12.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ بدرقه و وداع تاریخی
🔹تصاویر هوایی از بدرقه تاریخی و وداع با پیکر شهیدان سید حسن نصرالله و سید هاشم صفی الدین
#انا_علی_العهد
🔹 شناخت شناسنامهای شهید سیدحسن نصرالله
🔹تاریخ تولد: ۱۹۶۰ میلادی ۸ شهریور ۱۳۳۹ شمسی
🔹نام والدین: سید عبدالکریم، مهدیه صفی الدین
🔹محل تولد: شهرک البازوریه لبنان
🔹شغل پدر: بقالی و سبزی فروش
🔹ازدواج: در ۱۸ سلگی با فاطمه یاسین
🔹فرزندان: محمدهادی (شهید)، محمدجواد، محمدعلی، زینب
🔹دفعات متعدد ترور: سالهای ۲۰۰۴م، ۲۰۰۶م و ۲۰۱۱م توسط اسرائیل
🔹شهادت فرزند: سید محمدهادی سال ۱۹۹۷م ۱۳۷۶ش توسط اسرائیل
🔹تاریخ شهادت: ۶ مهر ۱۴۰۳/ ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴
🔹محل شهادت: بیروت، پایتخت لبنان
🔹علت شهادت: فرماندهی مبارزه با رژیم اشغالگر صهیونیستی
🔹 قاتل: سردمداران آمریکا و اسرائیل
🔹 نحوه شهادت: بمباران با ۸۵ تُن مواد منفجره
#سیدحسن_نصرالله
🔻امروز به نیابت هرکسی این مطلب رو ببینه در مسیر تشییع سید حسن قدم میزنم
به شرطی که مطالب کانال رو منتشر کنه و فضای مجازی رو یکپارچه ببره تو حال و هوای تشییع سید حسن
در حد خودمون هرکاری میتونیم انجام بدیم
#از_لبنان | عضوشوید 👇
حسین دارابی
2.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر از سختیهای دنیا خسته شدی نصایح امیرالمومنین را گوش کن ...👌
✍گندم از گندم بروید جو زِ جو...🔻
🔸مرحوم علامه رحمة الله علیه:
🔹جناب شیخ (ابن سینا) مقاله ای دارد که در آن جا میفرماید: هر که از مرگ میترسد در واقع از خودش میترسد چون تخمی که در مزرعه وجودش کاشته است همان رشد میکند صفات بد را در وجودش پرورش داده حال میترسد.
🔹کسی که جو کاشته گندم برداشت نمیکند.
📚صد و ده اشاره، اشاره اول
🔆 پویش|ختم قرآن کریم به نیت شهید سید حسن نصرالله
🔹به مناسبت تشییع سید مقاومت
📌 جهت مشارکت در ختم قرآن به آیدی زیر در پیامرسان ایتا پیام بدهید
@Eamahbe
#انا_علی_العهد
#شهید_سید_حسن_نصرالله
🕊کمیته خادمین شهداء شهرستان قشم🕊
https://eitaa.com/khademin_q
💥🌱💥🌱💥🌱💥🌱💥🌱💥
#داستان_آموزنده
✨پیرمردی بود، که پس از پایان هر روزش از درد و از سختیهایش مینالید...
دوستی، از او پرسید: علت این همه درد چیست که از آن رنجوری..
پیرمرد گفت: دو بازشکاری دارم، که باید آنها را رام کنم،دوتا خرگوش هم دارم که باید مواظب باشم، به هرسویی نروند.
دوتا عقاب هم دارم که باید آنها را هدایت و تربیت کنم، ماری هم دارم که آنرا حبس کرده ام.
شیری، نیز دارم که همیشه، باید آنرا درقفسی آهنین، زندانی کنم، بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت کنم و در خدمتش باشم...
مرد گفت: چه میگویی، آیا با من شوخی میکنی؟ مگر میشود انسانی اینهمه حیوان را باهم دریکجا جمع کند و مراقبت کند..
پیرمرد گفت: شوخی نمیکنم، اما حقیقت تلخ و دردناکیست.
آن دو باز شکاری، چشمان منند، که باید با تلاش و کوشش از آنها مراقبت کنم.
آن دو خرگوش پاهای منند، که باید مراقب باشم بسوی گناه کشیده نشوند
آن دو عقاب نیز، دستان منند، که باید آنها را به کارکردن، آموزش دهم تا خرج خودم و خرج دیگر برادران نیازمندم را مهیا کنم
آن مار، زبان من است، که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا کلام ناشایستی از او، سر بزند..
شیر، قلب من است که با وی همیشه درنبردم که مبادا کارهای شروری از وی سرزند و آن بیمار، جسم و جان من است، که محتاج هوشیاری، مراقبت و آگاهی من دارد.
این کار روزانه من است که اینچنین مرا رنجور کرده، و امانم را بریده.