eitaa logo
سَبزِ سُرخ
12.3هزار دنبال‌کننده
32هزار عکس
16.7هزار ویدیو
79 فایل
رسانه شهدا کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢هیچی جای خالی‌ات رو پر نمیکنه سردار، حتی قاب عکست در میان جمع...🥀💔 https://eitaa.com/sabzsorkh
🌿کم کم داریم به ساعت عاشقی نزدیک می شویم ...💔 https://eitaa.com/sabzsorkh
رفقا ماه صفر شروع شد صدقه یادتون نره ها... https://eitaa.com/sabzsorkh
🌿حاجی برگرد خیلی از فرزندان شهدا دلتنگت هستند... 🔹خیلیا میگفتند ما ی بار بابامون از دست دادیم وقتی خبر شهادت حاج اسم رو شندیم دوباره پدر دوم خودمون از دست دادیم ... https://eitaa.com/sabzsorkh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿همین حدود ها بود خبر شهادت حاجی اعلام شد ...
🌿فردای آن روز یادواره شهدای انتظامی داشتیم حرم حضرت معصومه سلام الله علیها
🌿با شنیده شدن این خبر همه شکه شدیم هاج واج مونده بودیم ...
🌿صبح آستان مقدس اعلام کرد مراسم یادواره شهدای انتظامی با محوریت ختم حاج قاسم برگزار گردد ...
🌿کل بنر های که چاپ شده بودند شبانه توسط،چاپخانه های شهر عوض شد ...
🌿در شهر هرج و مرجی بوده هر کسی عکس حاجی رو میدید ناخوداگاه قطرات اشک از گوشه چشمانشان سرازیر می شد ...
🌿حاجی پدر کل ایران بود فرقی نداشت ازبزرگ ها گرفته تا کوچکترین افراد شهر از ارازل شهر گرفته تا اون بچه هئیتی مذهبی شهر همه چشمانی اشک بار داشتند ...
🌿مراسم حاجی و یادواره شهدا انتظامی افتاده بود بعد از نماز مغرب و عشا...
🌿شهر چهره غمگینی به خودش گرفته بود هر کسی جلو عکس حاجی جلو بنر های دور تا دور حرم که می ایستاد نا خودآگاه گریه میکردند ...
🌿همه از ساعت عاشقی میگفتند ساعت ۰۱۲۰ ساعت پرواز ،ساعت خدا حافظی ...
🌿سخنران مراسم فرمانده اسبق انتظامی کشور رفیق و یار دیرینه حاج قاسم برادر و هم خون سردار حاج حسین اشتری بود و مداح مراسم حاج میثم مطیعی ...
🌿گوشه به گوشه مراسم یادم هست کل صحن و رواق امام خمینی ره جمعیت عجیبی از مردم شهید پرور رو پوشش داده بودند ...
🌿سردار به روی جایگاه مراسم روانه شد و سکوت کل حرم را فرا گرفته بود...
🌿سخنرانی شروع شد در صدایش بغض غریبی حس میشد ،حسی که هیچگاه نبود...
🌿گفتم رفیق ،کمتر کسانی هستند که واژه رفاقت رو درک میکنند 🌿آری رفیق ،او مثل یک برادر بود برایش برادری که تمام سالها جنگ ،تمام روز های سخت ،تمام شب ها و روز ها رو باهاش سپری کرده بود از شب گذشته دیگر در آغوش اسمان جای گرفته بود...