کتاب از آغاز تا پایان.pdf
1.51M
جهت خلاصه نویسی جشنواره دفاع مقدس
📌 برایَت گِران تمام میشود!
▪️ چرا سپاهیانِ یزید با آنکه ادعای مسلمانی داشتند، نماز میخواندند، غسل شهادت میکردند و... اما در مقابل امام حسین علیه السلام ایستادند؟ توجیهِ آنها این بود که میخواستند به خدا نزدیکتر شوند. نیّتشان قربه الی الله بود!
نداشتنِ بصیرت، مثلِ نداشتنِ چشم است؛ ممکن است راه را اشتباه بروی و از آن بدتر ممکن است راهِ اشتباه را درست بدانی و حتی از آن دفاع کنی، که میشود همان دفاعِ کورکورانه.
▫️ برای رسیدن به خدا، باید از راهِ خدا عبور کرد و امام، همان راهِ درستی است که سرانجامش خداست؛ و این راه وابسته به زمان است. انسان موظف است در هر زمان، راه و امامِ زمانِ خودش را کامل بشناسد، چون میخواهد عمری در آن راه و با این راهنما باشد.
▪️ این روایت را که شنیدهای: «مَن مَاتَ وَ لَم یعرِف إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلیة» هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است. آری! ندانستن، توجیهِ خوبی برای اشتباه نیست، چون آدمِ بصیر، هر روز اطلاعاتِ خودش را بروز رسانی میکند.
▪️ #توجیه_المسائل_کربلا ۱۷
معرفی کتاب محرم. کتاب خاک بهشت : مشتمل بر ترجمه و توضیح احادیث و روایاتی در باب اهمیت و احترام حرم مطهر امام حسین (علیه السلام) و تربت آن حضرت است.
گناه تو چيست ؟!
آخر به كدامين گناه صبحهايت همه حسرت است و شبهايت همه آه؟!
اين همه سال، اين همه انتظار، اين همه چشم به راهي… به من بگو چه ميكني با اين قلبِ پر درد؟!
چه ميكني با آه، چه ميكني با درد؟!
چه ميكني با سوز، چه ميكني با مرورِ اين خاطرات تلخ؟!…
خاطرة در …
خاطرة ديوار…
خاطرة گلميخ…
خاطرة مادر…
خاطرة مسجد…
خاطرة محراب…
خاطرة فرق شكافته…
خاطرة پدر…
خاطرة زهر…
خاطرة زندان…
خاطرة زنجير…
خاطرة تشنگي…
خاطرة تنهايي…
خاطرة طفل شيرخوار،
عمود آهن، كَمرِ شكسته،
پيشاني سنگ خورده
، تير سهشعبه،
گلوي بريده…
آه… خداي من…
چه ميكني با اين همه درد،
چه ميكني با اين همه آه
چه ميكني با اين همه سوز؟!
چه بوده است زندگي تو؟
هر لحظه با درد،
هر لحظه با غم،
هر لحظه با غربت..
آه… غربت، غربت، غربت…
يا صاحب الزمان !
تو با غربت جدّت بيش از رنجهاي ديگرش آشنايي… تو درد غربت را ميشناسي، با غريبي آشنايي… با رنج خيانت مردمان خو گرفتهاي… و ميداني كه درد و رنج و غم چيزي است و احساس تنها بودن و تنها ماندن چيز ديگر… آه پدر… تو نيز تنها ماندهاي … تو نيز غريب ماندهاي… باور ميكني پدر؟!
گذر ايام تو را از ياد مردمان برد… گذر ايام تنها نام تو را لقلقة زبانشان كرد… ميفهمي پدر؟! لقلقة زبان و ديگر هيچ… و به يقين تو در شگفتي، از آنان كه گريه ميكنند بر غربت امام شهيدشان و نميگريند بر غريبي امام زندة خويش… آه پدر… به كدامين گناه تنها ماندهاي… چه بوده است كه نكردهاي در حق مردمان؟! چه بسيار سفرههاشان كه دعا كردي و خداوند بركت داد… چه بسيار نمازها كه خواندي و خداوند باران داد…
چه بسيار نالهها كه كردي و خداوند رحمت فرستاد… و چه بسيار صورت كه بر خاك گذاشتي تا خداوند درگذرد از ايشان… آه پدر… تك تكشان را در ياد نگاه ميداري… و يكايكشان را در نظر داري… و فراموششان نميكني…
پس چگونه است كه ايشان فراموشت كردهاند؟! چگونه است كه دم ميزنند از اين كه اگر در كربلا بودند هرگز امامشان را تنها نميگذاشتند و نميبينند امروز را كه چگونه تنهايت گذاردهاند…
و تو خوب با بهانههاشان آشنايي… خو گرفتهاي… مينالند از غم نان واينكه فرصتي ندارند تا آنچنان كه بايد به امامشان بپردازند و به ياد ميآورم گفتار آنان را كه به بهانههايي چون اين، چگونه جدّت حسين را تنها گذاردند…
دنيا فرقي نكرده است پدر… دنيا فرقي نكرده است… و اي كاش مييافتند كه نه حسين را در كربلا احتياجي به آنان بود و نه تو را در اين زمان… اي كاش
📌 نقدِ معصوم با چاشنیِ دلسوزی!
▪️ خودمان را ارادتمند به امام حسین و عقلِ کل میدانیم و به بهانهی دلسوزی، به خود اجازه میدهیم حتی حادثهی کربلا و عملکرد امام حسین و یارانش را نقد کنیم. دقت نمیکنیم که حسین، خلیفةالله است و عملکردِ او مورد تایید خداست. توجیهمان اینست که با دیپلماسیِ مذاکره و تعامل، میشود جلوی وقوعِ حادثهای عظیم و از دست دادن نیروهای ارزشی را گرفت.
▫️ با همین توجیه میتوان حتی با دشمن هم نرمِش و مذاکره کرد و در مقابل هر سیاستی، با دشمنان، با منطقِ بِده بِستان عمل کرد؛ غافل از اینکه در مقابلِ دشمن، بُردِ دوسره وجود ندارد و اگر به دشمن، چراغِ سبز نشان بدهیم، فقط مسیر دشمنی را برای او هموارتر میکنیم.
▪️ اگر ما به جای حضرت عباس اماننامه میگرفتیم، ممکن بود با این توجیهات به راحتی خودمان را گول بزنیم و اماممان را تنها بگذاریم. وقتی به خود اجازه میدهیم با این توجیهات عملکردِ خدا محورِ امام حسین و یارانش را نقد کنیم، وقتی امام زمان بیاید، آیا تسلیم و همراهِ او خواهیم بود یا منتقد و مقابلِ او؟!
▪️ #توجیه_المسائل_کربلا ۱۸
سلام علیکم
👈اعلام منابع رشته های غیر حضوری هجدهمین جشنواره قرآن و عترت دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم👉
🔵 با عنایت به برگزاری هجدهمین جشنواره قرآن و عترت دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم در سال جاری، 📌منابع و محورهای رشته های غیر حضوری جشنواره مذکور تقدیم می گردد. 👇👇👇👇
🔻لازم به ذکر است کلیه شرکت کنندگان در جشنواره می بایست در سامانه برگزاری مسابقات قرآن و عترت نور«http://noor.quran.ac.ir» ثبت نام نمایند. 🔻
🔺آخرین مهلت ارسال آثار شرکت کنندگان به دبیرخانه جشنواره، 15 مهرماه 1399 می باشد. 🔺
معرفی شهدا
#شهیدمصطفیصدرزاده✨ (سید ابراهیم)
شهادت: تاسوعای سال94
محل شهادت: حلب سوریه در دفاع از حرم بی بی جان حضرت زینب س✨...
مادر شهیدمصطفی صدرزاده میگوید:👇🏻
💠۱۹ شهریور ۱۳۶۵ به دنیا آمد. پرستار وی را در آغوشم قرار داد و نامش را پرسید. همانطور که میبوسیدمش گفتم، «اسمی که برازنده وی باشد. او باید سرباز امام زمان عجل الله بشود!»
#ما_ملت_امام_حسینیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬بدون تعارف با خانواده شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده
#پیشنهاددانلود💥
دخترِ شهید🌹: اشکال نداره...حضرت زینب(س) در یه روز کل خونوادشونو از دست دادن...
🌟یکشاخهگلمحمدیصلواتتقدیمبهروحِشهید🌹
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوعجلفرجهم
📌 اَسبَت را کجا پنهان کردی؟
▪️ تا اینجای کار که همه چیز خوب پیش رفته است؛ هم از کسی که دوستش دارم دفاع کردم و هم خطری مرا تهدید نمیکند؛ حتی اگر خطری هم در کار باشد، راهِ فرار را میدانم. «ضحاک بن عبدالله مشرقی» از کسانی بود که در واقعهی عاشورا حضور داشت اما... او حضور و حمایتی موقت و مشروط به امام حسین پیشنهاد داده و برای فرار، اسبش را در میان خیمهها پنهان کرده بود. گویا از همان اول، قصد ماندن نداشت.
▫️ مبادا ما هم برای پایِ کار امام زمان بودن، شرط و شروط بگذاریم! شرطهایی مانند: تا وقتی که خانواده، جان یا مال و آبرویم به خطر نیفتند؛ تا وقتی که احساس کنم مفید هستم و یا تا وقتی که تعدادمان کم نشود و... . اینها شاید توجیهاتِ خوبی باشند، اما کربلا هم پُر از توجیهاتِ قابل ملاحظه بود که نتیجهاش زیانکار شدنِ توجیه کنندگان شد.
▪️ برای پای کارِ امام بودن و ماندن، باید امام زمان، از همهی علایقَت عزیزتر باشد؛ سخت است، اما عاشقی سختی را لذت بخش میکند؛ همانطور که تیر خوردن، باعث لبخندِ سعید بن عبدالله شد و مرگ برای قاسم بن الحسن همچون عسل شیرین بود.
▪️ #توجیه_المسائل_کربلا ۱۹