6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊჻ᭂ࿐
شکارچی ناوها
خلبانی که صدام برای سر او جایزه تعیین کرده بود!
#یکی_از_میان_ما ...🌷...
/یاد یاران
…………………………………
@sad_dar_sad_ziba
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
خودمان را با جمله ی
«تا قسمت چه باشد!»
گول نزنیم!
#قسمت ، اراده ی من و توست.
از تو حرکت، از خدا برکت!
🕊 @sad_dar_sad_ziba
🌸 زندگی زیباست 🌸
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «مثـل بیـروت بـود» ⏪ بخش ۱۱: یک ساعتی از آن همه تشویش میگذشت و انگار همه چیز آرام
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📚 «مثـل بیـروت بـود»
⏪ بخش ۱۲:
بی حسی چون طفلی بازیگوش در وجب به وجب وجودم لی لی بازی می کرد اما وخامت حال سارا اجازه ی همبازی شدن با او را نمی داد. بازوهای دخترک نیمه جان را چنگ زدم و با تمام نیروی باقی مانده به سمت خود کشیدمش ولی ذره ای تکان نخورد؛ انگار سنگ به هستی اش بسته بودند.
چون کودکی مادر مُرده زار زدم که نمی توانم و کاری کنند تا عزرائیل روح از جانش به یغما نبرده، به فاصله ی چند چشم بر هم زدن صدای خرد شدن شیشه ی اتاق، نگاهم را به خود کشید. طاها با پارچه ای پیچیده به دور دست بر تیزی شیشه های باقی مانده در قاب پنجره مشت می کوبید و دانیال، بی تاب رسیدن به خواهر، نامش را فریاد می زد. سوزی خشم زده، شانه به شانه ی آوای تند باران، در اتاق پیچید. مرد مو طلایی بی توجه به فریاد های طاها، چشم به باقی مانده ی تیز شیشه ها بست و خود را از لبه ی پنجره بالا کشید.
نمی دانم چه قدر از آن لحظات ملتهب گذشت که خود را در لباس و چادر گلدار پروین روی صندلی بیمارستان یافتم. طاها تکیه به دیوار داشت و با گوشی گزارش اوضاع به پدر می داد. سر چرخاندم. دانیال چند صندلی آن طرف تر چون سروی کمر شکسته، شانه خم کرده بود. چشمم به قطرات نامنظم خون بر کفپوش سپیدِ زیر پایش افتاد. نگاهم را بالا کشیدم. آرنج بر زانوهایش ستون کرده بود و ته مانده ی بی جانِ خون از سر انگشتانش نرم نرم می چکید. چه قدر طاها فریاد زد که پنجره، پر از تکه های برّنده ی شیشه است و او توجهی به خرج نداد.
آن شب وقتی دکتر از خونریزی معده و وخامت حال دخترک چشم آبی گفت، آه از نهاد دانیال تا عرش پر پرواز گرفت و فقط خدا می داند که چه قدر دلگیر است تماشای اشک ریزان یک مرد در دل پاییز.
کمی بعد همراه طاها به خانه بازگشتم. آن شب به لطف جهنمی که نمی دانستم بانی هیزم هایش کیست به سحر رسید؛ سحری که تب داشت و تبی که جان افکارم را می سوزاند و تنها چشم دوختن به سبزی چراغ امامزاده از پشت پنجره ی خیس خانه مان، کمی خنکش می کرد. تماشای چه کسی ناخن بر نیمچه آرامش سارا کشید؟ نجوای کدام از خدا بی خبری یک پیاله زندگی اش را نشانه رفته بود؟ مدام این سؤالات در طوفان ذهنم می چرخید و هیچ جوابی سراغم را نمی گرفت.
با سرک کشیدن خورشید در آسمان راهی بیمارستان شدم. به محض ورود، بوی خاص آن فضا در مشامم پیچید و حال خرابم را خراب تر کرد. اصلاً دلهره آورتر از این رایحه هم در جهان وجود دارد؟
چند ضربه به در زدم و وارد شدم. اتاق در سکوتی شبیه به قبرستان فرو رفته بود. آفتاب باران زده ی پاییزی در عبور از سد پنجره بر تک تختِ وسط چهار دیواری سینه می کشید. سارا بیهوش بود و دانیال، نشسته بر صندلی کنار تخت، سر بر بالین یگانه خواهر داشت؛ مست و مفقود در خواب.
⏪ ادامه دارد...
.................................
🌳 #بوستان_داستان
💠 «زندگی زیباست»
https://eitaa.com/sad_dar_sad_ziba
┄┅══✼☘🌺☘✼══┅┄
🪟 پنجره ای را که باز بودنش به تو آسیب می زند ببند،
اگرچه منظره ی پشتش زیبا باشد.
🌿 @sad_dar_sad_ziba
2_144151472477980195.mp3
8.28M
🌿
🎶 «ماه عسل»
🎙 محمد علی زاده
#ترنم_ترانه
/موسیقی 🎼🌹 🎵
🗞 #مجله_ی_مجازی «زندگی زیباست»
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
🌴 پدرانه
برای ما
🌌 #راه_روشن
/ نهج البلاغه
@sad_dar_sad_ziba
╰─┅═ঊঈ💠 ☀️ 💠ঊঈ═┅─
11.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 #تشخیص مهم تر از تکلیف!
تا وظیفه را درست تشخیص ندهیم،
درست عمل نمی کنیم.
#نردبان 🪜
/دینی، اخلاقی
………………………………………
💐 @sad_dar_sad_ziba
🌿🌸🌿
🪟 به جای تماشای پنجره ی زندگی دیگران
از کتاب عمرت لذت ببر.
🖼 داشتههایت را جلوی چشمانت قاب بگیر و برای نداشتههایت تلاش کن.
🍀 حسرت باغچه ی دیگران را نخور.
در عوض باغبان دنیای خودت باش.
🌊 #اقیانوس_آرام
آقای روان شناس
🗞 #مجله_ی_مجازی «زندگی زیباست»
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
🌿
وسعت رزق و روزی یکی از بهترین چیزهایی است که میشود از خدا خواست.
رزق مادی و معنوی؛
آدم هایی که کنار ما قرار میگیرند، مسیرهایی که در زندگی ما ایجاد میشود، موقعیتهایی که در آن ها قرار میگیریم، چیزهایی که یاد میگیریم،
حتی شکستهایی که باعث پیشرفت بشوند،
همه و همه رزق و روزیاند.
🤲🏼 دعا میکنم بهترین ها روزیتان شود!
🤲🏼 #نیایش
🌹 @sad_dar_sad_ziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 #زن_زندگی_آزادی
به روایت پلیس فرانسه
در روز روشن
⚫️ #تمدن_نکبت
┄┅┅┅┅♦️┅┅┅┅┄
#آواز_دُهُل
/غرب و شرق شناسی مصداقی 🏁
╭─┅═💠🌏💠═┅─ @sad_dar_sad_ziba
╰─┅═💠🌎💠═┅─
🌿 كولمیشان
روستایی از توابع میانکوه چهارمحالوبختیاری
بر فراز کولمیشان میتوان دریاچه ی سد کارون ۴ را تماشا کرد و هم از طبیعت یکدست سبز منطقه لذت برد.
#ایرانَما
/ نَمایی از ایران زیبای ما 🇮🇷
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ آرزو به دل می مانند و به گور خواهند برد.
#نیشخند 🤭
ツ➣ @sad_dar_sad_ziba
▒