2.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الهــی💕
در این شب زیبا زمستانی ❄️
دل دوستانم را گرم❣️
زندگیشون را سراسر شادی
و چرخ روزگار را ⚙️
به ڪامشون بچرخان 💚
شبی آرام و رویائی✨❄️
و قلبی نورانی نصیب لحظه هاتون🤍
شبـتون به پاکے برف زمستان✨❄️
❄️
#بهترین_سرآغاز
💠#موضوع: اصلاح وصیّتنامه:
🔹اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
✨﷽✨
فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ{۱۸۲}
#ترجمه:
اگر کسی بترسد که وصیت کننده خطایی یا خلافی(در نوشتن وصیتنامه یا تقسیم عادلانه اموال بین ورثه ها) کرده است میتواند ( چنین وصیتنامه ای را) اصلاح کند و (اینگونه تغییر دادن وصیتنامه) گناه نیست( زیرا که) يقيناً خداوند آمرزندهٔ
مهربان است.
#جزء2
#سوره_بقره /صفحه ۲۸/آیه ۱۸۲
#نزول؛ مدینه
🔹طرح#آیه_به_آیه قرآن کریم(موضوع و مفاهیم)
790.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❄️زندگی کوتاه است و هر ثانیه آن
🌿بسیار با ارزش هر صبح زیباست
❄️و این نگرش ماست که
🌿آن را خوب یا بد می کند
❄️به زیبایی صبح لبخند بزنید
🌿و از کوتاهی زندگی
❄️نهایت استفاده را ببرید
سه شنبه تون زیبا و پراز موفقیت❄️
❄️
در مسیر آرامش💞
اگر همه ما تنها در حد اینکه
در میوه فروشی میوهای خراب را کنار میزنیم تازهها و سالمترها را جدا میکنیم ،افکار منفی را کنار میزدیم و فقط افکار زیبا رنگارنگ، سالم و هر آنچه که انرژی بخش است را به ذهن خود راه میدادیم،
هر روزمان پر از هیجان
دلهایمان پر از شکوفهٔ امید و معجزهها مانند باران بر سرمان میریختند.
🌱⃟🌸๛
بسم رب الشهدای والصدیقین
به مدد شهداء حماسه ای خواهیم ساخت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"هشتمین یادواره ای به رنگ هنر"
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
ویژه برنامه چهارمین سالگرد شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و بیست وپنجمین یادواره سردار شهید غلامشاه ذاکری وشهدای شهرستان قشم
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🌹 اللّهُمَّ ارْزُقْنی تَوْفیقَ الشَّهادَةِ فی سَبیلِک
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
جهت مشاهده کارت دعوت دیجیتال به لینک زیر کلیک کنید.
https://digipostal.ir/c24wtj9
❖
روزی واعظی به مردمش می گفت:
🍃ای مردم!
هر کس دعا را از روی اخلاص بگوید،
می تواند از روی آب بگذرد، مانند کسی که در خشکی راه میرود.
جوان ساده و پاکدل،
که خانه اش در خارج از شهر بود و هر روز می بایست از رودخانه می گذشت، در پای منبر بود.
چون این سخن از واعظ شنید،
بسیار خوشحال شد.
هنگام بازگشت به خانه،
دعا گویان، پا بر آب نهاد و از رودخانه گذشت...
روزهای بعد نیز کارش همین بود و در دل از واعظ بسیار سپاسگزاری می کرد.
آرزو داشت که هدایت و ارشاد او را جبران کند.
روزی واعظ را به منزل خویش دعوت کرد، تا از او به شایستگی پذیرایی کند.
واعظ نیز دعوت جوان پاکدل را پذیرفت و با او به راه افتاد.
چون به رودخانه رسیدند، جوان "دعا" گفت و پای بر آب نهاد و از روی آن گذشت،
اما واعظ همچنان برجای خویش ایستاده بود و گام بر نمی داشت...
جوان گفت: "ای بزرگوار!
تو خود، این راه و روش را به ما آموختی و من از آن روز چنین میکنم، پس چرا اینک برجای خود ایستاده ای، دعا را بگو و از روی آب گذر کن!"
واعظ، آهی کشید و گفت: حق،
همان است که تو می گویی،
اما دلی که تو داری، من ندارم.
🌨💦⛄️💦🌨