🌿در شهر هرج و مرجی بوده هر کسی عکس حاجی رو میدید ناخوداگاه قطرات اشک از گوشه چشمانشان سرازیر می شد ...
🌿حاجی پدر کل ایران بود فرقی نداشت ازبزرگ ها گرفته تا کوچکترین افراد شهر از ارازل شهر گرفته تا اون بچه هئیتی مذهبی شهر همه چشمانی اشک بار داشتند ...
🌿شهر چهره غمگینی به خودش گرفته بود هر کسی جلو عکس حاجی جلو بنر های دور تا دور حرم که می ایستاد نا خودآگاه گریه میکردند ...
🌿سخنران مراسم فرمانده اسبق انتظامی کشور رفیق و یار دیرینه حاج قاسم برادر و هم خون سردار حاج حسین اشتری بود و مداح مراسم حاج میثم مطیعی ...
🌿گوشه به گوشه مراسم یادم هست کل صحن و رواق امام خمینی ره جمعیت عجیبی از مردم شهید پرور رو پوشش داده بودند ...
🌿گفتم رفیق ،کمتر کسانی هستند که واژه رفاقت رو درک میکنند
🌿آری رفیق ،او مثل یک برادر بود برایش برادری که تمام سالها جنگ ،تمام روز های سخت ،تمام شب ها و روز ها رو باهاش سپری کرده بود از شب گذشته دیگر در آغوش اسمان جای گرفته بود...