eitaa logo
صبرا قشم ( نشر خوبی‌ها)
174 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
6.6هزار ویدیو
103 فایل
این کانال با هدف تعامل و هم افزایی بانوان فعال و توانمند قشم، در عرصه فرهنگی و مذهبی و محوریت جهاد تبیین با نگاهی نو و متفاوت جهت صحنه گردانی ایجاد شده است. (صبرا=صحنه گردانان بردبار روایت امید) و وابسته به مدرسه علمیه ریحانه الرسول(س) قشم است.
مشاهده در ایتا
دانلود
آزادسازی خرمشهر تعبیر آیه قرآنی «وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ ۚ وَمَن یَتَوَکَّل عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمرِهِ ۚ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیءٍ قَدرًا» (و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد و هرکس بر خدا توکل کند، کفایت امرش را می‌کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است!) بود. ارزش جهاد در راه خدا: پس از ستايش پروردگار، جهاد در راه خدا، درى از درهاى بهشت است، كه خدا آن را به روى دوستان مخصوص خود گشوده است. کلام آقا امیرمؤمنان حضرت علی علیه‌السلام 🌷🍃 جهاد، لباس تقوا، و زره محكم، و سپر مطمئن خداوند است، كسى كه جهاد را ناخوشايند دانسته و ترك كند، خدا لباس ذلّت و خوارى بر او مى پوشاند، و دچار بلا و مصيبت مى شود و كوچك و ذليل مى گردد، دل او در پرده گمراهى مانده و حق از او روى مى گرداند، به جهت ترك جهاد، به خوارى محكوم و از عدالت محروم است.  تهیه شده توسط مبلغه مهری پور
🌷آن پنج نفر... 📝شاید این عکس رو بارها دیدیم، من هربار اینو میبینم بغض میکنم، ۵ نفری که رفتن اونطرف پل خرمشهر تا نیروهای عراقی رو معطل کنن که مردم فرصت بیشتری برای خالی کردن شهر داشته باشن، ۵ نفری که نه اسمی ازشون میدونیم نه تصویری از چهرشون دیدیم... 🔹️امروز روز خرمشهره ... خیلیا اونروزا توی این شهر جونشونو فدا کردن ک هیچ نام و اثری ازشون نیست شهید علمدار: - خرمشهر را خدا آزاد کرد... دل‌هایی آزاد، با دست‌های بسته، با غیرتی که هیچ ارتشی حریفش نشد! ۳ خرداد فقط یک روز نیست،یه یادگار بزرگه از نسلی که به دنیا یاد داد : 'هیچ چیزی غیرممکن نیست' سلام بر خرمشهر، سلام بر حماسه! دیوارنوشت معروف سربازعراقی: " آمــده‌ایم ڪه بمـانیــم " بعد‌ از آزادســازے خرمشہـر شہید بهروز مرادے مینویسد: " آمــدیـم نبـودیــد " https://eitaa.com/women92 》 📍 📍
روز 26 چله کیلمیه التماس دعای فرج 🤲🌸 @sabraqeshm
نام شهید: شهید محمد جهان‌آرا بسم رب الشهداء و الصدیقین «خرمشهر را خدا آزاد کرد...» شهید محمد جهان‌آرا، فرمانده‌ای که پیش از فتح خرمشهر، قلب‌ها را فتح کرده بود. جوانی از جنوب که مقاومت ۳۵ روزه خرمشهر را به اسطوره‌ای ماندگار تبدیل کرد و پیش از آنکه طعم آزادی شهرش را بچشد، به دیدار معبود شتافت. رهبر انقلاب فرمودند: «واقعه آزادی خرمشهر از دور فقط یک حادثه تاریخی است... ولی از نزدیک، این قضیه شبیه یک معجزه بزرگ بود». (۱۳۸۱/۳/۱) این فتح، فقط فتح خاک نبود؛ فتح اراده‌ها، ایمان‌ها و روح‌های تشنه عزت بود.
2.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸وقتی که به نیت همه اموات و شیعیان قرآن می خوانیم آیا ثوابش به تک تک آنها می‌رسد یا چون تعدادشان زیاد هست بین آنها تقسیم میشود؟ 🔸پاسخ حجت الاسلام عالی ❇️ شادی روح همه اموات صلوات
9.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گریه چهل شبانه روز حضرت سلیمان بخاطر حرف یک گنجشک 👤حجت‌الاسلام رفیعی
از جمله زنانی که در دفاع مقدس دوشادوش مردان جنگید، خانم فاطمه نواب صفوی، دختر شهید نواب صفوی‌ست که به همراه گروه چریکی شهید چمران، اسلحه به دست گرفت و تنها زن رزمنده عملیات آزادسازی خرمشهر بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚حکایت ریش زاهد و حضرت موسی از عطار نیشابوری 📌عابدی که از حضرت موسی خواست تا از خدا سوالی بپرسد. ✍روزی بود، روزگاری بود. در زمان حضرت موسی یک مرد عابد زاهد بود که از مردم کناره گرفته بود و شب و روز عبادت می‌کرد؛ اما خودش هم می‌فهمید که در این عبادت کردن و نمازخواندن و دعا خواندن ذوقی و حالی که باید داشته باشد ندارد... گاهی به فکر فرومی‌رفت و درحالی‌که ریش بلند پرپشت خود را شانه می‌کرد، با خود می‌گفت : نمی‌دانم کار من چه عیبی دارد. من که از مال دنیا چیزی ندارم، من که تمام دلم پیش خداست، پس چرا خودم هم باورم نمی‌شود که این دعا و عبادت را خدا می‌پسندد… این بود تا یک روز حضرت موسی را دید و گفت: 🔺ای موسی، احوال من این است، نمی‌دانم چرا از این‌همه دعا لذت نمی‌برم و چرا دلم شور می‌زند و خوبیِ خودم باورم نمی‌شود. خواهش می‌کنم تو که در کوه طور با خدا مناجات می‌کنی این مسئله را بپرسی که چرا من ذوق و حال ندارم، چرا هیچ‌وقت اشکم جاری نمی‌شود، چرا دلم از محبت خدا لبریز نمی‌شود، چرا قلبم از صفا و شوق نمی‌لرزد، من که مانند همۀ دوستان خدا شب و روز عبادت می‌کنم این بی‌حالی مال چیست؟ موسی گفت : بسیار خوب، می‌پرسم. حضرت موسی در هنگام راز و نیاز با خدا احوال آن مرد عابد را بیان کرد و علت بی‌حالی او را پرسید. 🔺ندا رسید که : ای موسی، درست است که این مرد خودش را به عابدان و زاهدان شبیه کرده است و شب و روز دعا می‌خواند ولی یک‌چیز کم دارد و آن‌هم اخلاص است. در هر کاری اخلاص، شرط کمال است، فکر آدم باید خالص باشد و تمام متوجه یک‌چیز باشد، اخلاص فقط در کوه و صحرا نیست در همه‌جا هست، بسیارند کسانی که در میان مردم زندگی می‌کنند اما با خدا یکرنگ‌اند. اخلاص صفا می‌دهد و شوق‌وذوق می‌آورد ولی این مرد تمام دلش پیش خدا نیست. قسمتی از فکرش همیشه مشغول ریش خودش است، دایم ریش خودش را شانه می‌کند؛ وقتی سرش را به سجده می‌گذارد در فکر این است که ببیند ریشش به زمین می‌رسد یا نه، 🔺وقتی کسی به دیدنش می‌رود می‌خواهد ریشش مرتب باشد؛ وقتی جلو آینه می‌رود برای چشم بینای خودش که ما به او داده‌ایم شکرگزار نیست و بیشتر حواسش پیش ریشش است که خودش آن را نگاهداری می‌کند. درست است که او خدا را ستایش می‌کند و دعا بسیار می‌خواند و از خیلی بدی‌ها دوری می‌کند ولی این توجهی که به ریش خود دارد جای چیزهای دیگر را گرفته است. چه فرق می‌کند یکی در فکر پول است، یکی در فکر مقام است، یکی در فکر حیله و ریاکاری است او هم در فکر ریش است و چون اخلاص ندارد و در یاد خدا خالص نیست دلش هم صفا ندارد، عبادتش هم ذوق ندارد، این است که خودش هم باورش نمی‌شود و حق دارد. وقتی موسی از کوه طور برگشت به هر زبانی که می‌شد این مطلب را به مرد عابد حالی کرد و گفت : 🔺باید یک کاری کنی که وقتی عبادت می‌کنی جز خدا در فکر هیچ‌چیزی نباشی. ببین داداش، تو اگر می‌خواستی درس هم بخوانی بایستی همه حواست پیش درس باشد، ولی اگر دایم در فکر سر و لباس خودت باشی دیگر درس را نمی‌فهمی. اگر بخواهی از یک شعر خوب یا یک منظرۀ باغ و صحرا هم لذت ببری باید تمام حواست را جمع کنی وگرنه صفای آن را نمی‌فهمی. خلاصه باید این ریش را فراموش کنی، عیب کارت همین است. مرد عابد وقتی این حرف را شنید خیلی شرمنده شد و از پریشانی به گریه افتاد و گفت: درست است، همین‌طور است. من خیلی در فکر ریش خودم بودم. دعا هم که می‌خواندم دلم می‌خواست بدانم که ریشم چگونه می‌جنبد و این ریش نمی‌گذاشت که فکرم خالص باشد. 🔺مرد عابد از بس ناراحت شده بود دست در ریش خود انداخت و موی آن را می‌کند و گریه می‌کرد و می‌گفت : همه‌اش تقصیر این ریش است، این ریش را نمی‌خواهم، نمی‌خواهم… حضرت موسی هم از پشیمانی و پریشانی مرد عابد متأثر شد، ولی در همین وقت جبرئیل نازل شد و به موسی گفت: دیدی‌ ای موسی، حالا هم که درد خود را فهمیده است بازهم دست از این ریش خود برنمی‌دارد. تا بود همه‌اش در فکر آراستن ریش خود بود، حالا هم در فکر کندن ریش خود است، اما ریش تقصیری ندارد، فکر است که باید خالص باشد، وگرنه خیلی از مردم ریش دارند و دایم در فکر آن نیستند و بیشتر در فکر کاری هستند که باید درست به انجام برسانند؛ 📌اما کسی که بیشتر در فکر ریش است یا در فکر لباس و چیزهای دیگر خویش، ناچار از توجه به کارش و از شوق‌وذوق و اخلاص بی‌بهره می‌ماند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊سلام_امام_زمانم💚 نسیم صبح سعادت، خدا کند که بیایى رسیده شب به نهایت، خدا کند که بیایى... جهان ز دودِ ستم شد سیاه، در برِ چشمم فروغِ صبحِ سعادت، خدا کند که بیایى... صبحتون امام زمانی