eitaa logo
جامعه القرآن صادق آل محمد(ص)شهرزاینده رود
190 دنبال‌کننده
627 عکس
616 ویدیو
3 فایل
🌹جهت ثبت نام کلاس ها مشخصات خود به همراه شماره تلفن به شماره ۰۹۲۱۹۸۸۴۶۹۶فقط پیامک کنید ما باشماتماس میگیریم.🌹 🏫آدرس موسسه:شهر زاینده رود محله باباشیخعلی جنب گلستان پرنور شهدا ☎️۵۲۶۶۳۳۳۱
مشاهده در ایتا
دانلود
تمدید مهلت ثبت نام در آزمون سراسری تا ۲۷ آذر
🔴 #فوری 🔸تعطیلی برخی از مقاطع تحصیلی اصفهان و شهرستانها در روز شنبه ٣۰ آذر ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ #زاینده‌رود را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
♦️مدارس اصفهان وبرخی شهرهای استان فردا تعطيل شد 🔹باتوجه به تداوم شرایط آلاینده‌ها، کارگروه اضطرارآلودگی هوا تحصیلی ومهدهای کودک در مناطق ۶گانه آموزش و پرورش اصفهان، کاشان، آران و بیدگل، ، ، فلاورجان،مبارکه، شاهین‌شهر، برخوار، خمینی‌شهر و نجف‌آباد را تعطیل شد.
🔴 مدارس شهرستان فردا در تمام مقاطع تحصیلی باز هستند. 🔺 با توجه به کاهش غلظت آلاینده‌ها و پیش بینی ناپایداری جوی و بارش های پراکنده در ساعات آینده در شهرستان لنجان تمامی مدارس در مقاطع مختلف فردا شنبه ۷ دی دایر است.
11.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ #حضرت_زینب 😍میلاد حضرت زینب و روز پرستار مبارک😍 🌸🌸🌸🌸
ارسالی مخاطبین👇 خانم معلمی تعریف می‌کرد : در مدرسه ابتدایی بودم، مدتی بود تعدادی از بچه‌ها را برای یک سرود آماده می‌کردم. به نیت اینکه آخر سال مراسمی گرفته شود برایشان. پدر و مادرشان هم دعوت مراسمند و بچه‌ها در مقابل معلمان و اولیا سرود را اجرا کنند. چندین بار تمرین کردیم و سرود رو کامل یاد گرفتند. روز مراسم بچه‌ها را آوردم و مرتبشان کردم. باهم در مقابل اولیا و معلمان شروع به خواندن سرود کردند. ناگهان دختری از جمع جدا شد و بجای خواندن سرود شروع کرد به حرکت جلوی جمع. دست و پا تکان می‌داد و خودش رو عقب جلو می‌کرد و حرکات عجیبی انجام می‌داد. بچه‌ها هم سرود را می‌خواندن و ریز می‌خندیدند، کمی مانده بود بخاطر خنده‌شان هرچه ریسیده بودم پنبه شود. سرم از غصه سنگین شده بود و نمی‌تونستم جلوی چشم مردم یک تنبیه حسابیش هم بکنم. خب چرا این بچه این کار رو می‌کنه، چرا شرم نمی‌کنه از رفتارش؟ این که قبلش بچه زرنگ و عاقلی بود!! دانش اموز خوب و دوست خوبي براي بچه‌ها بود!! رفتم روبرویش، بهش اشاراتی کردم، هیچی نمی‌فهمید، به قدری عصبانی‌ام کرده بود که آب دهانم را نمی‌توانستم قورت دهم. خونسردی خود را حفظ کردم، آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم، انگار جیوه بود خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرف‌تر و دوباره شروع کرد! فضا پر از خنده حاضران شده بود، همه سیر خندیدند. نگاهی گرداندنم، مدیر را دیدم، رنگش عوض شده بود، از عصبانیت و شرم عرق‌هایش سرازیر بود. از صندلیش بلند شد و آمد کنارم، سرش را نزدیک کرد و گفت: فقط این مراسم تمام شود، ببین با این بچه چکار کنم؟! اخراجش می‌کنم، تا عمر دارد نباید برگردد مدرسه، من هم کمی روغنش را زیاد کردم تا اخراج آن دانش‌آموز حتمی شود. حالا آنی که کنارم بود زنی بود، مادر بچه، رفته بود جلو و تمام جوگیر شده بود. بسیار پرشور می‌خندید و کف می‌زد، دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود. همین که سرود تمام شد پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم : چرا اینجوری کردی؟! چرا با رفقایت سرود را نخواندی؟! دخترک جواب داد : آخر مادرم اینجاست، برای مادرم این‌کار را می‌کردم!! معلم گفت: با این جوابش بیشتر عصبانی شده و توی دلم گفتم آخر ندید بَدید همه مثل تو مادر یا پدرشان اینجاست، چرا آنها اینچنین نمی‌کنند و خود را لوس نمی‌کنند؟! چشمام گرد شد و خواستم پایین بکشمش که گفت : آموزگار صبر کن بگذار مادرم متوجه نشود، خودم توضیح می‌دهم؛ مادر من مثل بقیه مادرها نیست، مادر من "ناشنوا" است، چیزی نمی‌شنود و من با آن حرکاتم کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه می‌کردم تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند! این کار من رقص و پایکوبی نبود، این زبان اشاره است، زبان ‌ناشنوايان !!! همین که این حرف‌ها را زد از جا جهیدم، دست خودم نبود با صدای بلند گریستم، و دختر را محکم بغل کردم!! آفرین دختر، چقدر باهوش، مادرش چقدر برایش عزیز، ببین به چه چیزی فکر کرده!!! فضای مراسم پر شد از پچ‌پچ و درگوشی حرف زدن و... تا اینکه همه موضوع را فهمیدند، نه تنها من که هرکس آنجا بود از اولیا و معلمان همه را گریاند!! از همه جالبتر اینکه مدیر آمد و عنوان دانش‌آموز نمونه را به او عطا کرد!!! با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند، گاهی جلوتر از مادرش می‌رفت و مثل بزغاله برای مادرش جست و خیز می‌کرد تا مادرش را شاد کند!! درس این داستان این بود : زود عصبانی نشو، زود از کوره در نرو، تلاش کن زود قضاوت نکنی، صبر کن تا همه‌ی زوایا برایت روشن شود تا ماجرا را درست بفهمی!☺️ ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
#انا_الله_وانا_اليه_راجعون  شهادت مظلومانه #سردار دلاور و خستگی ناپذیر ، مجاهد نستوه حاج قاسم سلیمانی را به محضر امام زمان اروحنا فداه و #رهبر_معظم_انقلاب و همه مجاهدان فی سبیل الله و مردم شریف #ایران تسلیت عرض می نماییم . ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ یا صاحب الزمان آجرک الله..... اللهم عجِّل لولیک الفرج برای سلامتی مقام معظم رهبری دعا کنید دعا کنید بهای خون سردار سلیمانی ظهور امام زمان باشد . ارسالی #کاربرگرامی ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ #زاینده‌رود را معرفی کنید👇 ━━━🍃🌺🍃━━━ 💢 sapp.ir/z_rood سروش 💢 eitaa.com/z_rood ایتا
Sadeghalmz: علی معظ: آسمانی شده ای بس که کبوتر شده ای بال در بال شهیدانی و اختر شده ای لاله،داغی به دلت بود که آرام گرفت آه از داغ دل ما که تو پرپر شده ای زشت رو سنگ به آئینه ات انداخت و گفت: ((کاش کمتر بشوی))چند برابر شده ای آسمان ای که دلت تنگ سلیمانی بود مُلک خود را همه گو:((مُلک معطّر شده ای)) خانه ات نذر غم مادر سادات،شهید هان! عجب نیست اگر وارث کوثر شده ای وارث دستی و انگشتری از شاه شدی وارث روضه ی گودال،چه دلخواه شدی بنویسید که خورشید محرّم تابید عالم افروز شده گر چه که با غم تابید گر چه اندوه مرا رود پریشان کرده است راهی کربُ بلا-قدس سلیمان کرده است برسانید به کفتار:((سحر نزدیک است)) ای گرفتار شب تار،سحر نزدیک است برسانید که ما خون تو را می طلبیم ما نه ایران که عراقیم و فلسطین،حلبیم بنویسید که جان مُلک سلیما نی هاست بهراسید جهان مُلک سلیمانی هاست غصّه داریم ولی صاعقه ای در راهیم آسمانیم ولی در قُرقِ آن ماهیم چشمه ی خون تو می جوشد و می ماند عشق آیه ی فتح قریب است که می خواند عشق بتول محمدی مادر قرآن آموزان علی ومحمدحسین معظم سخت
مراسم بزرگداشت سردار دلها،شهید سردار قاسم سلیمانی توسط قرآن آموزان نوبت صبح جامعه القرآن صادق آل محمد(ص)شهرزاینده رود. نثار روح شهید بزرگوارصلوات🌹