یکی از صالحان دعا میکرد:
پروردگارا در روزی ام برکت ده »
کسی پرسید:چرا نمیگویی روزی ام ده؟
ڱفت روزی را خدا برای همه
ضمانت کرده است...
اما من برکت را در رزق طلب میکنم چیزیست
که خدا به هرکس بخواهد میدهد
(نه به همگان)
اگر در مال بیاید ، زیادش میکند .
اگر درفرزند بیاید ،صالحش میکند .
اگر درجسم بیاید، قوی وسالمش میکند .
و اگر درقلب بیاید،خوشبختش می کند.
ـ✨🌼✨🌼
ـ🌼✨🌼 ﷽
ـ✨🌼
ـ🌼 #لباس_غیرمتعارف
❓حكم پوشيدن لباس های عجیب غریب چیه؟ گاهی این بازیگرها یا سلبریتیها یا دیگران یه لباسی میپوشن که رنگ یا طرح یا دوختش غیر عادی و نامناسبه و باعث انگشت نماشدن و حتی بی احترامی و تحقیر میشه، حکم پوشیدن این لباسها چیه؟
📚 آيات عظام خامنه اى، مکارم، سیستانی، وحید، شبیری و نورى: پوشیدن این جور لباس ها حرومه عزیزم. (رهبری و نوری: بنابراحتیاط واجب)
🔺توضيح المسائل مراجع، م845؛ وحيد، توضيح المسائل، م851. نورى، توضيح المسائل، م846؛ خامنهاى، رساله آموزشی ج۲،پوشش، مکارم، عروة الوثقی م۴۲.
⬅️ احکام به زبان خیلی ساده
🌼
✨🌼 @ahkam_yar
🌼✨🌼
✨🌼✨🌼
ـ🍂🌼🍂🌼🍂
ـ🌼🍂🌼🍂
ـ🍂🌼🍂
ـ🌼🍂
ـ🍂 #حجاب_دختر_دایی
❓گاهی بعضی از فامیل های نزدیک مثل دختر دايى، دختر عمه، دخترخاله و دختر عمو؛ بیحجاب جلوی ما میگردن.؛ اهل حجابن اما میگن ما مثل خواهر و برادریم، با هم بزرگ شدیم و تاثیری روی ما نداره؛ این حرف درسته؟😎
📚 همه مراجع: نه! اصلا! هم اونها باید خودشون رو بپوشونن، هم شما نباید بهشون نگاه کنید، هیچکدوم از کسانی که گفتید فرقی با بقیه نامحرمها ندارن.😉
👈 مثل خواهر، خواهر نیست، حواسترو جمع کن پَرپَر نشی.😐
🔺 العروة الوثقى، ج۱، (الستر) و ج۲، (النكاح)، م۳۱، پرسمان احکام.
⬅️ احکام به زبان خیلی ساده
🍂 @ahkam_yar
🌼🍂
🍂🌼🍂
🌼🍂🌼🍂
🍂🌼🍂🌼🍂
ـ🍃🍂🍃🍂
ـ🍂🍃🍂 ﷽
ـ🍃🍂
ـ🍂 #ساعت_زنونه
❓ آيا ساعت هم جزء زيورآلات حساب میشه و خانمها بايد اون رو از نامحرم بپوشونن؟
📚 آيات عظام رهبری، مكارم، نوری و وحيد:
✍️ والا راستش بستگی به عُرف شهر و منطقهتون داره؛ اگه عرفاً زينت محسوب میشه، (نوری: و جلب توجه میکنه) باید اون رو از نامحرم بپوشونن.
↩️ نکته: اگه توی عُرف، یه مدل ساعت زینت باشه و یه مدل دیگه زینت نباشه، اون ساعتی رو که زینت هست، باید از نامحرم پوشوند.
📚 آيات عظام سيستانى: نه دخترم، پوشوندن ساعت از نامحرم واجب نيست.
🔺 آيتاللّه خامنهاى، استفتاء، س562؛ دفتر آيتاللّه مكارم و امام خمينى؛ آيتاللّه سيستانى، التعليقات على العروة، (الستر)، م1؛ دفتر آيتاللّه نورى.
⬅️ احکام به زبان خیلی ساده
🍃 @ahkam_yar
🍂🍃
🍃🍂🍃
🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂
🍃🍂
🍂
#تبعیت_از_مرجع_بابام
#برداشت_های_نادرست_از_احکام
2️⃣ بعضی از مردم فکر می کنن که زن و بچه باید از همون مرجعی تقلید کنن که پدر خونه تقلید میکنه.
📛 در حالی که این طوری نیست.
✍️ در تقلید تبعیت لازم نیست و هر کدوم از اعضای خونواده باید از مجتهدی که عالمتر تشخیص میدن، تقلید کنن.
🔺استفتائات امام خمینی، ج1، ص13، س24
⬅️ احکام به زبان خیلی ساده
🍃@ahkam_yar
🍂🍃
🍃🍂🍃
🍂🍃🍂🍃
VID_20250411_062858_334_320kbps.mp3
زمان:
حجم:
4.2M
🔖منبر کوتاه🔖
🔊#صوتی
🔅مواردی که محبوبیت می آورد!
🔰#استاد_رفیعی
💐✨✨
✨🌷
✨
یادمون باشه
اینکه در آینده بچهها با ما
چطور رفتار کنند رو
امروز و الان خود ما
تعیین میکنیم.
💐🍀🌸☘💐
_
#مدیریت_تربیت🌱
6.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو اصلا آفریده شدی محض دلبری از ما
قربونت برم آقا امام رضا...💛
#چهارشنبه_امام_رضایی
2.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
خداوند در هر اتفاقی که شما
نمیپسندید، خیر بسیاری قرار
داده است ✨
اعتماد کن به زمانبندیش🫀
.
📚داستان #حج_رفتن حاتم اصم
📌زاهدی که به سفر حج رفت و خداوند روزی خانواده او را تامین نمود.
✍حاتم اصم که یکى از زهاد عصر خویش بود، مردى بود فقیر و عائله دار که به سختى زندگیش را اداره مى کرد،
اما اعتقاد فوق العاده به خدا داشت.
شبى با رفقاى خود نشسته بود،
صحبت حج و زیارت خانه خدا به میان آمد شوق زیارت به دلش افتاد.
به منزلش مراجعت کرد. زن و بچه هایش را اطراف خود جمع نمود و مقصدش را براى آنها بیان کرد...
🔻حاتم اصم گفت :
اگر شما با من موافقت کنید که به زیارت خانه خدا بروم، من براى شما دعا خواهم کرد.
زنش گفت : تو با این حال فقر و تنگدستى و این عائله زیاد کجا مى خواهى بروى؟
زیارت بیت الله بر کسى واجب است، که غنى و ثروتمند باشد، بچه ها نیز حرفهای مادرشان را تصدیق کردند،
جز یک دخترکی که شیرین زبانى کرده و گفت:
🔻چه مى شود اگر شما به پدرم اجازه دهید؟
بگذارید هر کجا مى خواهد برود، روزى دهنده ما خدا است، خداى متعال قدرت دارد، روزى را به وسیله دیگرى به ما برساند.
از گفتار این دخترک همه متذکر شده و او را تصدیق کردند و اجازه دادند که پدرشان به خانه خدا برود.
حاتم مسرور و خوشحال شد و اسباب سفر را فراهم کرد و با کاروان حج حرکت نمود،
از آن طرف همسایگان به منزل او آمدند و زبان به ملامت خانواده اش گشودند که چرا با این فقر و تهى دستى گذاشتید که پدرتان به سفر برود،
🔻چند ماه این مسافرت طول خواهد کشید شما از کجا مخارج زندگى را تامین مى کنید؟
همه بچه ها گناه را بار گردن دختر کوچک کردند و او را ملامت نمودند که اگر تو سخن
نگفته بودى و زبانت را کنترل مى کردى ما اجازه نمى دادیم پدر به مسافرت برود.
دخترک متاثر شد و اشکهایش جارى گردید سر به سوى آسمان بلند کرد،
دستها را به دعا برداشت و گفت ؛
پروردگارا اینان به فضل و کرم تو عادت کرده اند و از خوان نعمت تو برخوردار بوده اند، تو آنها را ضایع مگردان و مراهم در نزد آنها شرمنده مکن.
🔻در حالی که آنها متحیر نشسته بودند و فکر مى کردند از کجا قوتى بدست آورند،
بر حسب اتفاق حاکم شهر از شکار بر مى گشت، تشنگى بر او غلبه کرده، جمعى از همراهان را به در منزل حاتم فرستاد تا آب بیاورند،
آنها در خانه را کوبیدند،
زن حاتم پشت در آمد، پرسید چه کار دارید؟
گفتند: امیر درب منزل ایستاده مقدارى از شما آب مى خواهد.
زن با حال بهت به آسمان نگاه کرده گفت:
پروردگارا! دیشب گرسنه به سر بردیم و امروز امیر به ما محتاج شده و از ما آب مى طلبد.
🔻زن ظرفى را پر از آب کرده نزد امیر آورد و از سفالین بودن ظرف غذر خواهى نمود.
امیر از همراهان پرسید :
اینجا منزل کیست ؟
گفتند : منزل حاتم اصم، یکى از زهاد این شهر است، شنیده ایم او به مسافرت بیت الله رفته و خانوده اش به سختى زندگى مى کنند.
امیر گفت: ما به اینها زحمت دادیم و از آنها آب خواستیم، از مروت و مردانگى دور است که ؛
امثال ما به این مردم مستمند و ضعیف زحمت دهند و بارشان به دوش آنها بگذارند.
🔻امیر این بگفت و کمربند زرین خود را باز نموده به داخل منزل افکند و به همراهانش گفت :
کسى که مرا دوست دارد، کمربند خود را به داخل منزل بیندازد.
همه همراهان کمربندهاى زرین را باز کرده و به داخل منزل افکندند. موقعى که خواستند برگردند،
امیر گفت : درود خدا بر شما خانواده باد! الان وزیر من قیمت کمربندها را براى شما مى آورد و آنها را مى برد.
🔻خداحافظى کرده و رفتند. مدتی طول نکشید که وزیر برگشت و پول کمربندها را آورد و آنها تحویل گرفت.
چون دخترک این جریان را مشاهده کرد به گریه افتاد از او پرسیدند، چرا گریه مى کنى؟
باید خوشحال باشى، زیرا خداى متعال به لطف خود، به ما وسعت داده است.
دختر گفت : گریه ام براى آن که ما دیشب گرسنه سر بر بالش گذاردیم و مخلوقى به سوى ما یک نظر انداخت، ما را بى نیاز ساخت،
پس هرگاه خداى مهربان به سوى ما نظر افکند آنى ما را وا نخواهد گذارد.
بعد براى پدرش دعا کرد:
🤲پروردگار!
همچنانکه به ما نظر مرحمت فرمودى و کار ما را اصلاح کردى نظرى بسوى پدر ما کن و کار او را اصلاح فرما.