eitaa logo
صبرا قشم ( نشر خوبی‌ها)
174 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
6.5هزار ویدیو
102 فایل
این کانال با هدف تعامل و هم افزایی بانوان فعال و توانمند قشم، در عرصه فرهنگی و مذهبی و محوریت جهاد تبیین با نگاهی نو و متفاوت جهت صحنه گردانی ایجاد شده است. (صبرا=صحنه گردانان بردبار روایت امید) و وابسته به مدرسه علمیه ریحانه الرسول(س) قشم است.
مشاهده در ایتا
دانلود
📣 | *ماجرای شیرین همدلی* ❤️ دلم نمی‌خواست مثل همه دخترها برای عروسی ام خرج‌های رنگارنگ بتراشم. نه آیینه شمعدان نه خرید لباس و کیف و کفش نه مراسم عروسی نه... هیچ کدام را نخواستم. اما طلا دوست داشتم. برایم مهم بود. به بابا هم گفته بودم. همیشه می‌گفتم طلا "آبرو"ی زن است. این را از زن های فامیل زیاد شنیده بودم.. هنوز عقد نکرده بودیم. صیغه بودیم. یک شب آمد به خانه‌مان. با بابا سه تایی دور هم شام خوردیم. وسط شام بابا رو کرد بهش و گفت ایشون گفته من هیچی نمی‌خوام فقط اینم خوب باشه( اشاره کرد به سینه‌اش) منظورش سرویس طلا بود. او هم که با دقت گوش می‌داد گفت چشم.. همه‌اش منتظر بودم سرویسم را برایم بخرد. ولی جور نمی‌شد ، یا وقت نداشت یا پول. خلاصه تا چند روز مانده به عروسی نشد بخریمش. قبلاً ازش قول گرفته بودم چیز خوب برایم بگیرد. ازش پرسیده بودم چقدر می‌خواهی هزینه کنی؟ آخرش گفته بود ۲۰ میلیون. خیلی راضی بودم. روز موعود رسید. رفتیم جواهرفروشی. فروشنده چند تا سرویس گذاشت جلویم. همه‌اش قشنگ بود. هر کدام را می‌پسندیدم یکی زیباتر و سنگین‌تر می‌آورد. او هم خوشش می‌آمد. نه نمی‌گفت. من هم ته دلم از بلند نظری اش کیف می‌کردم. آخر سر سرویسم را انتخاب کردم. می‌شد ۳۲ میلیون. هیچ مخالفتی نداشت. در نهایت رضایت پولش را پرداخت. "مبارکت باشد" گفت و آمدیم بیرون. سوار موتور شدیم. راه افتادیم. به آن چیزی که می‌خواستم رسیده بودم .. احساس کردم خیلی دوستم دارد. باد هم می‌خورد توی صورتم. شهریور ماه بود، سال ۹۵... شب جمعه بود. طبق معمول هر هفته می خواستیم برویم منزل مادر شوهرم. قبلش طلاها را سر راه تحویل دادم به خانمی که قرار بود انها را برساند به بیت رهبری تا برای کمک به لبنان در جنگ علیه اسرائیل خرج شود. آخر شب برگشتیم خانه. یک جور خاصی حالم خیلی خوب بود. خوشحال، با نشاط، سبک... داشتم لباس‌هایم را عوض می‌کردم. با یک حالت نیمه شوخی نیمه دلخوری گفت فلان قدر طلا رو دادی رفت دیگه؟خندیدم و گفتم آدم یهو خر میشه. نگاهم کرد. یادش نمی‌آمد. بهش گفتم یادت نیست وقتی برام خریدیش بهم اینو گفتی؟ گفت نه. برایش تعریف کردم: روی موتور نشسته بودیم. از پشت بغلت کرده بودم. بهت گفتم دستت درد نکنه، خیلی خوب برام خرج کردی، بیشتر از اون چیزی که قرار بود. باد می خورد توی صورتت، پیراهن تو و چادر من رو داشت با خودش می برد، از توی آینه نگاهت کردم، دور رو نگاه می کردی، بارون لبخند همه چاله چوله های صورتت رو پر کرده بود، انگار سبک شده باشی دستات رو روی فرمون موتور چرخوندی و بهم گفتی آدم یهو خر میشه دیگه. حالا من هم بهت همونو میگم. لبخند تلخی زد، انگار حسرت خورده باشد گفت "مبارکت باشد". گفتم چی؟ گفت ازاد شدنت... مهر ۱۴۰۳ آن شب تا نیمه‌های صبح یواشکی نم اشک را از گوشه چشمانم پاک می‌کردم. معلق شده بودم بین دو احساس سبکی و سنگینی. سبکی دل کندن ، سنگینی جدایی. هم احساس وصل داشتم هم احساس فراق. وصل به یک محبوب و فراق از محبوبی دیگر. خجالت می‌کشیدم او ببیندم. من با آن همه ادعا، حالا در فراق یک سرویس طلا نمی توانستم جلوی اشکهایم را بگیرم. محبوبی را که از محبوبم هدیه گرفته بودم داده بودم رفته بود به پای محبوبی والاتر.. احساس می کردم بزرگ شده ام. رشد کرده بودم. پوست انداخته بودم ، من به خاطر امام زمانم، "آبرو"یم را داده بودم... خانم ۳۷ ساله از تهران 📲
1.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به همه خانم ها ی خانه‌دار با عشق😍😍😍😍
💠 پاکیِ محلّ سجده ✅ پاسخ: مهر یا چیز دیگری که بر آن سجده میکنید باید پاک باشد؛ ولی اگر مُهر را روی فرش نجس بگذارید یا یک طرف مُهر نجس باشد و پیشانی را برطرف دیگر بگذارید، اشکالی ندارد. به شرطی که نجاست به پیشانی سرایت نکند. ◀️ پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری 🍁🍂 سایت اسک احکام www.askahkam.ir
💠 مانع بین پیشانی و محل سجده _______ ❓سؤال: اگر هنگام سجده، چادر یا کلاه روی صورت بیفتد و پیشانی با واسطه چادر یا کلاه روی مهر قرار بگیرد، چه وظیفه ای داریم؟ ✅ پاسخ: باید بدون بلند شدن از سجده، مانع ـ چادر ـ را کنار بکشید تا پیشانی بر مهر قرار گیرد یا پیشانی را به طوری که سر بلند نشود، بر چیزی که سجده بر آن صحیح است، قرار دهید. _________ ◀️ سایت آیت الله خامنه ای/ کانال فقه و احکام 💥 به پایگاه تخصصی فقه و احکام بپیوندید www.askahkam.ir
من از کودکی عاشقت بوده ام💚... @ask_ahkam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به هر حرفی که کودکتان گفت تن ندهید. کودکان بايد با رنج ها و مشکلات طبيعی زندگي آشنا شوند تا افرادی شکننده، رفاه زده و پر توقع بار نيايند. 👇 Join @nooredideh
ای کاش هیچ پدر و مادری، فریب آرامش ظاهری بچه‌ها را نمی‌خورد. شیطنت و بازیگوشی، راز آرامش بچه‌هاست. بچه‌هایی که اهل شیطنتند، دلِ آرامی دارند. بازیگوشی و فعالیت، زمینۀ آرام شدن در دوران نوجوانی و جوانی را فراهم می‌کند. 👇 Join @nooredideh
⁣چگونه والدین به مغز کودک شان آسیب میرسانند؟ آزمایش روی مغز کودکانی که در معرض دعوای بین پدر و مادرشان قرار گرفته اند، نشان میدهد الگوی مغزی این کودکان مشابه سربازانی است که در جنگ بوده اند! کودک با گریه مادر احساس ناامنی میکند! یکی از بدترین رفتارها با کودکان، دعوای شدید پدر و مادر با هم در برابر کودک است. ⁣کودکی که در معرض دیدن دائم چنین صحنه‌ ای ست، بخشی از مغزش به اسم Lingual gyrus ، که مربوط به تکلم کودک است نسبت به کودکان معمولی تا شش درصد کوچک تر میشود. نتیجه چنین موردی کاهش توانایی ادراک گفتاری و لکنت زبان در کودک است. ⁣ اشتباه بزرگ والدین این است که جلوی چشمان فرزندانمان باهم دعوا میکنند و در خلوت دونفره شان آشتی میکنند! همانطور که دعوایتان علنی است آشتی و عشق و احترامتان هم علنی باشد! @nooredideh
قصه‌ای قرآنی در زمان های گذشته به خاطر اینکه جنگ و کارهای سختی مثل دامداری و کشاورزی زیاد بود، اکثر مردم دوست داشتند که بچه آنها پسر باشد به همین خاطر وقتی بچه شان دختر می شد؛ خوشحال نمی شدند و معتقد بودند با دختردار شدن دیگر نسلی از آن ها ادامه پیدا نمی کند. بعد از به دنیا آمدن حضرت فاطمه (س) پیامبر نماز شکر خواند، قربانی کرد. اما دشمنان پیامبر او را مسخره کردند و گفتند تو پسری نداری و نسل تو ادامه پیدا نمی کند. در این زمان بود که خداوند سوره کوثر را نازل کرد و به پیامبر ص بشارت داد که به دنیا آمدن دخترش خیر و نیکی فراوانی را به دنبال خواهد داشت.