eitaa logo
صبرا قشم ( نشر خوبی‌ها)
186 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
93 فایل
این کانال با هدف تعامل و هم افزایی بانوان فعال و توانمند قشم، در عرصه فرهنگی و مذهبی و محوریت جهاد تبیین با نگاهی نو و متفاوت جهت صحنه گردانی ایجاد شده است. (صبرا=صحنه گردانان بردبار روایت امید) و وابسته به مدرسه علمیه ریحانه الرسول(س) قشم است.
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 محل قرار گرفتن دستها در رکوع 🔹 به نظر آیت‌الله خامنه‌ای؛ احتیاط واجب آن است که در حال رکوع، دستها بر زانو گذاشته شود. 🔸 درکوع عملی است که نمازگزار در هر رکعت بعد از قرائت باید آن را انجام دهد یعنی به اندازه‌ای خم شود که دست او به زانو برسد و اگر سر انگشتش هم برسد کفایت می‌کند. 📚 پی‌نوشت: رساله نماز و روزه آیت‌الله خامنه‌ای، مسأله ۲۱۴ و ۲۱۳ 📎 ⭕️♻️⭕️♻️⭕️♻️ ✳️ شناسه پایگاه تخصصی فقه و احکام در ایتا، روبیکا، تلگرام، اینستاگرام و... 🆔 @ask_ahkam
11.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تجسس تو امور شخصی دیگران چه حکمی داره؟ در جواب به تحقیق دیگران چی بگیم؟ ⭕️♻️⭕️♻️⭕️♻️ ✳️ شناسه پایگاه تخصصی فقه و احکام در ایتا، روبیکا، تلگرام، اینستاگرام و... 🆔 @ask_ahkam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرا خدا را می پرستی؟.mp3
3.8M
🎬چرا خدا را می پرستی؟ 🎙️استاد حدائق ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این «امر به معروف قشنگ» رو برای چند نفر که به نماز، کم اهمیت میدن، بفرست! اونهایی که شماره اشون توی گوشیت هست ──────⊹⊱༻❁༺
🔻خدا رحمت کند آقای مشکینی را؛ یکبار قبل از انتخاباتی در خطبه هایش انتخابات را تشبیه می کرد به و می فرمود: 📣 «صحنه انتخابات است. ▪️کسی‌که در انتخابات شرکت نمی‌کند، گویا دارد یزید را می‌کند. ▫️کسی‌که در انتخابات شرکت می‌کند ولی رأی سفید می‌دهد، انگار در کربلا است ولی تیر به سوی هدف خاصی نمی‌اندازد. 🔸کسی‌که به غیر صالح رأی می‌دهد، گویا دارد علیه امام حسین شمشیر می‌زند. 🔹کسی‌که می‌گردد و اصلح را انتخاب می‌کند، گویا دارد از امام حسین دفاع می‌کند. 🖌رأی مثل بیعت است و مسئولیت‌آور. با دقت و بصیرت رأی دهیم تا در پیشگاه الهی سربلند باشیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌎🌺🍃 🌺 ❇️ تقویم نجومی 🗓 چهارشنبه 🔸 ۱۱ بهمن / دلو ۱۴۰۲ 🔸 ۱۹ رجب ۱۴۴۵ 🔸 ۳۱ ژانویه ۲۰۲۴ 🌗 امروز قمر در «برج میزان» است. ✔️ روز مناسبی برای امور زیر است: آغاز نگارش آغاز امور آموزشی صید خرید رفتن امور ازدواجی فروش جواهرات نو‌ پوشیدن آغاز درمان 👶 زایمان نوزاد خیر از او انتظار می‌رود. 🚘‌ مسافرت مکروه است. 👩‍❤️‍👨 مباشرت و انعقاد نطفه کراهت شدید دارد. 🩸 حجامت، خون دادن و فصد باعث رفع درد می‌شود. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت باعث قدرت و‌توانگری می‌شود. ✂️ ناخن گرفتن روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی می‌شود. 👕 بریدن پارچه روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله سواری و یا چارپایان بزرگ، نصیب شخص شود. ان شاءالله 😴 تعبیر خواب رویایی که امشب (شب چهارشنبه) دیده شود، تعبیرش طبق آیه ۱۹ سوره مبارکه « مریم » علیها السلام است. ﴿﷽ قال انما انا رسول ربک﴾ فرستاده‌ای از جانب فرد بزرگی نزد خواب بیننده بیاید و خبرهای دلپسند و‌ خاطرخواه به او برسد. ان‌شاءاللّه به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید 📿 وقت استخاره از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ از ساعت ۱۶ تا عشای آخر(وقت خوابیدن) 📿 ذکر روز چهارشنبه یا حیّ یا قیّوم  ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه «یا متعال» که موجب عزّت در دین می‌گردد. ☀️ ️امروز متعلق است به علیه‌السلام علیه‌السلام علیه‌السلام علیه‌السلام اعمال نیک خود را به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد https://20l.ir/MzMsO https://20l.ir/bMokP
♥️عــــشـــق پـــــایــــدار♥️ سال سوم دانشگاه بودم,امروز قراربود سرکلاس یه استاد جدید بیاد,ترم بالاییهاخیلی ازسختگیریش تعریف میکردن, ناخوداگاه ازش میترسیدم... بعداز دقایقی انتظار کشنده بالاخره اقا تشریفشون را آوردند... خیره شدم بهش پلک نمیزدم اخه تصورات من کجا واین اقا کجا!!!! وای خدای من اینکه خیلی جوون بود ,چقدم خوشتیپ وخوش پوش.. استاد بدون توجه به دانشجوها پشت میزش جاگیر شد وبی معطلی گفت: بهروز خانزاده هستم,سرکلاس من از مزه پرونی ,بی نظمی,غیبت و.... خبری نیست. حالا یکی ,یکی خودتون رامعرفی کنید.. بچه ها خودشون رامعرفی کردندتانوبت من شد,معصومه کریمی هستم.وچون تنها چادری کلاس بودم ,سرم راکه بلند کردم با لبخندی که فک کنم به چهره ی جدیش نمیومد مواجه شدم. همیشه گوشه ی کلاس بغل دیوار جای من بود,با دخترای کلاس خیلی نمیجوشیدم چون از پوشش وحرکات سبک سرانه خوشم نمیومد.آهسته میومدم وآهسته میرفتم،یه جورایی همه فکر میکردند تافته جدا بافته ام واین روز اول جلسه ای که با خانزاده داشتیم شد شروع یک ماجرایی شیرین.. یک روز از خواب پاشدم,دیدم برف همه جا راگرفته,تواین سرمای شدید,فقط اغوش گرم پتو میچسپید ,ولی امروز روز غیبت نبود چون بااستادخانزاده داشتیم ,اگه نمیرفتم تا دماراز روزگارمون نمیکشید ول کن نبود. رفتم دانشگاه یه ده دقیقه ای رودیر رسیدم ,خدا خدا میکردم استاد سرکلاس نرفته باشه.. بدو تو راهرو میرفتم که خوردم به جلوییم اگر نگرفته بودم نقش زمین میشدم,همونطورکه سرم پایین بود(اخه همیشه زمین رامیدیدم عادت نداشتم به طرف روبه روم خصوصا اگرمرد بود نگاه کنم)گفتم :بببخشید به خداعجله داشتم,تقصیر خانزاده است ,اگردیدیدش بگین خسارت راپرداخت کنن... حرکت کردم که برم,ازپشت سرم داد زد,صبر کن ببینم,خسارت راازکدوم خانزاده بگیرم؟! وای چقد صداش اشنا بود ,برگشتم نگاه کردم ,واییییی بلا به دور این که خوده استاد خانزاده بود,یعنی بدشانسی تا این حد؟؟ ازخجالت اب شدم وخودم رابدو به کلاس,رسوندم,اه نصف کلاس خالی بود ,مثل اینکه خیلیا رختخواب گرم رابه خانزاده ترجیح داده بودن,جای منم گرفته بودن نامردا.. اخرین ردیف خالی که کسی توردیف نبود نشستم. به به وقتی کسی نباشه چقدددد ادم راحته هاااا استاد وارد کلاس شد,همینطور که زیرچشمی بچه هارا نگاه میکرد وجواب سلام میداد,چشمش به من افتاد که تک وتنها وغریبانه اون عقب نشسته بودم,یه جوری گوشه ی لبش بالا پرید اما جلو خنده اش را گرفت,یه جورایی حس میکردم نقشه ای تو سرش داره.... ادامه دارد... واقعیت ▪کُپی برداری بدون نام نویسنده حَرام اَست▪ 💦⛈💦⛈💦⛈