کم شد ز جمع خسته دلان یار دیگری 💔 #تسلیت_ایران_فلسطین 🖤 #اسماعیل_هنیه 🆔 @sadegh_momeni

عاقبت در حسرت یک آرزو دق میکنم! ▪️از سختی های دوران #کنکور این است که باید از بسیاری از لذت ها گذشت. درست مثل پارسال که مجبور شدم برای مطالعه درس ها؛ از لذت یک سفر مهم بگذرم... آنهم سفری که بسیار دوست داشتم همراه رفقا و اساتیدم باشم. گروه مان جمعِ جمع بود؛ همه یاعلی گفته بودند و راهی بودند. به بدرقه شان رفتم. حس و حال شان عجیب بود. فقط حس و حال من متفاوت بود. رک بگویم: من #جامانده بودم...💔 آن روز ها دلم شکسته بود؛ از #امام_حسین قول گرفتم که هر طور شده بعد کنکور باید بروم... با خودم میگفتم که کاش سال بعد گروه مان هم جمع باشد...🙂 حالا یکسال گذشته است... همه در تکاپوی اربعین اند؛ هرکسی را میبینم قصد رفتن دارد. گروه مان هم تا حدودی جمع است ولی خب... انگار قسمت نیست همراه شان باشم؛ حتما شایسته نبوده ام. این چند روز در کنار کارهای عجیب و غریبی که بسیار ناگهانی برایم بوجود آمد؛ صبح ها تمام تلاشم بر پیگیری مسائل مربوط به #گذرنامه ام بود. نمیدانم چه میشود!‌ اما دلتنگم...🥺 فقط آنهایی که رفته اند؛ منظورم را می‌فهمند... دلتنگ مشایه؛ دلتنگ آب های خنکی که کودکان بین راه با نجوای #یاحسین یاحسین پخش میکنند؛ دلتنگ پیرمردی که تمام دارایی هایش را وقف زوار میکند؛ دلتنگ مداحی های عربی که در مسیر پخش میشود؛ دلتنگ چای های تلخ عراقی؛ دلتنگ لحظه ای که با تمام خستگی، رو به گنبد می ایستیم و با چشمانی خیس تلاش میکنیم اشک ها را کنار بزنیم که لااقل گنبد را بهتر ببینیم...😢 #اربعین است دیگر ؛ عشق است عشق❤️ ولی امید دارم. چون از صاحب این ضیافت قول گرفته ام😉 #خودمانی ۶ #صادقانه 🆔 @sadegh_momeni

سلام بر حسین(ع) ؛ در #خودمانی قبل از قولی که از امام حسین گرفته بودم مفصل نوشتم؛ گفته بودم که برای این سفر امید دارم… بله ؛ باید هم امیدوار بود! صاحب این مهمانی کارش را خوب بلد است…😉 بعد از چند روز سخت و پرکار؛ و با جسمی تقریبا سرما خورده و گذرنامه لحظه آخری ؛ اقاجان مارو هم دعوت کرد. خلاصه که ماهم عازم شدیم؛ از زیبایی ها و سختی های شیرین سفر #اربعین در #سفر_نامه ها خواهم نوشت. انشالله اگر لایق باشم؛ دعاگوی همه خواهم بود🌹 پ.ن: حرکت به سمت مرز مهران؛ دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۳ ➖➖➖➖➖ 💠 #صادقانه | عضو شوید 👇 🆔 @sadegh_momeni

“ مولا “ سفرنامه «۱» کسی که واصف اوصاف او خدا باشد غزل نویس و قصیده سرا نمیخواهد…💚 بعد از ورود به خاک عراق و تحمل خستگی های عبور از مرز؛ راهی نجف شدیم؛ با دیدن گنبد باعظمت حضرت پدر ؛ تمام خستگی هایم را به یکباره از یاد بردم! در مسیر عاشقی اربعین ؛ #نجف مبدا ماجرا است… اجازه دیدار با سردار بی سر تمام عالم هستی ؛ در دستان سلطان نجف است... و من نجف را دوست دارم ؛ چرا که خانه پدری است! نجف تنها شهری است که از بودن در آن خسته نمیشوم. خانه ای آشنا است... احساس غربت یا بیگانگی نمیکنم ؛ احساس حزن و اندوه نمیکنم؛ بلکه سراسر مملو از احساس غرور و سربلندی بابت داشتن چنین پدری است! به قول #علیرضا_آذر که میگوید: ای فلک از قدم روز بگو ؛ از امیری که به دوشش‌ نان داشت! تا خداوندی او راه نبود ؛ غیر ممکن شدنش امکان داشت! در زندگی های پرهیاهوی امروزی و قرار گرفتن بین انسان هایی که تکلیف شان با خودشان هم معلوم نیست؛ تنها پناهگاه، خانه پدری مان است… بعد از حدود ۳ روز زیارت در نجف و کوفه ؛ آماده مسیر مشایه شدیم...❤️ #اربعین #سفر_نامه #امام_حسین #کربلا ➖➖➖➖➖ 💠 #صادقانه | عضو شوید 👇 🆔 @sadegh_momeni

امام سفرنامه «۲» از مسیر #طریق_العلما شروع کردیم! آنهایی که تجربه دارند میداند که این مسیر نخلستانی و سبز؛ زیبایی های خاص خودش را دارد. در مسیر پیاده روی فرصتی برای مرور این پرسش است که در این مسیر نخلستانی و خاکی و گرمای طاقت فرسا به دنبال کدام گمشده‌ایم ؟؟ قرار است در این مسیر کسی را که در این زندگی های پرهیاهو فراموش کرده ایم؛ پیدا کنیم!! اربعین فرصت جستجو کردن است... وقت پیدا کردن رد پای کسی که بسیار مظلومانه و تنها این جاده را طی میکند! باید تلاش کنیم تا رد پاهای بجا مانده او را بیابیم و قدم هایمان را درونش استوار کنیم... آنقدر استوار که همانند علمدار علم را به دوش بکشیم. آنقدر استوار که مانند زینب مصیبت هارا زیر گام هایمان له‌ کنیم. نزدیک هزار و صد و هشتاد سال است که شیعه در مسیر محرم و مشایه اربعین؛ به دنبال رد پای امامش سرگردان است! مشایه بوی امام میدهد و ما هزار و .. سال است که در تاریخ گم شده ایم! و اربعین... اربعین فرصتی است که نور امام زمان مان را در بین تمام سیاهی های دنیا بیابیم! #اربعین #سفر_نامه #امام_زمان ➖➖➖➖➖ 💠 #صادقانه | عضو شوید 👇 🆔 @sadegh_momeni

رجائي کربلا...❤️‍🩹 سفرنامه «۳» و مقصد کربلاست... با تمام خستگی ها بالاخره رسیدیم! آنجا بود که نوای: « یه کنج از حرم بهم جا بده!» معنا پیدا می‌کرد... خودم را در آغوش آقا احساس می کردم...دیگر به خودم این جرأت را دادم رو به ضریح آقا بایستم وبا تمام وجود از آقا تقاضا کنم: «یا ابا عبدالله اربعین خودم را به شما رساندم... دست منِ سرگردان را بگیر و در دست امام زمانم بگذار!💚 » #اربعین #سفر_نامه #کربلا ➖➖➖➖➖ #صادقانه | عضو شوید 👇 🆔 @sadegh_momeni

ز کودکی خادم این تبار محترمم...💚 #خادم_افتخاری #ربیع_الاول @astanqom ❤️ 🆔 @sadegh_momeni

غدیر دوم شیعه ؛ امامت مهدی ست...💚 عیدتون مبارک❤️ #اغاز_ولایت_امام_زمان #عید_بیعت 🆔 @sadegh_momeni