دیروز هر پستی که برام میومد رو لایک کردم
الان فالویینگام ببینن فکر میکنن میخوام جهاز بخرم
۱ آذر شد
یهو حس عجیبی بهم دست داد
رفتم گالری و این تاریخ پارسالم رو نگاه کردم و یادم افتاد که عه! عجب دوره وحشتناکی رو میگذروندما، همه چیز به طرز عجیبی سخت و پرفشار بود. بخاطرش مدام مریض بودم.
همینطور تنهاترین روزهام..
تنها یعنی اون بغلی که هر شب میتونست من رو یکم آروم کنه هم دیگه نبود
حتی یه جایی مجبور شدم دست از یه ارتباط دوستی بکشم تا حداقل یکم از فشارهام برداشته شه، چون به اندازه کافی چیزای دیگهای بودن که اعصابم رو بهم بریزن.
یکم بعد، غم از دست دادن عزیز هم که خودش یه پروسه بود..