eitaa logo
صبرا قشم ( نشر خوبی‌ها)
174 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
6.6هزار ویدیو
103 فایل
این کانال با هدف تعامل و هم افزایی بانوان فعال و توانمند قشم، در عرصه فرهنگی و مذهبی و محوریت جهاد تبیین با نگاهی نو و متفاوت جهت صحنه گردانی ایجاد شده است. (صبرا=صحنه گردانان بردبار روایت امید) و وابسته به مدرسه علمیه ریحانه الرسول(س) قشم است.
مشاهده در ایتا
دانلود
از جمله زنانی که در دفاع مقدس دوشادوش مردان جنگید، خانم فاطمه نواب صفوی، دختر شهید نواب صفوی‌ست که به همراه گروه چریکی شهید چمران، اسلحه به دست گرفت و تنها زن رزمنده عملیات آزادسازی خرمشهر بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚حکایت ریش زاهد و حضرت موسی از عطار نیشابوری 📌عابدی که از حضرت موسی خواست تا از خدا سوالی بپرسد. ✍روزی بود، روزگاری بود. در زمان حضرت موسی یک مرد عابد زاهد بود که از مردم کناره گرفته بود و شب و روز عبادت می‌کرد؛ اما خودش هم می‌فهمید که در این عبادت کردن و نمازخواندن و دعا خواندن ذوقی و حالی که باید داشته باشد ندارد... گاهی به فکر فرومی‌رفت و درحالی‌که ریش بلند پرپشت خود را شانه می‌کرد، با خود می‌گفت : نمی‌دانم کار من چه عیبی دارد. من که از مال دنیا چیزی ندارم، من که تمام دلم پیش خداست، پس چرا خودم هم باورم نمی‌شود که این دعا و عبادت را خدا می‌پسندد… این بود تا یک روز حضرت موسی را دید و گفت: 🔺ای موسی، احوال من این است، نمی‌دانم چرا از این‌همه دعا لذت نمی‌برم و چرا دلم شور می‌زند و خوبیِ خودم باورم نمی‌شود. خواهش می‌کنم تو که در کوه طور با خدا مناجات می‌کنی این مسئله را بپرسی که چرا من ذوق و حال ندارم، چرا هیچ‌وقت اشکم جاری نمی‌شود، چرا دلم از محبت خدا لبریز نمی‌شود، چرا قلبم از صفا و شوق نمی‌لرزد، من که مانند همۀ دوستان خدا شب و روز عبادت می‌کنم این بی‌حالی مال چیست؟ موسی گفت : بسیار خوب، می‌پرسم. حضرت موسی در هنگام راز و نیاز با خدا احوال آن مرد عابد را بیان کرد و علت بی‌حالی او را پرسید. 🔺ندا رسید که : ای موسی، درست است که این مرد خودش را به عابدان و زاهدان شبیه کرده است و شب و روز دعا می‌خواند ولی یک‌چیز کم دارد و آن‌هم اخلاص است. در هر کاری اخلاص، شرط کمال است، فکر آدم باید خالص باشد و تمام متوجه یک‌چیز باشد، اخلاص فقط در کوه و صحرا نیست در همه‌جا هست، بسیارند کسانی که در میان مردم زندگی می‌کنند اما با خدا یکرنگ‌اند. اخلاص صفا می‌دهد و شوق‌وذوق می‌آورد ولی این مرد تمام دلش پیش خدا نیست. قسمتی از فکرش همیشه مشغول ریش خودش است، دایم ریش خودش را شانه می‌کند؛ وقتی سرش را به سجده می‌گذارد در فکر این است که ببیند ریشش به زمین می‌رسد یا نه، 🔺وقتی کسی به دیدنش می‌رود می‌خواهد ریشش مرتب باشد؛ وقتی جلو آینه می‌رود برای چشم بینای خودش که ما به او داده‌ایم شکرگزار نیست و بیشتر حواسش پیش ریشش است که خودش آن را نگاهداری می‌کند. درست است که او خدا را ستایش می‌کند و دعا بسیار می‌خواند و از خیلی بدی‌ها دوری می‌کند ولی این توجهی که به ریش خود دارد جای چیزهای دیگر را گرفته است. چه فرق می‌کند یکی در فکر پول است، یکی در فکر مقام است، یکی در فکر حیله و ریاکاری است او هم در فکر ریش است و چون اخلاص ندارد و در یاد خدا خالص نیست دلش هم صفا ندارد، عبادتش هم ذوق ندارد، این است که خودش هم باورش نمی‌شود و حق دارد. وقتی موسی از کوه طور برگشت به هر زبانی که می‌شد این مطلب را به مرد عابد حالی کرد و گفت : 🔺باید یک کاری کنی که وقتی عبادت می‌کنی جز خدا در فکر هیچ‌چیزی نباشی. ببین داداش، تو اگر می‌خواستی درس هم بخوانی بایستی همه حواست پیش درس باشد، ولی اگر دایم در فکر سر و لباس خودت باشی دیگر درس را نمی‌فهمی. اگر بخواهی از یک شعر خوب یا یک منظرۀ باغ و صحرا هم لذت ببری باید تمام حواست را جمع کنی وگرنه صفای آن را نمی‌فهمی. خلاصه باید این ریش را فراموش کنی، عیب کارت همین است. مرد عابد وقتی این حرف را شنید خیلی شرمنده شد و از پریشانی به گریه افتاد و گفت: درست است، همین‌طور است. من خیلی در فکر ریش خودم بودم. دعا هم که می‌خواندم دلم می‌خواست بدانم که ریشم چگونه می‌جنبد و این ریش نمی‌گذاشت که فکرم خالص باشد. 🔺مرد عابد از بس ناراحت شده بود دست در ریش خود انداخت و موی آن را می‌کند و گریه می‌کرد و می‌گفت : همه‌اش تقصیر این ریش است، این ریش را نمی‌خواهم، نمی‌خواهم… حضرت موسی هم از پشیمانی و پریشانی مرد عابد متأثر شد، ولی در همین وقت جبرئیل نازل شد و به موسی گفت: دیدی‌ ای موسی، حالا هم که درد خود را فهمیده است بازهم دست از این ریش خود برنمی‌دارد. تا بود همه‌اش در فکر آراستن ریش خود بود، حالا هم در فکر کندن ریش خود است، اما ریش تقصیری ندارد، فکر است که باید خالص باشد، وگرنه خیلی از مردم ریش دارند و دایم در فکر آن نیستند و بیشتر در فکر کاری هستند که باید درست به انجام برسانند؛ 📌اما کسی که بیشتر در فکر ریش است یا در فکر لباس و چیزهای دیگر خویش، ناچار از توجه به کارش و از شوق‌وذوق و اخلاص بی‌بهره می‌ماند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊سلام_امام_زمانم💚 نسیم صبح سعادت، خدا کند که بیایى رسیده شب به نهایت، خدا کند که بیایى... جهان ز دودِ ستم شد سیاه، در برِ چشمم فروغِ صبحِ سعادت، خدا کند که بیایى... صبحتون امام زمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 نماز بسیار پرفضیلت یکشنبه های ماه ذیقعده برای آمرزش گناهان 🔵 براى نماز در روز یکشنبه ماه ذیقعده روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است. در فضیلت این نماز، آمده است: 🔺 که هر کس آن را بجا آورد: 1⃣ توبه اش پذیرفته مى شود 2⃣ و گناهانش آمرزیده مى گردد 3⃣ و سبب برکت براى نمازگزار و خانواده اش خواهد بود، 4⃣ و در روز قیامت کسانى که از او طلبى و یا حقّى دارند، از وى راضى گردند 5⃣ و با ایمان از دنیا مى رود 6⃣ و قبرش براى او وسیع و نورانى گردد 7⃣ و پدر و مادرش از او راضى شوند 8⃣ و آنها نیز مورد مغفرت خداوند قرار گیرند، 9⃣ ذریّه او نیز بخشیده شوند 0⃣1⃣ و روزى او وسیع گردد 1⃣1⃣ فرشته مرگ به هنگام مردن، با او مدارا کند 2⃣1⃣ و به آسانى جانش را بگیرد. 🌕 کیفیت نماز : رسول خدا(صلى الله علیه وآله) کیفیّت نماز را این گونه بیان فرمود که: 🛑 در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز بخواند (دو رکعت دو رکعت) در هر رکعت، سوره «حمد» یک مرتبه، سوره «قل هو الله» سه مرتبه و سوره هاى «فلق» و «ناس» را یک مرتبه بخواند; و بعد از اتمام نماز هفتاد مرتبه استغفار کند، سپس بگوید: 🔺 لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ الْعَلىِّ الْعَظیمِ آنگاه بگوید: 🔺 یا عَزیزُ یا غَفّارُ، اِغْفِرْ لى ذُنُوبى، وَ ذُنُوبَ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ، فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلاَّ اَنْتَ. 📚 مفاتیح الجنان/اعمال ماه ذیقعده 🔵 لازم به ذکر است طبق متن انتهایی روایت این عمل را در سایر یکشنبه های سال نیز می‌توانیم انجام دهیم.
بی گمان پروردگارم بى ‏نياز و كريم است. سوره نمل، آیه ۴۰
📚حضرت ایوب علیه‌السلام ✍نقل است ایوب نبی پیامبری بود که از انواع نعمت‌های مادی و معنوی همچون خیل گوسفندان، مزارع سرسبز، محصولات کشاورزی، چشمه‌های روان، پسران تنومند بهره مند بود و البته زبانی شکرگزار و دستی گشاده داشت. شیطان به پروردگار گفت : سپاس گویی ایوب به دلیل آن است که در عسرت و سختی نیفتاده؛ اگر او نیز در تنگنای زندگی قرار بگیرد، زبان شکر در کام فرو خواهد برد. خدای متعال برای اینکه به شیطان بفهماند شکر ایوب نه به دلیل مال و ثروت و مکنت که به دلیل بندگی اوست، بر همه آنچه ایوب داشت، قلم نیستی کشید؛ 🔻گوسفندانش مردند، خیل گاو و شترانش به گوسفندانش پیوستند، مزارعش را آفت خشکی فرا گرفت و پسران دلبندش زیر آوار، داغی بزرگ بر دل پدر نهادند. از این پس ایوب ماند و فقری که تار عنکبوت به چهار دیوار زندگی او تنید. البته همسری مهربان که آخرین باز مانده همه نعمت‌ها به شمار می‌آمد و زبان شکر و سپاس که هیچ گاه ایوب آن را به لطف و رحمت الهی از دست نداد. ایوب در آزمون سخت فقر قرار گرفت و آنچه این آزمون را تکمیل کرد، بیماری جان کاهی بود که هفت سال و بنا به قول دیگر، هفده سال دامان این پیامبر الهی را فرا گرفت. 🔻از آن پس اطرافیان از او دور شدند و همسرش امیدوارانه پرستاری شوهرش را بر عهده گرفت؛ اما فانوس امید او نیز روز به روز کم فروغ تر می‌شد. (هفت سال ، زمان کمی نیست که از یک بیمار پرستاری کنند، یک تنه و بی همراه چه برسد به هفده سال) وقت آن رسید که ایوب زبان به استغاثه باز کند و از خداوند گشایشی بخواهد: «وَأَيُّوبَ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥٓ أَنِّي مَسَّنِيَ ٱلضُّرُّ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّـٰحِمِينَ؛ و ایوب را به یاد آور هنگامی که پروردگارش را خواند و عرضه داشت: 🤲خدایا بد حالی و مشکلات به من روی آورده و تو مهربان‌ترین مهربانانی!». خداوند دعای مؤدبانة حضرت ایوب را مستجاب کرد و به او وحی فرمود تا ؛ در چشمه‌ای خنک خود را شست و شو بدهد و سپس نعمت‌های قبلی افزون بر نعمت‌های جدید به ایوب روی آورد 🌱 خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در او غش باشد التماس دعا شیری زنجانی