه ها و انفاقهای خود را با منّت نهادن و رنجانیدن (حاجتمندان) باطل نکنید و همانند کسی نباشید که مال خود را برای خودنمایی به مردم ،انفاق میکند(در واقع چنین کسی) ایمان به خدا و روز قیامت ندارد (و هیچ نتیجه ای از انفاقهای خود بدست نخواهد آورد) بنابراین داستان چنین کسانی مانند سنگی سخت و صاف است که بر روی آن خاکی باشد( که بذری هم در آن خاک بوده باشد و) رگبار باران به آن سنگ ببارد (و همۀ خاکها و بذرها را بشوید و ببرد) و سنگ را همچنان صاف (و بدون خاک و بذر) باقی گذارد.
(ریاکاران هر صدقه و انفاقی بدهند)، نمیتوانند چیزی از (پاداش الهی) بدست آورند (زیرا خداوند اتفاقی را که از روی خودنمایی باشد، پاداش نمیدهد و چنین کسانی همانند کافران هستند) و خداوند کافران را (توفیق) هدایت نمیدهد.
#جزء3
#سوره_بقره /صفحه ۴۴ /آیه ۲۶۴
#نزول؛ مدینه
🔹طرح#آیه_به_آیه قرآن کریم(موضوع و مفاهیم)
🇮🇷بسم الله الرحمن الرحیم
#رمضان_الکریم
#کریم_اهل_البیت علیهم السلام
#ابن_الکریم علیهما السلام
❤️ یا بقیة الله اسعد الله أیامکم ❤️
💝 جهت عرض تبریک و هدیه به:
🌹 رسول خدا
🌺 جان رسول خدا
🌸 دختر رسول خدا
🌼 سبط اکبر رسول خدا
🌷 آخرین جانشین رسول خدا
💐 صلوات💐
جزء 15.mp3
زمان:
حجم:
4.15M
💠فایل صوتی: تند خوانی جزء پانزدهم قرآن کریم
🔹 با صدای استاد معتز آقایی
9.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کرامت و شخصیت بی نظیر امام حسن مجتبی علیه السلام
🎙 #استاد_رفیعی
💥🌱💥🌱💥🌱💥🌱💥🌱💥
#داستان_آموزنده
✨پیرمردی بود، که پس از پایان هر روزش از درد و از سختیهایش مینالید...
دوستی، از او پرسید: علت این همه درد چیست که از آن رنجوری..
پیرمرد گفت: دو بازشکاری دارم، که باید آنها را رام کنم،دوتا خرگوش هم دارم که باید مواظب باشم، به هرسویی نروند.
دوتا عقاب هم دارم که باید آنها را هدایت و تربیت کنم، ماری هم دارم که آنرا حبس کرده ام.
شیری، نیز دارم که همیشه، باید آنرا درقفسی آهنین، زندانی کنم، بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت کنم و در خدمتش باشم...
مرد گفت: چه میگویی، آیا با من شوخی میکنی؟ مگر میشود انسانی اینهمه حیوان را باهم دریکجا جمع کند و مراقبت کند..
پیرمرد گفت: شوخی نمیکنم، اما حقیقت تلخ و دردناکیست.
آن دو باز شکاری، چشمان منند، که باید با تلاش و کوشش از آنها مراقبت کنم.
آن دو خرگوش پاهای منند، که باید مراقب باشم بسوی گناه کشیده نشوند
آن دو عقاب نیز، دستان منند، که باید آنها را به کارکردن، آموزش دهم تا خرج خودم و خرج دیگر برادران نیازمندم را مهیا کنم
آن مار، زبان من است، که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا کلام ناشایستی از او، سر بزند..
شیر، قلب من است که با وی همیشه درنبردم که مبادا کارهای شروری از وی سرزند و آن بیمار، جسم و جان من است، که محتاج هوشیاری، مراقبت و آگاهی من دارد.
این کار روزانه من است که اینچنین مرا رنجور کرده، و امانم را بریده.
@sabraqeshm