‹ ❄️ ›
🔰 پای دفاع از حرم جان داد
🌱 حاج فیروز امینی مرد مسنی که صبح جمعه برای دادن رأی آمده بود امامزاده #تیران و به نقل همسرش با وضو اومده بوده رأی بده بنده خدا همونجا دار فانی را وداع نمود😭😭😭
ایشون در آخرین لحظات زندگیش و در کوله بار اعمالش ثواب پشتیبانی از ولایت و شهدا و کشورش ثبت گردید.
🥀 اما همسر مرحوم حاج فیروز امینی با چند ساعت تاخیر به شب نرسیده ایشان هم از دنیا رفتند😔💔
و درست بر مصداق شعر بابا طاهر که :
میگوید اگر مردیم بمیریم هر دوتامون
ببندن قبر جفتی از برامون ❤️🍃
👈🏻 عشق های اسطوره ای فقط در کتاب نیست
─═इई🍃🌺🍃ईइ═─
● کانال زاینده رود ✅
ویژگی والدین خوب
۲. شما از هم پشتیبانی میکنید.
توافق والدین روی هر تصمیمی مهمترین چیز است، بله، ولی به همین جا ختم نمیشود.
اگر همسرتان همیشه تنها کسی است که برنامهها و تصمیمات مشترکتان را اجرا میکند، برای کودکانتان یک طرفه به نظر میرسد.
هر دو باید در نقش مجری مشارکت کنید، یا با هم انجام دهید یا به نوبت.
۳. شما با انجام کار به روشی دیگر موافقت میکنید.
همیشه شما چگونگی مراقبت از کودکتان را از نزدیک و چشم به چشم نمیبینید. با این وجود هرگاه تصمیم میگیرید در مورد نحوه ی مراقبت از او مصالحه کنید، فقط اطمینان حاصل کنید هر دو به یک راهحل رسیدهاید که میتوانید با آن کنار بیایید.
برای بعضی از تیم های والدین، همیشه این کار را کسی انجام میدهد که بهترین و قویترین اقدام را احساس میکند (به عنوان مثال، همسرتان ممکن است بگوید، «نمیدانم که درست است، ولی حسام میگوید درست است- ممکن است اجازه بدهی به این روش انجام بدم») برای بعضی دیگر، فقط باید مرور شود آخرین بار چه کسی آن مراقبت را انجام داده است و حالا فقط باید جاها عوض شود.
@nooredideh
3.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تابلو نباش !
♻️⭕️♻️
✳️ شناسه پایگاه تخصصی فقه و احکام در ایتا، روبیکا، تلگرام، اینستاگرام و...
🆔 @ask_ahkam
💢 زمان پرداخت کفاره ی روزه
💠 سوال:
کفاره و فدیه مربوط به هر ماه رمضان را، چه زمانی باید پرداخت؟
✍🏻 پاسخ:
کفاره تأخیر و کفاره بیماری که تا ماه رمضان بعد نتواند قضای روزه را بگیرد، پس از رسیدن ماه رمضان بعد پرداخت می شود، اما پرداخت کفاره افطار عمدی یا فدیه ای که زن باردار یا زن شیرده باید بپردازد، قبل از رسیدن ماه رمضان بعد، اشکال ندارد.
🔺 احکام روزه مطابق با فتاوای مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی خامنهای
📎 #احکام
📎 #احکام_روزه
📎 #کفاره_روزه
📎 #ماه_ضیافت_الهی
♻️⭕️♻️⭕️♻️
✳️ شناسه پایگاه تخصصی فقه و احکام در ایتا، روبیکا، تلگرام، اینستاگرام و...
🆔 @ask_ahkam
#رمان_جانم_میرود
#قسمت_نوزدهم
ـــ لعنت بهت
صورتش را با دست پوشاند و هق هق می کرد
به ذهنش رسید برود و کسی را پیدا کند تا آن ها را کمک کند
خواست از جایش بلند شود ولی با شنیدن آخ کسی و داد یکی از پسرها که مدام با عصبانیت می گفت
ــــ کشتیش عوضی کشتیش
دیگر نتوانست بلند شود
سر جایش افتاد ،فقط به در خیره بود نمی توانست بلند شود و برود ببیند که چه اتفاقی افتاده
امید داشت که الان شهاب بیاید و به او بگویید همه چیز تمام شده
اما خبری نشد
ارام ارام دستش را روی دیوار گذاشت و بلند شد به طرف در رفت در را باز کرد
به اطراف نگاهی کرد خبری از هیچکس نبود جلوتر رفت از دور کسی را دید که بر روی زمین افتاده
کم کم به طرفش رفت دعا می کرد که شهاب نباشد با دیدن جسم غرق در خوِن شهاب جیغی زد...
در کنار جسم خونین شهاب زانو زد شوڪه شده بود باور نمے کرد که ایڹ شهاب است
نگاهی به جای زخم انداخت جا بریدگی عمیق بود حدس زد که چاقو خورده بود تکانش داد
ــــ آقا
ـــ شهاب .سید توروخدا یه چیزی بگو
جواب نشنید شروع کرد به هق هق کردن بلند داد زد
ـــ کمک کمک یکی بهم کمک کنه
ولی فایده ای نداشت نبضش را گرفت کند می زد
از جای خود بلند شد و سر گردان دور خودش می چرخید
با دیدن تلفن عمومی به سمتش دوید
تلفن را برداشت و زود شماره را گرفت
ـــ الو بفرمایید
* از.لاڪ.جیـغ.تـا.خــدا *
* ادامه.دارد... *
#رمان_جانم_میرود
#قسمت_بیستم
ـــ الو یکی اینجا چاقو خورده ـ
ــــ اروم باشید لطفا، تا بتونید به سوالاتم جواب بدید
ـــ باشه
ـــ اول ادرسو بدید
ـــ .....
ـــ نبضش میزنه
ـــ آره ولی خیلی کند
ـــ خونش بند اومده یا نه
ـــ نه خونش بند نیومده
ـــ یه دستمال تمیز روی زخمش میزاری و آروم فشار میدی
ـــ خب یگه چیکار کنم
ـــ فقط همینـــ
مهیا نزاشت خانومه ادامه بده زود تلفنو گذاشت و به طرف پایگاه رفت و یک دستمال پیدا کرد کنار شهاب زانو زد نگاهی به او انداخت رنگ صورتش پریده بود لبانش هم خشک و کبود بودند
ــــ وای خدای من نکنه مرده شهاب سید توروخدا جواب بده
دستمال را روی زخمش گذاشت از استرس دستانش می لرزیدند
محکم فشار داد که شهاب از درد چشمانش را آرام باز کرد
مهیا نفس راحتی کشید
تا خواست از او بپرسید حالش خوب است
شهاب چشمانش را بست
ــــ اه لعنتی
با صدای امبولانس خوشحال سر پا ایستاد
دو نفر با بلانکارد به طرفشان دویدند بالای سر شهاب نشستند یکی نبضشو میگرفت یکی آمپول میزد
مهیا کناری ایستاد و ناخن هایش را از استرس می جوید
* از.لاڪ.جیـغ.تـا.خــدا *
* ادامه.دارد... *
4.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
♦️| یه بار گفتم حاجت نخام...
همون شب خواب دید
بهش گفتن: چرا دیر اومدی؟!!
🌺داستان رجبعلی خیاط
🎙| مرحوم مجتهدی
#اللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#حضرت_حجت
https://eitaa.com/sabraqeshm
دخیل کنج ضریح رقیه خاتونم
❤️دم به دم می وزد از هر نفست بوی بهشت
❤️دختر حضرت اربابی و بانوی بهشت
❤️ نه فقط دور و بر خانه ی او همهمه است
❤️عرض تبریک به ارباب برای همه است"
۲۳ #ماه_شعبان سالروز ولادت بی بی دو عالم حضرت رقیه سلام الله علیها مبارک.
#میلاد_حضرت_رقیه تبریک به #امام_زمان