eitaa logo
صادقیه ( محبّی )
2.8هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
11.7هزار ویدیو
340 فایل
09153052990 علی محبی ( صادقیه ) راه ارتباط با مدیر👇 @Sadeghiyon314
مشاهده در ایتا
دانلود
مطالب بیان شده در جلسه 👆👇 رساله جامع ج 3 ص163 مواردی که انسان می‏تواند معامله را به هم بزند (خیارات) مسأله 276 فسخ معامله را خیار می‏گویند که انواع آن عبارتند از: 1 . خیار مجلس؛ 2 . خیار شرط؛ 3 . خیار تخلّف شرط؛ 4 . خیار تأخیر؛ 5 . خیار غَبن؛ 6 . خیار عیب؛ 7 . خیار تبعّض صفقه؛ 8 . خیار رؤیت؛ 9 . خیار تدلیس؛ 10 . خیار حیوان؛ 11 . خیار تعذّر تسلیم . 1 . خیار مجلس صفحه 163 مسأله 277 فروشنده و خریدار پس از انجام معامله تا وقتی که از هم جدا نشده‌اند، می‌توانند معامله را فسخ نمایند، هرچند محلّ معامله را ترک کرده باشنــد؛ هنگامی که از هم جدا شوند، خیار مجلس منتفی می‌گردد. مسأله 278 اگر خرید و فروش، تلفنی انجام شود، باز هم خیار مجلس جاری است. بنابراین، تا وقتی که ارتباط تلفنی برقرار باشد، دو طرف می توانند معامله را فسخ نمایند. مسأله 282 اگر فروشنده یا خریدار یا هر دو، حقّ فسخ خود را پس از معامله ساقط کنند، یا آنکه در ضمن معامله شرط شود که حقّ فسخ نداشته باشند، خیار مجلس ساقط می‌شود. 🆔 https://t.me/sadeghiyemohebbi 🌷📚🌷📚🌷📚🌷 🆔 https://instagram.com/sadeghiye_ .
کتاب أبواب العلم و آدابه 1402.07.12.mp3
5.57M
🔸🌷🔸🌺🔸 🔹🌷🔹🌺🔹 🌺🔸🌷🔸 🔹🌷🔹 🌺🔸 🔹 👈 🌺 👈 🧠 کتاب العلم 👈 باب چهاردهم = از چه کسی علم بگیریم ( 32 ) 👈☘️ ج دو صفحه 105 🏷 جلسه دویست و نود و هشتم بحار الانوار 🏷 ( جلسه 226 از کتاب العلم ) 💥 ✨ تاریخ 1402.07.12 لینک جلسه قبلی👆👇 🆔 https://t.me/sadeghiyemohebbi/28891 🌼🌺🌸🌼🌷🍀🌼 🆔 https://instagram.com/sadeghiye_ 🔹 🌺🔸 🔹🌷🔹 🌺🔸🌷🔸 🔹🌷🔹🌺🔹 🌺🔸🌷🔸🌺🔸
🌷 بعضی مطالب بیان شده در این جلسه👇👆 بحار ج‏2 ص105 قَالَ النَّبِيُّ ص‏ * 1 * خُذُوا الْعِلْمَ مِنْ أَفْوَاهِ الرِّجَالِ. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دانش را از دهان مردان [علم] بگيريد. 1= اگر سخنان حقّ و درست را ميگويند بگیرید 2= علم را از هرجایی هست بگيريد، ( مَنْ جَمَعَ عِلْمَ النَّاسِ إِلَى عِلْمِهِ) 3= علم را از استاد بگيريد، شفاهي باشد، فقط به خواندن اکتفا نكنيد . 4 = علم را از واسطه نگيريد و برويد از سراغ خود بزرگان بگيريد، 5 = تا می توانید حضوری کسب علم کنید سپس فضای مجازی یا رسانه و مطالعه و ... 🆔 https://t.me/sadeghiyemohebbi 🌼🌺🌸🌼🌷🍀🌼 🆔 https://instagram.com/sadeghiye_ .
1402.07.12 مهدی موعود.mp3
17.05M
🍂🌸🍂🌸🍂🌸 🌸🍂🌸 🍂 🌸 جلد 51 بحار آشنایی با امام عصر عجل الله تعالی فرجه 👈🌷 روایات از امام صادق علیه السلام در مورد 12 وصی بر حق پیامبر ( 1 ) 🍃 🌼 جلسه چهل ویکم 🌿🌺 تاریخ 1402.07.12 لینک جلسه قبلی👇 🆔 https://t.me/sadeghiyemohebbi/28230 ♥️ 🌺🌿 🌸 🍂 🌸🍂🌸 🍂🌸🍂🌸🍂🌸
🌷 بعضی مطالب بیان شده در این جلسه👇👆 بحار ج‏51 ص142 باب 6 ما روي في ذلك عن الصادق صلوات الله عليه‏ باب يازدهم رواياتى كه از حضرت امام جعفر صادق (ع) راجع بامام زمان (ع) رسيده است‏ إكمال الدين و علل الشرائع ... قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ إِنَّ فِي الْقَائِمِ سُنَّةً مِنْ يُوسُفَ از حضرت امام جعفر صادق (ع) شنيدم ميفرمود : در زندگانى قائم ما سنتى از يوسف (ع) است. ... إِنَّ إِخْوَةَ يُوسُفَ كَانُوا أَسْبَاطاً أَوْلَادَ أَنْبِيَاءَ تَاجَرُوا يُوسُفَ وَ بَايَعُوهُ ... برادران يوسف، اولاد انبياء بودند، ولی يوسف برادرشان را در معرض خريد و فروش درآوردند وَ خَاطَبُوهُ وَ هُمْ إِخْوَتُهُ وَ هُوَ أَخُوهُمْ فَلَمْ يَعْرِفُوهُ حَتَّى قَالَ لَهُمْ يُوسُفُ ع‏ أَنَا يُوسُفُ‏ و (بعد از آنكه يوسف عزيز مصر شد و برادران براى تأمين روزى بمصر آمدند) با وى گفتگو نمودند و او را نشناختند. تا آنكه يوسف (ع) گفت : من همان يوسف هستم. ... وَ مَا تُنْكِرُ هَذِهِ الْأُمَّةُ أَنْ يَكُونَ اللَّهُ يَفْعَلُ بِحُجَّتِهِ مَا فَعَلَ بِيُوسُفَ أَنْ يَكُونَ يَسِيرُ فِي أَسْوَاقِهِمْ وَ يَطَأُ بُسُطَهُمْ وَ هُمْ لَا يَعْرِفُونَهُ ... بنا بر اين چگونه اين امت باور نميدارند كه حجت خدا مانند يوسف در بازارها و اماكن آنها آمد و رفت كند و در عين حال او را نشناسند، حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُعَرِّفَهُمْ نَفْسَهُ كَمَا أَذِنَ لِيُوسُفَ حِينَ قَالَ‏ تا زمانى كه خداوند فرمان دهد كه خود را بشناساند. چنان كه بيوسف فرمان داد و در وقتى كه ببرادرانش گفت : هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ قالُوا أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخِي‏. آيا ميدانيد موقعى كه جاهل بوديد با يوسف و برادرش چه كرديد؟ يوسف خود را معرفى كرد، و برادران گفتند: آيا تو يوسفى؟ گفت : آرى من يوسفم و اين (بنيامين) هم برادرم ميباشد. 🆔 https://t.me/sadeghiyemohebbi 🌼🌺🌸🌼🌷🍀🌼 🆔 https://instagram.com/sadeghiye_ .
14.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینها نقاشی نیست هذا خلق الله گوشه ای از زیبایی های خلقت و عظمت قادر متعال الله الکبر جل الخالق واقعا عظمت و زیبایی شگفت انگیز را مشاهده خواهید کرد 🌷 ایتا https://eitaa.com/sadeghiyemohebbi 🌷 سروش splus.ir/sadeghiyemohebbi 🌷 تلگرام https://t.me/sadeghiyemohebbi/22784 🌷 اینستا https://instagram.com/sadeghiye_ 💥 سایت http://sadeghiye.com عضو کانالها 👆 شده و بدیگران نیز معرفی کنید
🔺انتخاب همسر 🔸دویست و پنجاه سال پیش از میلاد باستان شاهزاده‌ای تصمیم به ازدواج گرفت. 🔸با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری که سزاوارتر است را انتخاب نماید. وقتی خدمتکار پیر قصر ماجرا را شنید، به شدت غمگین شد چون دختر او به طور مخفیانه عاشق شاهزاده بود. 🔸دخترش گفت: او هم به آن مهمانی خواهد رفت. 🔸مادر گفت: تو شانسی نداری، نه ثروتی داری و نه خیلی زیبایی. 🔸دختر جواب داد: می‌دانم هرگز مرا انتخاب نمی‌کند اما فرصتی است که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم. 🔸روز موعود فرا رسید… شاهزاده به دختران گفت: به هر یک از شما دانه‌ای می‌دهم، هر کسی که بتواند در عرض شش ماه زیباترین گل را برای من بیاورد ملکه‌ی آینده چین می‌شود. 🔸دختر پیرزن هم دانه‌ای را گرفت و در گلدانی کاشت. 🔸سه ماه گذشت و هیچ گلی سبز نشد. دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه گل‌کاری را به او آموختند اما بی‌نتیجه بود و گلی نروئید. 🔸بالاخره روز ملاقات فرا رسید. دختر با گلدان خالی‌اش منتظر ماند و دیگر دختران هم هر کدام گل بسیار زیبایی به رنگ‌ها و شکل‌های مختلف در گلدان‌های خود داشتند. لحظه موعود فرا رسید.. 🔸شاهزاده هر کدام از گلدان‌ها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود. همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی سبز نشده است. 🔸شاهزاده توضیح داد: این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده، که او را سزاوار همسری امپراطور می‌کند: «گل صداقت» همه دانه‌هایی که به شما دادم عقیم بودند و امکان نداشت گلی از آن سبز شود!“ http://sadeghiye.com
رفتم بانک وام بگیرم...رییس بانک پرسید؟ شغلتون چیه؟ گفتم مدیر هستم! از جاش بلندشدکلی حال و احوال کرد دستور داد قهوه با کیک برام آوردن..بعدپرسید؟ مدیر کجا هستید؟ گفتم توی واتساپ مدیر گروه هستم بلند شد با لگد از بانک انداختم بیرون بی وجدان نذاشت حداقل کیک و قهوه را بخورم!!🙈😁 تقدیـم به مدیــران گـروه که مواظب باشند هرجایی خودرا مدیر معرفی نکنند😄😃😜😂😂😂😂😂 ⁣تو اتوبوس نشسته بودم پیرزنه ازم پرسید ؟ کجادرس میخونی؟ گفتم گرگان مادرجون. گفت: کرمان؟ گفتم:نه گرگان. گفت:کجای کرمان. گفتم :نه گرگان گفت:گفتی کجای کرمان؟ دیدم زشته تو اتوبوس صدامو ببرم بالا گفتم:اره کرمان گفت:پس غلط می‌کنی هی میگی گرگان.!!! خدا شاهده مسافرا صندلیارو گاز میگرفتن ازخنده!! 😁😉😄😂😅😂😁😅 سوار یه تاكسی شدم به مقصد كه رسيدم گفتم آقا ممنون من كنار اون وانت پياده ميشم يهو وانتی حركت كرد! الان از اتوبان زنجان براتون پست میزارم میریم به سمت اردبیل فقط خداکنه واسه نماز نگه داره 😂😂😂😂😂😂😂😂 ﺩﯾﺸﺐ ﮐﻒ ﭘﺎﻣﻮ ﭘﺸﻪ ﺯﺩﻩ ... ﺁﺧﻪ ﯾﮑﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﮕﻪ ﺣﯿﻮﻭﻥ بیشعور، ﺍﯾﻦ ﺟﺎﯼ ﻧﯿﺶ ﺯﺩﻥ ﺑﻮﺩ؟؟؟؟ ۳ ﺛﺎﻧﯿﻪ می‌خارونم .. ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﯿﺨﻨﺪﻡ 😂😂😂😂😂😂😂😄 یارو گربه شو میزاره تو گونی میبره بیابون ولش میکنه عصر زنش زنگ میزنه میگه: گربه دوباره برگشته! یارو میگه: بپرس از کجا اومده من گم شدم.. 😂😂😂😂😂😂😂😂 دیشب واسم خواستگار اومد مادر داماد گفت: عروس خانم، به غیر از آرایش کردن، کار دیگه ای هم بلده؟ مامانمم گفت: شستشو .... دخترم میتونه در عرض١٠ ثانیه کل خانواده‌تون رو بشوره بذاره کنار! 😂😂😂😂😂😂😂😂 زن مشهدی: مُگوم اگه مو بميرُم تو چکار مُکنی؟ مرد مشهدی: معلومه ديگه ديونه مُروم! زن: ديگه زن نيمگيری؟ مرد: نمدونم، از ديونه هر کار بگن برميه! 😂😂😂😂😂😂😂😂 از یارو پرسیدن ماه عسل خوش گذشت؟ گفت : خیلی... گفتن : پس چرا زنت داره گریه میکنه؟ گفت : خیلی دوست داشت بیاد نبردمش! 😂😁😄😅😁😂😄😂 http://sadeghiye.com
15.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصاویری جدید از کربلای معلی🌾