eitaa logo
صبرا قشم ( نشر خوبی‌ها)
174 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
6.6هزار ویدیو
103 فایل
این کانال با هدف تعامل و هم افزایی بانوان فعال و توانمند قشم، در عرصه فرهنگی و مذهبی و محوریت جهاد تبیین با نگاهی نو و متفاوت جهت صحنه گردانی ایجاد شده است. (صبرا=صحنه گردانان بردبار روایت امید) و وابسته به مدرسه علمیه ریحانه الرسول(س) قشم است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹چرا تلویزیون نشونت نمی‌ده بابا؟ 🔹دختر شهید موسوی: گفتم بابا مگه شما سردار نیستی؟ چرا تصویرت را در تلویزیون نشان نمی‌دهند؟ چرا در اینترنت نیستی؟ پدرم گفت «نشون می‌ده بابا!». یک روز بعد و بعد خبر شهادت بابا، همهٔ مردم ایران تصویر پدرم را دیدند و فهمیدند که سرتیم حفاظت رئیس جمهور، بابای مهربان من است. 🔹دختر کوچک شهید موسوی: از وقتی بابا محافظ آقای رییسی شد، آخر هفته‌های خانهٔ ما، آخر هفته‌های بدون حضور بابا بود. 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این ملّت بزودی ظهور را رقم خواهند زد! استادشجاعی الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج
انا لله و انا الیه راجعون 🏴 نماز لیلة الدفن شهدای اخیر ویژه امشب: ●شهید مالک رحمتی ●شهید سید مهدی موسوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻فشار رسانه ایی دوران پهلوی برای جلوگیری از بچه آوردن ✍افزایش جمعیت از بمب اتم هم خطرناک تر است روزنامه اطلاعات یکشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۵۰ 🔻کانال دیده بان شفافیت قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت
@Maddahionlin1_4097493698.mp3
زمان: حجم: 2.86M
خدا به ظاهر شما نگاه نمیکنه، به قلب شما نگاه میکنه 🌷 مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی
🔆 امام رضا علیه‌السلام و تبیین وظیفه در دوران غیبت عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو صَالِحٍ خَلَفُ بْنُ حَمَّادٍ الْكَشِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ قَالَ الرِّضَا علیه‌السلام:‏ مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ‏ فَعَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ‏ إِنَّمَا يَجِي‏ءُ الْفَرَجُ‏ عَلَى‏ الْيَأْسِ‏ فَقَدْ كَانَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ. 📚 كمال الدين و تمام النعمة؛ ج‏۲؛ ص۶۴۵ حضرت امام رضا علیه‌السلام فرمودند: چه قدر صبر و انتظار فرج نیکوست! آيا سخن خداى تعالى را نشنيدى كه فرمود: چشم به راه باشيد كه من نيز با شما چشم براهم و فرمود: منتظر باشيد كه من نيز با شما از منتظرانم. پس بر شما باد كه صبر كنيد كه فرج پس از يأس مى ‏آيد و پيشينيان شما از شما صابرتر بودند.
داستان اخلاقی ناب و آموزنده انصاف جالب است حتما بخوانید در قدیم یک فردی بود در همدان به نام " اصغر آواره " اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرم کنی میکرد و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را میشناختند .... و چون کسی را نداشت و بیکس بود بهش میگفتند اصغر آواره ! انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود میرفت در اتوبوس برای مردم میزد و میخوند و شبها میرفت در بهزیستی میخوابید . تا اینجا داستان رو داشته باشید ! در آن زمان یک فرد متدین و مومن در همدان به نام ایت الله نجفی از دنیا میره و وصیت کرده بوده اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت ..... حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج مولا علی همدانی فاتحه ای بخوانم و برگردم .... وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسالخانه میبردند ! کنجکاو شد و به سمت آنها رفت ..... پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید ؟ یکی ازکارگران گفت این اصغر آواره است ! تا اسم او را شنید فریادی از سر تاسف زد و گریست ..... مردم تا این صحنه را دیدیند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد اینطورناله کردید ؟! حاجی گفت : مردم این فرد را میشناسید ؟ همه گفتند نه ! مگه کیه این ؟ حاجی گفت: این همون اصغر آواره است .... مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا میشناسیدش ؟! و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی..... گفت : سالها قبل از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمانها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر میرفت سوار اتوبوس که شدم دیدم ....وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد... ترسیدم و گفتم یا امام حسین (ع) اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین میرود , اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمیزارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخواهم رسید ....چه کنم ! خلاصه از خجالت سرم را به پایین انداختم ..... اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد ..... زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری ؟ چرا نمیزنی ؟ گفت : من در زندگیم همه غلطی کردم اما جلوی اولاد حضرت زهرا (س) موسیقی ننواختم .... خلاصه حرمت نگه داشت و رفت .... اونروز تو دلم گفتم اربابم حسین (ع) برات جبران کنه , حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشیع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته حاجی عنایتی بهانه ای بشود برای این امر خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انحام و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند از این حکایت معلوم است اگر برای نوکر امام حسین (ع) کاری انجام بدهیم خدا یک شهر را برایمان می اورد کارمان را سامان دهد ان شاالله. بخیر شویم
922.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در این شب ✨ خرداد ماه 🌙 دعا میکنم ... زیر این سقف بلند روی دامان زمین هر کجا "خسته شدی" یا که "پر غصه شدی" دستی از غیب "به دادت برسد" و چه زیباست که آن "دست خدا" باشد و بس..🌷 شب خدایی 🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا