امام زمانم...
چه دل انگیز است...
صبحی دیگر از راه رسیده باشد
ومژده ی ظهور شما دمیده شده باشد
و برخیزم، رو به سوی شما کنم
و دستهایم را روی سینه گذارم
و به شما سلام کنم...
سلامی از عمقِ جان...
سلامـی از روی مِهر
و سلامـی از سَرِ شوق...
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
#سلام_امام_زمانم ❤️
#صبحت_بخیر_آقا✋🏻
◽️«أمیرالمُـــــؤمِنین عـــــلّےﷺ » ؛
مےفَـــــرمــٰـــایَنـــــد:
◇◇کَـــــسے کِہ↡↡
⇇ مُنتـــــظر أمـــــر مــــٰـا (ظُهـــــور) أســـــت، ↶مــــٰـانَنـــــد «شَهیـــــد؎𑁍» أســـــت ،
کِہ دَر خـــــونِ خـُــــود،
_ غَلتیـــــده أســـــت.✿ ⃟ ⃟ ↷
◈الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّه.◈◈
📚 تُحـَــــف العُـــــقول، ص¹¹⁵
#حدیث
#امام_زمان عجلالله
#حضرت_علی علیه السلام
4.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی کوتاه
مومن باید عزیز باشد
حجت الاسلام دکتر #رفیعی
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❀ ⃟ٖٖٜٖٜ🖤❀ ⃟ٖٖٜٖٜ🔳❀ ⃟ٖٖٜٖٜ🖤❀ ⃟ٖٖٜٖٜ🔳❀ ⃟ٖٖٜٖٜ🖤
❀ ⃟ٖٖٜٖٜ🔳 روضـه حضــرت رقیــه
❀ ⃟ٖٖٜٖٜ🖤 خاتون سلام الله علیها
❀ ⃟ٖٖٜٖٜ🔳محمود کریمی التماس دعا
#چهل_گام تا حسینی شدن | آرزوی مردگان را عملی کن!
💠 قدم شانزدهم "۵ صفر"
فکرشو بکن
داری کنارجوب آب ظرف میشوری و خبر نداری ۵۰ سال دیگه نوه هات با ماشین از اون جا رد میشن و میگن زمان شاه پیشرفته تر بودیم 😒
#إِنَّ_رَبَّكَ_لَبِالْمِرْصَاد
جهاد تبیین وظیفه همگانی
36.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- چرا با وجود روضه گریَمون نمیگیره ؟
حتمادانلودکنیدوببینید*
#حاج_آقا_داستانپور
#سخنرانی
#پناهیان
#رفیعی
﷽
🔰 نجات از مرگ با توسل به حضرت رقیه (سلاماللهعلیها)
آقای حسینی قمی از آقای احمد اکبری نقل میکند که ایشان میگوید:
✍🏻 من دچار بیماری شده بودم، به دکتر مراجعه کردم.
دکترها پس از معاینه تشخیص دادند که باید عمل شوم.
مرا عمل کردند اما عملم موفقیتآمیز نبود و روز به روز حالم بدتر شد.
دکترها دیگر جوابم کردند تا جایی که گفتند باید به خانوادهات وصیت کنی و آماده مرگ باشی.
او ادامه میدهد:
▫️من روی تخت بیمارستان افتاده بودم، گفتم پس بگویید زن و بچهام بیایند.
زن و بچهام آمدند و دور تخت جمع شدند. وصیتهایم را کردم و آنها هم شیون و گریه کردند. بعد از مدتی، آنها از اتاق بیرون رفتند و من منتظر بودم که هر لحظه بیایند و جنازهام را ببرند. حتی اقوام کارهای قبرستان را هم انجام دادند و کاملا آماده شده بودند که من را دفن کنند.
▫️او میگوید: در همین حال و هوا بودم و آماده مرگ. با خودم گفتم که خوب، ما شیعیان خانمی به نام حضرت رقیه داریم، چرا به او متوسل نشوم؟
دلم شکست و متوسل به حضرت رقیه شدم. اشعاری خواندم و گریه کردم. چند لحظهای گذشت که دیدم در اتاقم باز شد و دختر خانم زیبا رویی وارد اتاق شد.
او جلوی آمد و مرا با اسم کوچک و فامیلم صدا زد و گفت: "از جایت بلند شو".
▫️با خودم گفتم حتما این دختر برای یکی از اتاقهای همجوار ماست و مشغول بازی بوده که در اتاق را باز کرده و به اتاق ما آمده است. به همین دلیل به او توجه چندانی نکردم.
دوباره فرمود: "پاشو".
گفتم: من نمیتوانم از جایم تکان بخورم. عمل کردم و درد دارم. دست و پایم هم بسته است.
او به من گفت: کجا دست و پات بسته است؟
نگاه کردم و دیدم که دست و پایم باز است.
گفت: "بلند شو!"
گفتم: نمیتوانم. من عمل جراحی کردم و تکان خوردن برایم مشکل دارد.
▫️او پرسید: "کجا را عمل کردی؟"
نگاهی به قفسه سینهام انداختم، میخواستم قلبم و آثار عمل جراحی را نشانش بدهم اما دیدم نه تنها اثری از زخم نیست، بلکه کاملا جوش خورده و ترمیم شده.
به او گفتم: شما چه کسی هستید؟
گفت: "همانی که بهش متوسل شدی، همان خانمی که صداش زدی."
✍🏻 حالم خوب شده بود، صحیح و سالم از بیمارستان مرخص شدم.
منبع: ستاره درخشان شام، ص ۲۷۲.
✍از حضرت رقیه