eitaa logo
صبرا قشم ( نشر خوبی‌ها)
185 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
5.6هزار ویدیو
100 فایل
این کانال با هدف تعامل و هم افزایی بانوان فعال و توانمند قشم، در عرصه فرهنگی و مذهبی و محوریت جهاد تبیین با نگاهی نو و متفاوت جهت صحنه گردانی ایجاد شده است. (صبرا=صحنه گردانان بردبار روایت امید) و وابسته به مدرسه علمیه ریحانه الرسول(س) قشم است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ روزهای بعد از توبه، برای انسان غرق گناه، عادی نیست. او زجر بیشتری از وسوسه‌ها می‌کشد. به پاس همین رنج‌هاست که خدا بدی‌هایش را به حسنات تبدیل می‌کند. 📖فرقان، آیۀ ۷۰
*اصلاحیه ساعت برگزاری مراسم تشییع شهید گمنام:* السلام علیکِ یا فاطمةُ الزَّهرَاءُ(سلام الله علیها) *لاله ای گمنام از جنس نام مـــــادر... 🌹* 💠تشییع شهیـــــــد گمنام ٫٫همزمان با شب شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ٫٫ *همراه با مراسم شبی با شهید* *زمان:* شنبه ۲۵ آذرماه ۱۴٠۲ *ساعت:* ۱۵:۰۰ *مکان:* از اسکله شهید ذاکری به سمت امامزاده سید مظفر (ع)قشم ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ستاد استقبال از شهید گمنام شهرستان قشم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(مستمند و ثروتمند) 🔷رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) طبق معمول در مجلس خود نشسته بودند، یاران گرداگرد حضرتش حلقه زده، او را مانند نگین انگشتر در میان گرفته بودند. در این بین یکی از مسلمانان - که مرد فقیر ژنده پوشی بود ـ از در رسید و طبق سنت اسلامی [که هر کسی در هر مقام و شأن اجتماعى‌ای که هست، همینکه وارد مجلسی میشود باید ببیند هر کجا جای خالی هست همانجا بنشیند و یک نقطهٔ مخصوص را به عنوان اینکه شأن من چنین اقتضا میکند در نظر نگیرد] آن مرد به اطراف متوجه شد، در نقطه‌ای جایی خالی یافت، رفت و آنجا نشست از قضا پهلوی مرد متعین و ثروتمندی قرار گرفت. مرد ثروتمند لباسهای خود را جمع کرد و خودش را به کناری کشید. 🔷رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) که مراقب رفتار او بودند به او رو کردند و گفتند: "ترسیدی که چیزی از فقر او به تو بچسبد؟!" - نه یا رسول الله -ترسیدی که چیزی از ثروت تو به او سرایت کند؟ - نه یا رسول الله - ترسیدی که جامه هایت کثیف و آلوده شود؟ - نه یا رسول الله ۔ پس چرا پہلو تھی کردی و خودت را به کناری کشیدی؟ - اعتراف میکنم که اشتباهی مرتکب شدم و خطا کردم. اکنون به جبران این خطا و به کفاره این گناه، حاضرم نیمی از دارایی خودم را به این برادر مسلمان خود که درباره‌اش مرتکب اشتباهی شدم ببخشم. مرد ژنده پوش: "ولی من حاضر نیستم بپذیرم." جمعیت: "چرا؟" - چون میترسم روزی مرا هم غرور بگیرد و با یک برادر مسلمان خود آنچنان رفتاری را بکنم که امروز این شخص با من کرد. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 😊❤️ 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🔻
در روابط با همدیگر مانند کودکان باشیم.... کودکان از رفتار شما هنگام عصبانیت الگو میگیرند. مراقب باشید. دعوای بچه‌ها را نادیده بگیرید. به شرطی که آسیبی در آن نباشد. مداخله والدین حل کردن مشکل توسط بچه‌ها و آشتی شان را کند می‌کند. اگر می توانید اتاقی را برای دعوا بگذارید و موقع دعوا بخواهید آنجا رفته و قبل از آشتی بیرون نیایند. حفظ برابری دو طرف ضروری است اکثر موارد، مجازات بچه‌ها باید یکسان باشد، بدون هیچ استثنا. میل به برد و باخت را در دعواهای بچه‌ها از بین ببرید. راه‌هایی آموزش دهید که با آرامش برای مشکلاتشان راه‌حل پیدا کنند. قوانینی برای کارهایی که برای حل مشکلاتشان ممنوع و مجاز هست تعیین کنید مثلاً ممنوعیت داد کشیدن، گریه کردن، زد و خورد وقتی بچه‌ها با هم کنار می‌آیند، آنها را تشویق کنید. @nooredideh
زندگی؛ جدی ترین بازی کودکان است... قواعد این بازی را از الان به کودک بیاموزیم. اگر امروز ضعفی در خود احساس می کنیم، نتیجه اینست که قواعد بازی را از کودکی نیاموخته ایم... اگر نمی توانیم به درستی با اطرافیانمان رابطه برقرار کنیم... اگر نمی توانیم به خواسته های نامربوط دیگران "نه" بگوییم... اگر نمی توانیم در میان انبوه صداها ما هم فریاد بزنیم... اگر نمی توانیم روی خط تعادل با اطرافیانمان رفتار کنیم... اگر نمی توانیم هیجاناتمان را کنترل کنیم... و هزاران نتوانستن دیگر، ... همه بخاطر اینست که بازی زندگی را ابتدا خوب تمرین نکرده ایم. از امروز برای آينده فرزندانتان سرمايه گذاري كنيد. 👇 Join @nooredideh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه های خانگی تعطیل شد ، برکت از خانه ها رفت. سخنان مرحوم حاج سیدحسین عرب
روایتی عجیب از یک شهید در ملامجدالدین ساری! شهیدی که با آبرویش بازی کرد! در آستانه سالروز شهادت شهید محمد تورانی در 22 آبان 1360 یادی کنیم ازاسطوره اخلاص...شهید محمد تورانی. جوانی که پا روی آبرو و اعتبارش گذاشت و ماسک منافق بودن به صورتش زد تا بتونه تو سازمان منافقین نفوذ کنه. طلبه ای که حاضر شد مامومین خودش رو از دست بده تا امامش از او راضی باشه... قصه محمد تورانی قصه آدمایی که قرار گذاشتند فقط و فقط واسه خدا کار کنند. داستان از اینجا شروع شد که محمد متوجه شد عده ای به صورت غیر قانونی مشغول جمع آوری سلاح هستند. با در میون گذاشتن این مسئله با فرماندهان سپاه و با رضایت محمد،ماموریت سختی روی دوش محمد افتاد.قرار شد محمد در نقش منافق وارد سازمان منافقین بشه. اما محمد،جوان متدین و خوشنامی بود و این ماموریت نیازمند تدارک مقدمات و کارهایی بود.کارهایی در تخریب اعتبار محمد تورانی! اون باید آزمایش سختی رو می گذروند. تو اولین قدم، و با هماهنگی فرماندهان، محمد از سپاه اخراج شد.کم کم انحراف محمد نقل محافل شد.بازار سرزنش ها و توهین ها گرم تر و گرم تر می شد.‌ تو این مدت فرماندهان هم بیکار نبودند. در قدم بعدی تدارک یک بستنی فروشی رو برای کار محمد دیده بودند.خیلی طول نکشید که برق محل کار محمد رو به جرم ارتباط با منافقین قطع کردند. دیگه برای محمد احترام و آبرویی نمونده بود. اونقدر نقشش رو خوب اجرا کرد که خانمش هم دم از جدایی می زدو می خواست درخواست طلاق بده.گفتند:خانمش رو دیوارهای خونه مرگ بر منافق و مرگ بر ضد ولایت فقیه می نوشت. فقط چند نفر از این نمایش با خبر بودند. سردار شهید طوسی و سردارشهید محمدیان و سردار تولایی. دادستان وقت می گفت: چندین بار محمد با منافقین دیگه بازداشت شد. باید منافقین به او اعتماد می کردند.همین هم شد.محمد با نفوذی که در سازمان کرد و ارتباطی که با کوموله ها گرفت اطلاعات خوبی به دست سپاه رسوند. سرانجام هم با اطلاعات محمد، یک باند و خونه تیمی منافقین با کلی مهمات توسط سپاه رهگیری و منهدم شد. با پایان ماموریت، محمد بین نگاه های پر از شرم و خجالت دوباره به سپاه برگشت.اما این برگشت زمان زیادی طول نکشید.چندی نگذشت که محمد تو نبرد جنگل های آمل به چنگال منافقین افتاد. هر بلایی خواستند سر این جوون آوردند. شعله کینه منافقین دامن این مجاهد رو گرفت.منافقین بدن محمد رو آتش زدند و تا چند وقت خبری از بدن مطهرش نبود. بعد از چند ماه با دستگیری بعضی از منافقین و اعتراف اونها، قتلگاه محمد پیدا شد. گفتند:تکه های سوخته بدن محمد که تونستند جمع کنند؛ حدودا دو کیلو بود.... محمد در غریبی و تنهایی به شهادت رسید. جوونی که پا روی خودش گذاشت تا دستهاش به خدا برسه... بزارید از غریبی محمد، چیز دیگه ای هم بگم.. نمیدونم چند نفر از شما مردم ساری سر قبر شهید محمد تورانی رفتید. یا اصلا چند نفر از شما اسمش رو شنیدید. بزارید براتون بگم! محمد تورانی طلبه همین حوزه مصطفی خان ساری تو چهار راه برق بود و تشییع بدن مطهرش هم از همین مسجد جامع ساری شروع شد و الان هم قبر‌ مطهرش تو گلزار شهدای ملا مجد الدین ساریه. غریبانه زیر یکی از این درخت های نارنج.... شهیدی که غریبانه زندگی کرد؛ غریبانه شهید شد، و همچنان غریبانه از دیده ها دور است!
اسراییل حرمله زمانه
1_8373370390.pdf
566.3K
📚 پاسخ به چند شبهه فاطمی ✏️ نویسنده: نجم الدین طبسی 🇮🇷 ناشر: دلیل ما ⏳تاریخ نشر: ۱۳۹۳ ه.ش 📄 تعداد صفحات: ۲۹ 📣 زبان: فارسی کتاب حاضر جهت آشکار نمودن پاره ای از حقایق پنهان در موضوع شهادت حضرت زهرا(س)، و اظهار واقعیت ها از لابلای تاریخ و حدیث، چند شبهه فراگیر در این موضوع را با استناد به منابع معتبر اهل سنت پاسخ داده است. شبهات مطرح شده عبارتند از: چرا علی از تهاجم به خانه شان جلوگیری و دفاع نکرد؟ چرا علی از قاتل حضرت زهرا انتقام نگرفت؟ چرا علی با قاتلان همسرش رابطه خوبی داشت؟ چرا علی در ایام حکومتش به کشته شدن همسرش اشاره نکرده است؟ چرا علی اسامی فرزندانش را ابوبکر و عمر و عثمان نهاد؟ چرا علی دخترش ام کلثوم را به همسری عمر در آورد؟ چرا امام حسن و امام حسین به کشته شدن مادرشان به دست عمر اشاره نکردند؟ چرا مردم مدینه در قبال کشته شدن حضرت زهرا سکوت کردند؟ چرا شیعیان تا چند سال قبل، از شهادت حضرت زهرا خبر نداشتند و در سال های اخیر متوجه آن شده و عزاداری می کنند؟ https://eitaa.com/tasnim_pdf