eitaa logo
صبرا قشم ( نشر خوبی‌ها)
174 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
6.5هزار ویدیو
102 فایل
این کانال با هدف تعامل و هم افزایی بانوان فعال و توانمند قشم، در عرصه فرهنگی و مذهبی و محوریت جهاد تبیین با نگاهی نو و متفاوت جهت صحنه گردانی ایجاد شده است. (صبرا=صحنه گردانان بردبار روایت امید) و وابسته به مدرسه علمیه ریحانه الرسول(س) قشم است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹خنده هـايت . . . آنچنان جادو ڪند جانِ مرا هر چه غـم آيد سـرم هرگز نبينم آفتى ! #
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ چهار چيز را هرگز فراموش نكن 1- به همه نمى توانى كمك كنى 2- همه چيز را نمى توانى عوض كنى 3- همه تو را دوست نخواهند داشت 4- همه را نمیتوانى راضى نگه دارى ✅ پس آنطور كه خودت دوست دارى زندگى كن ‎‌‌‌ 💦💦💦
🌷شاهدان روزقیامت: 🌷۱.خدا و رسول ص وامام ع اعمال مارامیبینند: وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ ۱۰۵توبه 🌷۲. دوفرشته ثبت اعمال،اعمال مارامیبینند مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ (١٨)ق 🌷۳. اعضاء بدن شهادت میدهندکه کرده ایم: يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (٢٤)نور 🌷۴. زمین خبرمیدهدکه روی آن چه کرده ایم: یوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا (٤)زلزال 🌷۵.زمان. امام‌ صادق‌ عليه‌السّلام‌: قَالَ: مَا مِنْ يَوْمٍ يَأْتِي‌ عَلَي‌ ابْنِ ءَادَمَ إلَّا قَالَ ذَلِكَ الْيَوْمُ: يَابْنَ ءَادَمَ أَنَا يَوْمٌ جَدِيدٌ وَ أَنَا عَلَيْكَ شَهِيدٌ، فَافْعَلْ بِي‌ خَيْرًا وَاعْمَلْ فِيَّ خَيْرًا أُشْهِدُ لَكَ يَوْمَ الْقِيَمَةِ فَإنَّكَ لَنْ تَرَانِي‌ بَعْدَهَا أَبَدًا.فقُلْ فِيَّ خَيْرًا وَاعْمَلْ فِيَّ خَيْرًا. هرروزی میگوید اي‌ پسر آدم‌ من‌ روز جديدي‌ هستم‌ و من‌ بر تو گواه‌ و شاهد ميباشم‌!درمن کارخوب انجام بده که من شهادت میدهم روزقیامت که توچه کرده ای 🌷امام صادق ع: اللّيْلُ إذَا أَقْبَلَ نَادَی‌ مُنَادٍ بِصَوْتٍ يَسْمَعُهُ الْخَلآئِقُ إلَّا الثَّققَلَيْنِ: يَابْنَ ءَادَمَ! إنِّي‌ عَلَی‌ مَا فِي‌ شَّهِيدٌ فَخُذْ مِنِّي‌ فَإنِّي‌ لَوْ طَلَعَتِ الشَّمْسُ لَمْ تَزْدَدْ فِيَّ حَسَنَةً وَ لَمْ تَسْتَعْتِبْ فِيَّ مِنْ سَيِّئَةٍ. وَ كَذِلِكَ يَقُولُ النَّهَارُ إذَا أَدْبَرَ اللَيْلُ. هرشب منادی میگویدای مردم من شاهدم که درمن چه میکنیدازمن بهره ببریدووقتی روزشوددیگرنمیتوانیدازمن بهره ببریدپس حسنات رازیادکنیدوازگناهان توبه کنیدبحار ج ۷ ص ۳۲۵ 🌨🌨🌨
💐پیامبر گرامی اسلام صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ وَ سلّم فرمودند: ✍دو نفر که هر دو یک عمل را انجام داده‌اند به بهشت می‌روند اما یکی از آن دو دیگری را برتر از خود می‌بیند، می‌پرسد: خدایا! عمل هر دوی ما یکی بود پس چرا مقام او بالاتر است؟! خداوند فرماید: برای این‌که در دنیا از من دعا می‌کرد و درخواست می‌نمود ولی تو این کار را نمی‌کردی. 📚بحار الأنوار ❄️⛄️❄️
✨﷽✨ مطلبی که آیت الله بهجت بیش از صد بار تکرار کرد! آیت الله مفیدی از شاگردان آیت الله بهجت می فرمایند: من این قطعه تاریخی را بدون اغراق بیش از صدبار از حاج آقا شنیدم فرزند«مغیرة بن شعبه»می گوید همراه پدرم نزد«معاویه»رفته بودیم و پدرم غالبا نزد او می‌رفت و با او سخن می‌گفت و هنگامی که باز می‌گشت عقل و هوش سرشار او را می‌ستود ولی شبی از شب‌ها از نزد«معاویه»بازگشت، در حالی که بسیار ناراحت بود حتّی شام نخورد و بسیار غمگین به نظر می‌رسید! مدّتی انتظار کشیدم امّا حالش همانگونه بود، گمان کردم ما کار خلافی انجام دادیم. گفتم چرا امشب این چنین ناراحتی؟ گفت: فرزندم«جئت من عند أکفر النّاس و أخبثهم، از نزد کافرترین و خبیث ترین مردم می‌آیم! » گفتم مگر چه شده است؟ گفت: امشب با معاویه خلوت کرده بودم به او گفتم: «سنّی از تو گذشته است اگر عدالت پیشه کنی و نیکوکاری را گسترش دهی به جاست، تو بزرگ شده ای اگر نسبت به برادرانت از «بنی هاشم»نیکی کنی و صله رحم به جای آوری بسیار شایسته است، زیرا آنها امروز برای تو خطری محسوب نمی شوند و این نیکوکاری ثواب دارد و نام تو به نیکی در تاریخ اسلام باقی می‌ماند. » «معاویه» (عصبانی شد و) گفت: چه نامی از من باقی بماند! «ابوبکر»مدّتی عهده دار خلافت بود و کارهایی انجام داد، امّا همین که از دنیا رفت نام او هم از خاطره‌ها محو شد، تنها مردم می‌گویند: «ابوبکر چنین و ابوبکر چنان!» سپس عمر به خلافت رسید و ده سال هر چه خواست کرد، او هم که از دنیا رفت نام او هم برچیده شد، جز اینکه می‌گویند: «عمر چنین و عمر چنان! » ولی در مورد«ابن ابی کبشه [#] » (پیامبر اسلام) همه روز پنج بار مردم فریاد می‌کشند: «أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه» (و پیوسته نام او را با عظمت هر چه بیشتر، زنده نگه می‌دارند) با این حال چه عملی از من باقی می‌ماند و چه نام و خاطره ای در تاریخ از ما وجود خواهد داشت، ای بی پدر! سپس افزود: «لا و اللّه إلاّ دفنا دفنا، نه به خدا سوگند! هیچ راهی جز این نیست که این نام (نام پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله) دفن شود و از خاطره‌ها محو گردد»! (این سخن بود که«مغیرة بن شعبه»را که خود مرد منحرفی بود چنان ناراحت ساخت که نه تنها«معاویه»را تکفیر نمود، بلکه او را از کافرترین مردم شمرد! ). ---------- # «علاّمه مجلسی»در«بحار الانوار»در شرح این مطلب که چرا«معاویه»از پیغمبر به«ابن ابی کبشه»یاد کرد می‌گوید: «مشرکان عرب پیامبر ار به این نام می‌نامیدند و او را تشبیه به«ابن ابی کبشه»که مردی از طائفه «خزاعه»بود و با طائفه«قریش»در مسأله بت پرستی مخالف بود می‌نمودند. » (بحار الانوار، جلد ۱۸، صفحه ۲۱۳. ) نقل مطلب از : شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جلد ۵، صفحه ۱۲۹. 🌨💦⛄️💦🌨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حکایت عجیب گلایه از امام زمان عجل الله در حرم امام رضا علیه السلام 👈 آسید حسین من و جدم علی مرد جنگیم اما چرا مادرمون رو زدن استاد مسعود عالی http://eitaa.com/boostan110
❇حکم فقهي مظالم که از دو صورت برخوردار است، از اين قرار است: ♦صورت اوّل: صاحب حق و مظلمه را مي‌شناسید در اين صورت واجب است با مراجعه به او يا حق او را بپردازد و يا از او رضايت بگيرید به اين معنا که صاحب حق، او را بريء الذمه کند و حق خود را ببخشد. 💠البته اگر پرداخت حق به طور مستقيم به او محذوري دارد مانند اينکه موجب آبروريزي مي‌شود مي‌توانید به هر کيفيتي حق او را به او برسانید و لو به اينکه به عنوان بدهي بابت قرض به او پرداخت کنید يا به حساب بانکي او واريز کنید. ♦صورت دوم:صاحب حق را نمي‌شناسید در اين صورت واجب است آن را از طرف صاحبش به فقير صدقه دهید و به احتياط واجب به اجازه مرجع تقلید تون باشد. 💠و نسبت به مقدار آن، اگر اطمينان ندارید، پرداخت مقدار متيقّن کافي است 👈 و نسبت به مقدار مشکوک وظيفه‌اي ندارید ➖➖➖➖➖ @ask_ahkam
💦⛈💦⛈💦 ❤️عشق پایدار❤️ بتول در راه برگشت به علت احضار و ترخیص عجیبش فکر میکرد، نه حرفی زده شد ، نه تعریف و تمجیدی ، نه توپ و تشری....هر چه بیشتر فکر میکرد، چیزی به ذهنش نمیرسید، این دخترک، دختر سوم و اخرین فرزند عبدالله بود دو خواهرش کبری و صغری ازدواج کرده بودند و بتول هم با اینکه سن زیادی نداشت، شیرینی خورده ی آقا عزیز، پسرکی که مال یک ولایت دیگری بود و سال پیش با دیدن بتول دل از کف داده و عاشق شده بود و بتول هم ازبین خواستگاران رنگ و وارنگش که عموما جوانان آبادی و حتی مسافرینی که گذارشان به این کوره ده میرسید بود ، اقاعزیز را برای عمری همدمی برگزیده بود. آقا عزیز پدر ومادرش را چند سال پیش که قصد سفر کربلا کرده بودند درپی شیوع بیماریی واگیردار در کاروان زوار ازدست داده بود واز دار این دنیا یک خواهر با مقداری املاک و دارایی پدری برایش مانده بود . چند ماه پیش به ولایتشان رفته بود تا خواهرش راسروسامان دهد و برگردد وباخیال راحت درکنارعروس زیبایش، زندگی ازسرگیرد..وانجور که بتول میگفت، امروز وفردا بود که اقاعزیز هم ازسفر میرسید … … با آمدن یوسف میرزا به خانه ی ارباب، شور و شوقی در خانه شکل گرفته بود. هر روز از آبادیهای اطراف و خانزاده های ولایات دیگر ، میهمانی از در میرسید تا ارباب زاده ی جوان را که با سردار سپه قرابتی خاص داشت ببینند، حتی بعضی از میهمانان با زبان بی زبانی خواستار وصلت با باقرخان را داشتند تا با عزت و احترام یوسف میرزا را به دامادی بپذیرند...اما آنها بی خبر بودند از آتشی که تازه در وجود ارباب زاده روشن شده بود. یک هفته از آمدنش میگذشت و قراربود که خان زاده بار سفر ببندد اما انگار دل خان زاده به رفتن نبود و هرروز بابهانه ای رفتنش رابه تعویق میانداخت.. باقرخان که مرد سرد و گرم چشیده ای بود فهمیدکه یوسف میرزا سخن ناگفته ای دارد وعلت تعلل پسرش راپرسید.. یوسف میرزا دل به دریا زد وسر درونش رافاش نمود...برای پدر.... گفت، ازعشق دلش و گفت که عاشق دختررعیت زاده شده.... باقرخان از راه مهر پدرانه وارد شد وبه اوگوشزد کرد که او ارباب زاده است ودست روی هردختر زیبا وتحصیل کرده واعیونی وفرنگ رفته ای که بگذارد جواب رد نمیشنود ووصلت پسرش رابایک رعیت زاده ننگ میدانست... اما دلی که درپی عشق لرزید وفرو ریخت فقط با وصال است که دوباره بنا خواهد شد.... یوسف میرزا باهمان تحکم نظامی اش علم مخالفت با اورا برافراشت وپادرون یک کفش کرد تابه بتول برسد. کم کم راز خان زاده دهان به دهان شد وبه گوش عبدالله رسید.... وبتول بی خبراز همه جا کنار دلبر تازه از راه رسیده اش نغمه ی عاشقانه میخواند... 🌿🍁🍂🍁🌿