ســادات☁️
روی دو سه تاش یه چیز خاصتر نوشتم میخوام ببینم دست کی میفته😃
وای بچهها😭
این خاصترا درواقع این بودن که "امیدوارم امسال دیدنِ حرم قسمت تو باشه" و کلا ۲ تا نوشتم ازش
یکیش افتاد دست پیرزن همسایه موردعلاقم😭😭😭😭 انقدر خوشحال شد
کاش واقعا شرایط براش جور بشه و بتونه بره کربلا
کلا همشون خیلی خوششون اومد
خیلی حس خوبی بود
و خیلی میترسیدم کم بیاد چون جمعیت بیشتر چیزی بود که فکر میکردیم ولی به جز بعضی بچه کوچیکها به همه رسید🥺❤️
واسه امروز دیگه صبرم تموم شد
میزبان باشی
مسئولیت ۲۰ تا بچه هم با تو باشه
عاشق این کارم و تا جون داشته باشم براشون جونمو میدم💕
فقط تروخدا یه سه چهار تاتون پاشید بیاید اتاقمو مرتب کنین من دیگه کمر ندارممم😂 جای راه رفتن نداره بخدا
جاده فرودگاه🫀>>>
بچهها خواستید برای بار اول تمرین کنید اینجا خیلی خوبه، خلوت و مستقیمه
کاش موقع حرف زدن با اون یه نفر اصلا زمان حساب نمیشد. کاش انقدر از خالی کردن فکرایی که مدتها قلب کوچولوش رو فقط بخاطر اون روزهای سیاه گذشته به درد میآورد، شرمنده نمیشد. کاش میفهمید گریه کردن هیچ ایرادی نداره و قرار نیست همیشه شادی و خندهاش رو به من نشون بده و واقعا مشکلی نیست همیشه خوب نباشه. چون در هر صورت من دوست دارم کنارش باشم.. "۱۴۰۴/۵/۱۶"