خدایا! از تو پوزش میخواهم درباره مظلومی که در حضور من به او ظلم شد و من یاریش ندادم.
فرازی از دعای ۳۸ صحیفه سجادیه
#غزه_بیمارستان_شفا
7.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اظهارات جالب تحلیلگر سیاسی تلویزیون وزارت خارجه آمریکا:
در پروژه "زنزندگیآزادی" بدنه امنیتی و نظامی ایران چنان از خودش ستبری نشان داد که بینظیر بود!
آنها تاکنون هیچ ریزشی نداشتند؛ اما متأسفانه در بین اپوزیسیون چنان گسستی وجود دارد که هیچ نوری در عملکرد آنها دیده نمیشود!
@Madahi_Zakerin594_36952955279952.mp3
زمان:
حجم:
2.55M
🎧 #شعر_خوانی زیبا🌹
💐گفتم غزلی در خور نامت بنویسم
💐 اندازه وسعم ز مقامت بنویسم
🎤 کربلایی #صابر_خراسانی
💚 #ولادت_امام_حسن (ع) مبارک باد🌹
2.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 دو کلام حرف حساب استاد قرائتی با کسایی که در سطح جامعه عمدا روزه خوری میکنند
سلام
جدول روزانه مسابقات تلویزیونی «پویش زندگی با آیه ها» از شبکه های سیما:
شبکه افق ۱۱:۵۰
شبکه دو ۱۳:۳۰
شبکه قرآن ۱۷:۳۰
شبکه یک ۱۹:۰۵
شبکه افق ۲۱:۰۰
شبکه قرآن ۲۱:۴۰
شبکه تهران ۲۲:۳۰
شبکه امید ۲۲:۴۵
شرکت درمسابقه و برنده شدن هدایای کمک هزینه عمره، کربلا، مشهد و...
با مراجعه به سایت: ayeh.tv
✅ شرح دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان
🔹أللَّهُمَّ ارْزُقْنی فيهِ طاعةَ الخاشعينَ وَاشْرَحْ فيهِ صَدری بِإنابَةِ المُخْبِتينَ، بِأمانِكَ يا أمانَ الخائفينَ
🔸خدایا! در این روز طاعت بندگان خاشع و خاضع را نصیب من گردان و شرح صدر مردان فروتن و خداترس را به من عطا فرما. به حق امانبخشی خودت، ای ایمنی دلهای ترسان.
پیامهای دعا
1- عبادت خاشعانه
2- درخواست شرح صدر
3- در امان بودن دلهای خداترس
پیام منتخب
يكی از صفات مؤمنان واقعی، «خشوع» است. اين صفت، يعنی فروتنی كه شامل قلب و دیگر اعضا و جوارح میشود. خشوع جوارح بدون خشوع قلب، تظاهر و نوعی نفاق است که باید از آن پرهیز کرد.
در روایتى نقل شده، پیامبر اکرم(ص) مردى را دیدند که در نماز با ریش خود بازى مى کند و فرمودند: «أما إنَّهُ لَوْ خَشَعَ قَلْبُهُ لَخَشَعَتْ جَوَارِحُهُ؛ اگر قلبش خاشع بود، جوراح او هم خاشع بودند.»
📚محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، ج ۳، ص ۳۹
در اهميت اين صفت، در حديث معراج آمده است: «هيچ بندهای مرا نشناخت و در برابرم خاشع نشد، مگر آنكه همۀ اشيا در برابر او خشوع كردند.
📚دیلمی، حسن، ارشاد القلوب، ص ۲۰۳.
اين يعنی اگر انسان در برابر خداوند و دستورهای او سربهزير باشد، تمام هستی در مقابلش فروتنی خواهند كرد. خدای مهربان در توصیهای به موسی(ع) فرمود: «ای پسر عمران! برای من در تاریکیهای شب از دلت خشوع، از بدنت فروتنی و از دیدگانت اشک بیاور و مرا بخوان که بیتردید، نزدیک و اجابتکنندهام خواهی یافت.»
📚راوندی،قطبالدین، قصص الأنبیاء، ص ۱۶۱
25.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 یک نکته از یک جزء
🔻 #جزء_دوازده
💢 فتنه اولاد
🔹 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی در حرم مطهر رضوی
📝 دریافت فایل متنی
♦️ شایان ذکر است، این سخنرانی در کل #ماه_مبارک_رمضان، دقایقی پس از اذان صبح تهران به صورت زنده از شبکه یک پخش میشود.
18.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پسر چه خبره ورزشگاه آزادی 😳
ماشاااااالله
میگفتن مردم بی دین شدن که!!!
ایران کشور امام زمان 👏
#ولادت_امام_حسن #سیدکاظم_روحبخش
✅یه لحظه با دقت به این جمله نگاه کن ؛
✍اگه سر سفره افطار به مامانت بگی : مادرجون روزه ات قبول باشه ، اون چی جواب میده. حتما میگه عزیزم ازشمام قبول باشه و کلی بهت محبت میکنه . حالا اگه سر افطار سرت رو بالا گرفتی و به امام زمان عج گفتی ؛ آقاجون روزت قبول باشه مطمین باش آقا هر جوابی بدن ، دعاشون در حقت مستجابه . من سر سفره افطار میگم اقاجون روزتون قبول باشه و امید دارم به اینکه اقا بفرمایند ؛ از شمام قبول باشه ، عاقبت بخیر بشی
👈 این پیام رو اینقدر منتشر کنین که همه سر افطار با امام زمان عج حرف بزنن و به یاد حضرت مهدی باشن.
✨اللهم عجل لولیک الفرج✨
صبرا قشم ( نشر خوبیها)
💠رمان #جانَم_میرَوَد 💠 قسمت #پنجاه_وشش چند روز از آن روز می گذشت... در این چند روز اتفاقات جدیدی بر
#رمان.جانَم.میرَوَد
#قسمت.پنجاه.وهفتم
مریم شانه های مهیا را ماساژ داد
_اینقدر گریه نکن
مهیا با دستمال اشک هایش راپاک کرد
_باورم نمی شه که چطور نازی همچین حرفی بزنه یعنی ۶سال دوستی، همشو برد زیر سوال
_اشکال نداره عزیزم چه بهتر زودتر شناختی که چطور آدمی هستش هر چقدر ازش دور باشی به نفعته
مهیا با یادآوری حرف های دوست 6سال زندگیش شروع به هق هق کرد
ــ ا مهیا گریه نکن دختر
مهیا را در آغوشش ڪشید
_آروم باش عزیزم خیلی سخته ولی دیگه چیزیه که شده
با صدای گوشی مهیا ،از هم جدا شدند
مهیا گوشیش را برداشت
_جانم مامان
_پیش مریمم
_سلامت باشی
_هر چی .زرشک پلو
_باشه ممنون
گوشی را قطع کرد
_مامانم سلام رسوند
_سلامت باشه من پاشم چایی بیارم
_باشه ولی بشینیم تو حیاط
_هوا سرده
_اشکال نداره
_باشه
مهیا پالتویش را تنش کرد کیفش را برداشت و به طرف حیاط رفت روی تخت تو حیاط نشست
مریم سینی چایی را جلوی مهیا گذاشت
_بفرمایید مهیا خانم چایی بخور
مهیا چایی را برداشت محو بخار چایی ماند استکان را به لبانش نزدیک کردو مقداری خورد چایی در این هوای سرد واقعا لذت بخش بود مهیا
_خب چه خبر
_خبری بدتر از اتفاق امروز
_میشه امروزو فراموش کنی بیا درمورد چیزای دیگه ای صحبت کنیم
_باشه
_رابطتت با مامانت بهتر شده
_میدونی مریم الان به حرفت رسیدم من در حق مامان بابام خیلی بدی کردم کاشکی بتونم جبران کنم
_میتونی من مطمئنم
با باز شدن در صحبت دخترا قطع شد مریم با دیدن شهاب با ذوق از جایش بلند شد
_وای شهاب اومدی
به طرف شهاب رفت شهاب مریم را در آغوش ڪشید و بوسه ای بر سرش کاشت
مهیا نگاه کنجکاوی به شهاب خسته و کوله پشتیش انداخت
شهاب با دیدن مهیا شوکه شد ولی حفظ ظاهر کرد
_سلام مهیا خانم
_سلام
مهیا خیلی خشک جوابش را داد هنوز از شهاب دلخور بود
شهاب به طرف در ورودی رفت ولی نصف راه برگشت
_راستی مریم جان
_جانم داداش
_در مورد قضیه راهیان نور دانش آموزان که گفتم یادت هست
_آره داداش
_ان شاء الله پس فردا عازمیم آماده باش
_واقعا ؟؟
_آره
شهاب سعی کرد حرفی بزند اما دو دل بود
_مهیا خانم اگه مایل هستید میتونید همراه ما بیاید
مهیا ذوق کرده بود اما لبخندش را جمع کرد
_فکر نکنم... حالا ببینم چی میشه
شهاب حرفی دیگه ای نزد و وارد شد ولی فضول شده بود و خودش را پشت در قایم کرد
_خیلی پرویی تو... داداشم کم پیش میاد کسیو دعوت کنه اونم دختر بعد براش کلاس می زاری
_بابا جم کن من الان اینهو خر که بهش تیتاپ میدن ذوق کردم ولی می خواستم یکم جلو داداشت کلاس بزارم
شهاب از تعجب چشمانش گرد شد
ولی از کارش پشیمان شد و به طرف اتاقش رفت
_راستی مریم این داداشت کجا بود
_ببینم اینقدر از داداشم میپرسی نمیگی من غیرتی بشم
مهیا چندتا قند برداشت و به سمتش پرت کرد
_جم کن بابا
_عرض کنم خدمتتون برادرم ماموریت بود
_اوه اوه قضیه پلیسی شد ڪه
_بله برادر بنده پاسدار هستش
_از قیافه خشنش میشه حدس زد
_داداش به این نازی دارم میگی خشن
_هیچکی نمیگه ماستم ترشه من برم ننم برام شام درست کرده
_باشه گلم
دم در با هم روبوسی کردن
_راستی مهیا چادر الزامیه
_ای بابا
_غر نزن
_باشه من برم
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
ادامه.دارد...