eitaa logo
صبرا قشم ( نشر خوبی‌ها)
174 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
6.6هزار ویدیو
103 فایل
این کانال با هدف تعامل و هم افزایی بانوان فعال و توانمند قشم، در عرصه فرهنگی و مذهبی و محوریت جهاد تبیین با نگاهی نو و متفاوت جهت صحنه گردانی ایجاد شده است. (صبرا=صحنه گردانان بردبار روایت امید) و وابسته به مدرسه علمیه ریحانه الرسول(س) قشم است.
مشاهده در ایتا
دانلود
2.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سـلامِ صبح من از دل بہ بارگاه شما خوشم همیشہ بہ يك جرعۂ نگاه شما بہ غربتم نظرے كن كہ دورم از حرمٺ تو و عطا و عنایٺ، من و پناه شما 🌸🍃
پنجشنبه به ياد درگذشتگان😔 🥀چشم برهم نهادیم گردش دوران گذشت بر یکی سخت و بر دیگری آسان گذشت🥀 🥀روزگاری خواهد آمد با خودت نجوا کنی یاد باد آن روزگارانی که با یاران گذشت ....😔🥀 🥀پنج شنبه‌ ها هدیه عزیزان آسمونی رو فراموش نکنیم، با ذکر فاتحه و صلوات🥀 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ 🥀🍃
767.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸از آن ثانیه‌ها برای تو آرزو می‌کنم که ناگهان بیشتر از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می‌کنی، که در یک لحظه نور می‌تابد به جهانت از دریچه‌های نامعلوم، که ناگهان پازل به‌هم ریخته‌ی دلخوشی‌هات کنار هم چیده می‌شود بدون خطا. 🌸از آن ثانیه‌های پر شور برای تو آرزو می‌کنم که صدای آرام و لبخندهای نازنین و نگاه‌های مطبوع کسی، تو را از جهان تکرار و مشغله‌های هر روزه می‌گیرد و تا افق کهکشان‌های ناشناخته می‌برد. 🌸از آن ثانیه‌های عزیزی که خبرهای خوبی می‌شنوی و آدم‌های خوبی را ملاقات می‌کنی و دلپذیرترین اتفاقات ممکن را مقابل چشمانت می‌بینی. 🌸از آن روزهای خوب برای تو آرزو می‌کنم که دائما لبخند به لب داری و در باورت نمی‌گنجد که همه چیزِ جهانِ یک انسان، اینقدر درست و حساب شده پیش برود. 🌸از آن روزها که مسیر بخت، تو را هموار باشد و خِرَد با تو یار باشد و زمانه با تو سازگار باشد و خوشی‌هات بسیار ... 🌸🍃
🖤حضرت سلیمان اسطورۀ ثروت و قدرت بود. به خدا گفت: «به من حکومتی عطا کن که پس از من هیچکس را نسزد». او همه چیز را با هم می‌خواست چون به قدرت نامحدود خدا ایمان داشت. او باور داشت و گرفت. تو هم باور کن و بگیر 📖ص آیه ۳۵ 🖤🖤🖤
51.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سوئد: خامنه ای ۵۷ کشور را علیه ما به صف کرد/عامل اهانت: سوئد مرا گردن نمی‌گیرد 🎥 سوئد: پس از اظهارات رهبر ایران علیه اهانت به ، شاهد بسیج شدن ۵۷ کشور علیه خود بوده ایم. / عامل اهانت به قرآن: سوئد مرا گردن نمیگیرد / طنین ندای حیدر حیدر در خیابان منتهی به کاخ پادشاهی ✍️ و همچنان دشمنان ما از احمق‌ها آفریده شده اند، قبل از فتنه آتش زدن قرآن هم کشف را دستاویزی برای اهداف پلیدشان قرار دادند تا فتنه انگیزی کنند ولی کور خوانده اند چون و شکست ناپذیر💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘️ حضرت محمد صلی الله علیه و آله از امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام پرسیدند: اگر مردی را در حال ارتکاب فحشایی گناهی دیدی چه می‌کنی؟ مولا امیرالمؤمنین پاسخ دادند: او را می‌پوشانم رسول الله پرسیدند: اگر دوباره او را در حال ارتکاب گناه دیدی چه؟ مولا باز هم جواب دادند: او را می‌پوشانم. رسول الله سه مرتبه این سوال را پرسیدند و مولا امیرالمؤمنین هر سه بار، همان پاسخ را دادند. حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند: جوانمردی جز علی نیست. آنگاه رسول الله رو به اصحاب کردند و فرمودند: برای برادران خود پرده پوشی کنید مستدرک الوسائل ، ج ۱۲ ، ص ۴۲۶ نشانه قبولی نماز ☘️ امام صادق (ع ) : هرکس دوست دارد بداند نمازش قبول شده یا نه ، ببیند که آیا نمازش او را از گناه و زشتی باز داشته یا نه ؟ پس به هر قدر که نمازش او را از گناه باز داشته به همان اندازه نمازش قبول شده است . 📚بحار الانوار، ج۸۲ ص ۱۹۸ ‌ ⚫️⚫️⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 تکیه‌کلام این جمله بود: «مَن كانَ للَّه كان اللهُ لَه» کسی که صددرصد برای خدا کار کند، خدا هم برای او خواهد بود؛ و می‌فرمود: «تو برای خدا باش، خداوند و ملائکه‌اش برای توست.» گاهی می‌فرمود: «اگر انسان موفق به عملش هم نشود، صحبت آن اثر خوبی در روحیهٔ شخص می‌گذارد.» 📚 ، صفحات ۱۸۱ و ۱۸۲ ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡️ايمان آوردن ابوذر غفاری⚡️ بخاري از ابن عباس روايت کرده است که ابوذر گفت: من مردي از بني غفار بودم. به ما خبر رسيد که مردي در مکّه خروج کرده است و ادعا مي کند که پيامبر است. به برادرم گفتم: به سراغ اين مرد برو و با او سخن بگو، و خبرش را براي من بياور! برادرم به مکه رفت و با آن حضرت ملاقات کرد. آنگاه بازگشت. به او گفتم: چه خبر؟ گفت: مردي را ديدم که به خير امر مي کرد و از شرّ نهي مي کرد! به او گفتم: خبر شافي و کافي براي من نياوردي! يک هميان و يک چوبدستي برداشتم و راهي مکّه شدم. او را نمي شناختم، اما خوش نداشتم که دربارة او از کسي سؤال کنم! در مسجدالحرام اُطراق کرده بودم. و از آب زمزم مي نوشيدم و روزگار به همين منوال مي گذرانيدم. روزي علي از کنار من گذشت و گفت: گويا اين مرد غريب است؟ گويد: گفتم: آري. گفت: برويم به منزل! همراه او رفتم؛ نه او از من سؤالي مي کرد و نه من از او سؤالي مي کردم و با او سخني مي گفتم. فردا صبح، به مسجدالحرام رفتم تا دربارة او سؤال کنم. اما، هيچکس خبري از او به من نداد. گويد: بار ديگر علي بر من گذشت و گفت: آيا اين مرد هنوز نتوانسته است خانه اش را پيدا کند؟! گويد: گفتم: نه! گفت: حال که چنين است، همراه من بيا! گويد: گفت: کارت چيست؟ و براي چه منظوري به اين شهر آمده اي؟ گويد: به او گفتم: اگر راز مرا فاش نمي کني، با تو بگويم! گفت: چنين کنم! گويد: به او گفتم: به ما خبر رسيده است، در اينجا مردي خروج کرده است که ادّعا مي کند پيامبر خداست! من برادرم را فرستادم؛ با او سخن گفت و بازگشت امّا خبر او براي من شافي و کافي نبود؛ خواستم خودم او را ملاقات کنم! علي به ابوذر گفت: با تو بگويم که به رشدو هدايت دست يافته اي! من دارم به نزد او مي روم هرجا که من رفتم تو هم بيا. در طول راه، اگر کسي را ببينم که از او بر تو خوفناک گردم به کنار ديوار مي روم، چنانکه گويي دارم نعلين خودم را درست مي کنم! و تو به راه خودت برو! به راه خود ادامه داد و رفت، و من نيز با او رفتم؛ تا بر پيغمبراکرم -صلى الله عليه و آله وسلم- وارد شد و من نيز همراه او بر پيغمبراکرم -صلى الله عليه و آله وسلم- وارد شدم. به ايشان گفتم: اسلام را بر من عرضه کنيد! عرضه کردند. من نيز بي درنگ اسلام آوردم. آنگاه به من گفتند: (يا اباذر، اکتم هذاالأمر؛ وارجع إلى بلدک؛ فإذا بلغک ظهورنا فاقبل). «اي اباذر، اين مسئله را پوشيده نگاه دار، و به شهر خويش بازگرد، هرگاه خبر ظهور ما به تو رسيد، به سوي ما بيا!» گفتم: سوگند به آنکه تو را به حق مبعوث گردانيده است، من اين مسئله را در ميان انبوه جماعت ايشان فرياد خواهم زد! به مسجدالحرام رفتم؛ قريشيان آنجا حاضر بودند؛ گفتم: اي جماعت قريش، من شهادت ميدهم که خدايي جز خداي يکتا نيست، و گواهي مي دهم که محمد بنده و رسول اوست! گفتند: برخيزيد و بر سر اين صابي بريزيد! همگي از جاي برخاستند، و مرا آنقدر زدند که بميرم! عباس به داد من رسيد و خود را روي پيکر من افکند، آنگاه به آنان روي کرد و گفت: واي بر شما؛ مردي از بني غفار را مي خواهيد بکشيد؟! همة تجارت و رفت و آمدتان با بني غفار است! قريشيان دست از سر من برداشتند. بامداد روز ديگر، بازگشتم و همان سخناني را که ديروز گفته بودم بار ديگر گفتم. گفتند: برخيزيد و بر سر اين صابي بريزيد! و همان بلايي را که ديروز بر سرم آورده بودند، بار ديگر تکرار کردند. باز هم عباس به داد من رسيد، و خود را روي پيکر من افکند، و همان سخن روز پيشين خود را تکرا رکرد. 📚 صحيح البخاري، «باب قصة زمزم»، ج 1، ص499- ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌ ⚫️⚫️⚫️
یه‌‌سلام‌از‌جنس‌دلتنگی‌بدیم، به‌جناب‌دلبر؛💛✨ ✋🏻:] دلخوش‌‌به‌‌‌مستحبی‌‌که‌‌جوابش‌ واجب‌‌است: