eitaa logo
صبرا قشم ( نشر خوبی‌ها)
174 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
6.5هزار ویدیو
103 فایل
این کانال با هدف تعامل و هم افزایی بانوان فعال و توانمند قشم، در عرصه فرهنگی و مذهبی و محوریت جهاد تبیین با نگاهی نو و متفاوت جهت صحنه گردانی ایجاد شده است. (صبرا=صحنه گردانان بردبار روایت امید) و وابسته به مدرسه علمیه ریحانه الرسول(س) قشم است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 کربلایی احمد (کَل احمد): ✅ برای پیشرفت و ترقی در مقامات و باید سه نکته را در نظر گرفت: ۱. خدمت به خلق خدا و دوری از ظلم؛ ۲. توسل به (علیه السلام)؛ ۳. توجه و حضور دائمی، اما محور و میاندار همه آنها صفت احسان به خلق است. 📚 شیوه رندی(دفتر سیزدهم)، ص۳۳ ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
✨﷽✨ ✅بسم الله بگو و برخیز ✍روزی خانمی مسیحی دختر فلجی را از لبنان به سوریه آورده بود زیرا پزشکان لبنان از معالجه دختر فلجش نا امید شده و به اصطلاح او را جواب کرده بودند. زن با دختر فلج خود نزدیک حرم مطهر حضرت رقیه (علیها السلام) منزل می گیرد تا در آنجا برای معالجه فرزندش به پزشک دمشقی مراجعه نماید تا این که روز عاشورا فرامیرسد و او می بیند که مردم دسته دسته به طرف محلی که حرم مطهر حضرت رقیه (علیها السلام) در آنجاست می روند، از مردم شام می پرسد: اینجا چه خبر است؟ می گویند: اینجا حرم دختر امام حسین (علیه السلام) است او نیز دختر فلج خود را در منزل تنها گذاشته و درب خانه را می بندد و به حرم حضرت می رود و به حضرتش متوسل می شود و گریه می کند تا به حدی که غش نموده و بی هوش برزمین می افتد در آن حال کسی به او می گوید: بلند شو و به منزل برو چون دخترت تنها است و خداوند او را شفاده داده است. زن برخاسته و به طرف منزل حرکت می کند وقتی که به خانه می رسد درب منزل را می زند ناگهان با کمال تعجب می بیند که دخترش درب را باز می کند! مادر جویای وضع دخترش می شود و احوال او را می پرسد دختر در جواب مادر می گوید: وقتی شما رفتید دختری به نام رقیه وارد اتاق شده و به من گفت: بلند شو تا با هم بازی کنیم من گفتم: نمی توانم چون فلج شده ام آن دختر گفت: بگو بسم الله الرحمن الرحیم تا بلند شوی و سپس دستم را گرفت و من بلند شدم و دیدم که تمام بدنم سالم است. او داشت با من صحبت می کرد که شما درب را زدید. آن دختر ( حضرت رقیه) (علیها السلام به من گفت: مادرت آمد. سرانجام مادر مسیحی با دیدن این کرامت از دختر امام حسین (علیه السلام) مسلمان شد 📚 داستان هایی از بسم الله الرحمن الرحیم به نقل از: سحاب رحمت۷۷۷ ⚫️⚫️⚫️
6.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌دلتنگی خواهر و برادر شهید عجمیان 😞خواهر: پیشونی بند روح الله که رفت کنار یک شکاف عمیق رو ابروش بود که نگذاشتم برادراش ببینند 😔دلم خیلی براش تنگ شده‌... 🔶برادر: کاش پیشت بودم خودمو مینداختم روت دوتالگد کمتر میخوردی و درد کمتری میکشیدی 🔷بهت افتخار میکنم به عنوان یک لُر سربلندمون کردی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸امام رضا علیه السلام: مردی، دو دينار، نزد پیامبر_اکرم_(ص) آورد و گفت: ای پيامبر خدا! می خواهم اين دو دينار را در راه خدا (جهاد) بپردازم. فرمود: «آيا والدين تو، يا يکی از آن دو، زنده اند؟». گفت: آری. فرمود: «برو و اين دو دينار را خرج والدينت کن؛ زيرا اين کار برای تو، بهتر از آن است که در راه خداوند، انفاقشان کنی». مرد، باز گشت و چنين کرد. سپس دو دينار ديگر آورد و گفت: آن کار را کردم و اينک اين دو دينار را می خواهم در راه خدا بدهم. فرمود: «آيا فرزندی داری؟». گفت: آری. فرمود: «برو و آنها را خرج فرزندت کن؛ زيرا اين کار برای تو، بهتر از آن است که در راه خداوند، انفاقشان کنی». مرد، باز گشت و چنين کرد. پس دگر بار، دو دينار ديگر آورد و گفت: ای پيامبر خدا! آن کار را کردم، و اينها دو دينار ديگرند و می خواهم آنها را در راه خداوند، انفاق کنم. فرمود: «آيا همسر داری؟». گفت: آری. فرمود: «آنها را خرج همسرت کن؛ زيرا اين کار، برايت بهتر از آن است که در راه خداوند، انفاقشان نمايی». مرد، بر گشت و چنين کرد. پس باز، دو دينار ديگر آورد و گفت: ای پيامبر خدا! آن کار را کردم، و اينها دو دينار ديگرند که می خواهم در راه خدا انفاق کنم. فرمود: «آيا خدمتکاری داری؟». گفت: آری. فرمود: «آنها را خرج خدمتکارت بکن؛ زيرا اين کار، برايت بهتر از آن است که در راه خداوند، انفاقشان کنی». مرد چنان کرد. آن گاه دو دينار ديگر آورد و گفت: ای پيامبر خدا! اينها دو دينار ديگرند که می خواهم در راه خدا بدهم. فرمود: «بده، و بدان که اين دو دينار، برترين دو دينار تو نيست [؛ بلکه ثواب آن دينارهای قبلی، از ثواب اينها بيشتر است] ». 📚 دانشنامه قرآن و حديث ج 3 ص 534. ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸خـدایا بہ تـو توڪل می‌کنـم ✨و حـس داشتنت 🌸پناهگاهی می‌شـود همیشگی ✨در اوج سختی‌هایم 🌸روزهایم را با رحمتت بخیر بگردان 🌸بنـام خـدایی ڪه ✨تسکین دهنـده دردها 🌸و آرامـش دهنده قلب‌هاست 🌸 بسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ ✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو 🌸🍃
•🌎📘• ✋ روی زمینیم آسمانی از دعاییم مشغول ذکر دلنشین ربناییم وقتی که دلتنگ حسینیم ، عاشقانه با هر سلام صبحگاهی کربلایی •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• 🌎|↫ 🥀🍃
3.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃خسته و نا امید مشو 🌸🍃یعقوب علیه السلام یک عمر از خدا خواست که یوسف را به او برگرداند .. 🌸🍃هرگز از این دعا نا امید نشد و از خواسته اش توقف نکرد ، با اینکه صبور بود و ایمان داشت ... وحکمت اینجاست که او نبی خدا بود اما خداوند دعای او را زود جواب نداد ...!! 🌸🍃خداوند از یعقوب بی خبر نبود و میدانست که چشمانش در غم یوسف سفید گشت بلکه از یوسف ملکی ساخت و مقامش را در مصر بالا برد ... 🌸🍃صبر کن ... اگر تمام دنیا اکنون علیه توست ، باز صبر کن و دعا کن و از پرودگارت ناامید نشو که او تو را می بیند و دعایت را میشنود اما هر چیزی را در وقت خودش پاسخ میدهد و تو را به گونه ای می سازد که فکرش را هم نمیکنی .... 🌸🍃