4_5929172021068967953.ogg
771K
🎙محمود کریمی
دامن ڪشان رفتے؛
عباسم...💔
دلم زیر و رو شد....
#شبنهممحرم
#روضهکوتاه...
📌 ساختِ قایقِ نجات با چوبِ پوسیده!
▪️ بعضی وقتها توجیهات، مقدس میشود؛ بطوریکه حتی رنگ و بوی قرآن میگیرد؛ یعنی کارها با آیههای قرآن یا روایات توجیه میشوند.
▫️ به شخصی گفتند چرا نماز نمیخونی؟ گفت: تو قرآن نوشته لاتَقرَبوالصَّلاة (به نماز نزدیک نشوید) بهش میگی در ادامهی همون آیه نوشته: لاتَقرُبوالصَّلاة و اَنتُم سُکاری (در حالِ مستی به نماز نزدیک نشوید. نساء/۴۳) میگه ما همین ابتدا رو رعایت کنیم، کلّی کار کردیم! اگرچه این یک طنز بود؛ اما چنین افرادی در واقعیت هم وجود دارند؛ اینان هر قسمت از دین را که با تمایلاتشان سازگار باشد، میپذیرند و بقیه را کنار میگذارند.
▪️ همانندِ همان کسانی که دستِ امامشان که میخواست آنها را وارد کشتی نجات کند، رد کردند، چون با امام بودن در آن زمان به نفعشان نبود؛ اما با مالی که به نامِ اسلام به جیب زده بودند قایق پوسیدهشان را سروسامان دادند و سرانجام غرق شدند.
▫️ به عنوان مثال میگویند کارهای خوب، گناهان را پاک میکند؛ مثلاً نماز نمیخوانند ولی صدقه میدهند. (غافل از اینکه بعضی گناهها آنقدر بزرگاند که باعث نابودی همه چیز میشوند) بالاخره باید انتخاب کرد: چون در کرب و بلا بیطرفان بیشرفانند. تاریخ همان است حسینی و یزیدی.
▪️ اگر میخواهی در آخرالزمان اهلِ نجات باشی، باید دستَت در دستِ امام زمانت باشد.
📎 #توجیه_المسائل_کربلا ۸
بصیرت اباالفضل العبّاس کجاست؟
همه یاران حسینی، صاحبان بصیرت بودند؛ اما او بصیرت را بیشتر نشان داد.
در روز تاسوعا، مثل امروز عصری، وقتی که فرصتی پیدا شد که او خود را از این بلا نجات دهد؛ یعنی آمدند به او پیشنهاد تسلیم و اماننامه کردند و گفتند ما تو را امان میدهیم؛ چنان بر خورد جوانمردانهای کرد که دشمن را پشیمان نمود. گفت: من از حسین جدا شوم!؟ وای بر شما! اف بر شما و اماننامه شما! نمونه دیگرِ بصیرت او این بود که به سه نفر از برادرانش هم که با او بودند، دستور داد که قبل از او به میدان بروند و مجاهدت کنند؛ تا اینکه به شهادت رسیدند. میدانید که آنها چهار برادر از یک مادر بودند: اباالفضل العبّاس -برادر بزرگتر- جعفر، عبدالله و عثمان. انسان برادرانش را در مقابل چشم خود برای حسینبنعلی قربانی کند؛ به فکر مادر داغدارش هم نباشد که بگوید یکی از برادران برود تا اینکه مادرم دلخوش باشد؛ به فکر سرپرستی فرزندان صغیر خودش هم نباشد که در مدینه هستند؛ این همان بصیرت است.
🎞 پخش تلویزیونی مستند «سوگ طَبشَن»
🔺روایتی از مراسم تعزیهخوانی حسینی در روستای #طبس سبزوار
📽نویسنده و کارگردان: فاطمهسادات طبسی
🕰 یکشنبه ۹شهریور(روز عاشورا)، ساعت ۱۴:۵۰
📺 شبکه پنج سیما
🕰 دوشنبه ۱۰شهریور، ساعت ۱۸:۴۰
📺 شبکه خراسان رضوی
14.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 تو را به نامردی کشتند حسین(ع) ...
🏴 #روضه
🎙 #استادعلیرضاپناهیان
هر انتخاب، یک عاشورا
در هزاران عاشورای فردی به کدام طرف پیوسته ایم؟ سپاه حسین(ع) یا لشکر یزید؟!
قرن هاست که می گوییم: "ای کاش روز عاشورا در کنارت بودیم، حسین جان!" و آن گاه با نوحه ای جانسوز، گریه سر می دهیم و به پهنای صورت، اشک می ریزیم و حسرت مان را تکرار می کنیم: "ای کاش روز عاشورا در کنارت بودیم، حسین جان!"
عاشورا اما مکرر در مکرر، هر لحظه بازآفرینی می شود بی آن که حواس مان باشد. گو این که تصور می کنیم عاشورا در 61 هجری تمام شد و آنان که وسعت دید بیشتری دارند، هر جا جنگ مسلحانه ای بین حق و باطل باشد را عاشورا می دانند و چنین می پندارند که تکرار عاشورا، فقط در هنگامه چنین نبردی است.
واقعیت اما، چیز دیگری است. ما چه در صلح و چه در جنگ، هر روز و هر روز، در بطن عاشوراییم، ما هر لحظه در حال انتخاب هستیم که در سپاه حسین(ع) باشیم یا در لشکر یزید و شمر و عبیدالله و ابن سعد و حرمله.
حسین (ع)، قبل از آغاز عاشورا، آنگاه که به او پیشنهاد بیعت با یزید داده شد، انتخابش را کرد و سخنی گفت که برای همیشه تاریخ ماندگار شد: مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح می کند.
اینک به استناد همین انتخاب و همین یک جمله، همه ما هر روز، بارها عاشوراهای کوچکی را در حد و اندازه زندگی هایمان تجربه می کنیم.
بسیاری مان در این عاشوراها، یکراست سراغ لشکر یزید می رویم و به آنها می پیوندیم و بسیاری دیگر نیز حسینی می شویم و گروهی نیز یک پایمان در بارگاه عبیدالله است و پای دیگرمان در خیمه گاه اباعبدالله(ع).
عاشوراهای ما، انتخاب هایی است که لحظه های عمرمان را فرا گرفته است. راننده تاکسیی که می تواند از ناآشنایی مسافرش به مسیر سوء استفاده کند ، کارمندی که در معرض گرفتن رشوه قرار دارد، بانکداری که می تواند با دستکاری در حساب ها، اختلاس کند، قاضیی که قدرت دارد حقی را جابجا کند، روزنامه نگاری که برای جلب بیشتر مخاطب بین تیتر درست و غلط انتخاب می کند، مدیری که در استخدام بین متخصص کارآمد و آشنای ناکارآمد مردد است یا برای ارتقاء مقامش می تواند علیه رقیبش توطئه کند، تولید کننده ای که می تواند مشخصات نادرست برای معرفی محصولش بنویسد، سیاستمداری که برای رأی آوردن، بین حفظ حرمت یا آبروریزی مخیر است و بین راست و دروغ انتخاب می کند و همه و همه در معرض انتخاب های روزانه هستند.
در این میان، کسی که نمی تواند از چند رأی، از مبلغی پول، از یک پست اداری یا از تعدادی مخاطب بگذرد، چگونه می تواند ادعا کند که اگر در روز عاشورا بود، از جانش می گذشت؟!
بزرگ ترین کار امام حسین(ع) در عاشورا، انتخاب درست بود، انتخاب بین عزت و ذلت ؛ و ما هر لحظه در معرض انتخاب هستیم. انتخاب بین عزت و ذلت، حلال و حرام، مردانگی و نامردی، مردم داری و مردم آزاری، حسن خلق یا بداخلاقی، راستگویی یا دروغ، احقاق حق یا حق خوری و ... .
هر انتخابی در هر لحظه ای از زندگی، یک عاشورای کوچک است؛ این است که گفته اند و چه زیبا هم گفته اند که "کل یوم عاشور و کل ارض کربلا".
راستی، شما در آخرین عاشورای زندگی تان، کدام سمت رفتید؟
📌 عبادتِ بدتر از گناه!
▪️ در زمان امام حسین، بعضی برای اینکه به عبادتشان لطمه نخورد، امام زمانشان را تنها گذاشتند و به جای آن، تفسیر قرآن گفتند و ذکر خواندند و حج به جا آوردند و...
▫️ امروز هم عدهای فکر میکنند عبادت کردن مهمتر است، اما خودِ خدا میفرماید: «ای مؤمنان اگر خدا را یاری کنید، خدا هم شما را یاری میکند.» (سوره محمد، آیه۷) خدا به یاریِ ما نیاز ندارد، بلکه منظور از یاریِ خدا، یاریِ دین و پیامبر خداست.
▪️ نمیشود بندهی خدا بود و اباعبدالله را نشناخت؛ نمیشود خدا را عبادت کرد و نمایندهی خدا را یاری نکرد. ما باید جامعه را با امام مهدی آشنا کنیم. دشمن با فیلم، انیمیشن و بازی برای نوجوانان و جوانان قهرمان سازی میکند، به طوری که بچهها سوپرمَن و بَتمَن و... را بهتر از امام زمان میشناسند. با این حساب آیا ما کم کاری نکردهایم؟
▫️ عدهای هم از آن طرفِ بوم افتادهاند. به طوریکه میگویند: عبادت برای افرادِ بیکار است. من که کارهای مهمتری دارم، نیازی به عبادت ندارم. در حالیکه عبادت، غذای روح است و روح بدون آن میمیرد.
▪️ ظهور پدیدهای اجتماعی است. همه باید مهدی موعود را بشناسند، تا به ارزشِ بودنش پِی ببرند و برای رسیدن به ظهورش دعا و تلاش کنند.
▪️ #توجیه_المسائل_کربلا ۹
تلخترین شبها
«در روز یازدهم محرّم، یکی از عظیمترین فاجعههای تاریخ اسلام به وقوع پیوست. کسانی از خاندان نبوّت اسیر شدند که عزیزترین و شریفترین انسانهای تاریخ اسلام بودند. زنانی در هیأت اسارت در کوچه و بازارها گردانده شدند که شأن و شرف آنها در جامعهی اسلامىِ آن روز نظیر نداشت. کسانی این عزیزان را به اسارت گرفتند که از اسلام بویی نبرده بودند و با اسلام رابطهیی نداشتند و خبیثترین و پلیدترین انسانهای زمان خودشان بودند.»