آدم نمیتواند تحمل کند ، بالأخره باید داشت ،
انسانی را باید داشت که غمِ انسان را دریابد .
‹ از نامه ی غلامحسین ساعدی
به طاهر کوزهگرانی ›
سبزِیشمی .
یا أمُـّاة .
در میان گریههایش میگفت ؛
دنیا پس از تو نباشد
بعد تو خاک بر سر دنیا . .
ویرانه را به خانه تکانی نیاز نیست
گیرم که گردگیری امروز هم گذشت
فصل بهار آمد و این سوز هم گذشت
آشفته خانهٔ جگرم را چه میکنی ؟
خاکی که ریخته روی سرم را چه میکنی . .
هدایت شده از عالیوگوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ام البنین مادر منه...(:
در محضر ‹ علی › چه بگوید دو صد چو من ؟
‹ امالبنين › بخواند اگر خویش را کنیز . .
هدایت شده از شـب آبـٰی
HushangEbtehaj-Pedar.mp3
480.6K
من نمیدانستم معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟
آه ای واژهی شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم آه…
- هوشنگ ابتهاج
𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉