کتاب أبواب العلم و آدابه 1403.08.30.mp3
7.41M
🔸🌷🔸🌺🔸
🔹🌷🔹🌺🔹
🌺🔸🌷🔸
🔹🌷🔹
🌺🔸
🔹
👈 🌺 #گلچین_بحار
👈 🧠 کتاب العلم
👈 باب بیست و پنجم = حجت بالغه ( 7 )
👈☘️ جلد دو صفحه 180
🏷 جلسه 489 بحار الانوار
🏷 ( جلسه 417 از کتاب العلم )
💥 ✨ تاریخ 1403.08.30
لینک جلسه قبلی👆👇
🆔 https://t.me/sadeghiyemohebbi/37016
🌼🌺🌸🌼🌷🍀🌼
🆔 https://instagram.com/sadeghiye_
🔹
🌺🔸
🔹🌷🔹
🌺🔸🌷🔸
🔹🌷🔹🌺🔹
🌺🔸🌷🔸🌺🔸
🌷
بعضی مطالب بیان شده در این جلسه👇👆
ادامه مطالب جلسه قبل 👇👇
خداوند حجّت را بر مردم تمام مىكند .
وَ آتَيْناهُمْ بَيِّناتٍ مِنَ الْأَمْرِ
( آنها با بودن بينات
و با بودن علم ،
اختلاف در دين كردند )
با معجزات حضرت موسى ،
حقّانيّتش بر مردم روشن شد
و با نشانههايى از پيامبر اسلام كه
در تورات و انجيل به طور روشن آمده بود ،
حقّانيّت پيامبر براى مردم روشن شد .
آتَيْناهُمْ بَيِّناتٍ مِنَ الْأَمْرِ
بينات 1 = معجزات روشنى كه خداوند به
موسى بن عمران ع و
ساير انبياى بنى اسرائيل بخشيد
بينات 2 = دلائل و براهين منطقى آشكار
و قوانين و احكام متقن .
بينات 3 = نشانههاى روشنى است كه
خداوند در باره پيامبر اسلام ص
در اختيار آنها گذارد كه با آن مىتوانستند
پيامبر خاتم را همچون فرزندان خود بشناسند
الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ ابنائهم (بقره 146)
ادامه دارد 👆👆
🆔 https://t.me/sadeghiyemohebbi
🌼🌺🌸🌼🌷🍀🌼
🆔 https://instagram.com/sadeghiye_
.
1403.08.30 مهدی موعود.mp3
16.62M
🍂🌸🍂🌸🍂🌸
🌸🍂🌸
🍂
🌸
جلد 51 بحار آشنایی با امام عصر
عجل الله تعالی فرجه
#مهدی_موعود
👈🌷 عثمان بن سعید ( 1 )
🍃 🌼 جلسه هشتادم
🌿🌺 تاریخ 1403.08.30
لینک جلسه قبلی👇
🆔 https://t.me/sadeghiyemohebbi/36836
♥️ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌺🌿
🌸
🍂
🌸🍂🌸
🍂🌸🍂🌸🍂🌸
🌷
بعضی مطالب بیان شده در این جلسه👇👆
أحوال السفراء الذين كانوا في زمان الغيبة الصغرى وسائط بين الشيعة و بين القائم ع
باب 16 سُفَراى امام زمان كه در غيبت صغر
ميان شيعيان و آن حضرت واسطه بودند
سفیران چهارگانه حضرت مهدى عليه السّلام
1- عثمان بن سعید عَمری 5 سال
2- محمد بن عثمان عَمری 40 سال
3- حسین بن رُوح نَوبَختی 21 سال
4- علی بن محمد سَمُری 3 سال
وظــایــف
نواب یا سفراء اربعه
12 مورد بیان شد
أقول ثم ذكر الشيخ بعض أصحاب الأئمة صلوات الله عليهم الممدوحين ثم قال. فأما السفراء الممدوحون في زمان الغيبة
مطالب گلچین از بحار الأنوار ج51 ص344
و کتاب سازمان وكالت و نقش آن در عصر ائمه
( عليهم السلام ) ج2 ص450
تقدیم می شود
1 = عثمان بن سعيد عَمرى
ابو عَمرو، سَمّان اَسَدى
صحابى خاص و وكيل الوكلا و
باب امامين عسكريين عليهما السّلام ( امام 10 و 11 )
اولين نايب و سفير و باب ناحيه مقدّسه
در عصر غيبت صغرى بوده است.
جايگاه والايش نزد سه امام دهم،
يازدهم و دوازدهم عليهم السّلام روشن است
شيخ طوسى : عثمان بن سعيد در يازده سالگى
به بيت شريف امام هادى ع وارد شد
و در خدمت آن جناب درآمد؛
و جزء اصحاب نزديك آن بزرگوار قرار گرفت .
تا آن درجه كه حضرت هادی ع در پاسخ
احمد بن اسحاق قمى كه به حضرت عرض نمود :
اگر نتوانم به محضر شما شرفياب شوم
معالم دينم را از چه كسى اخذ كنم ؟
فرمود : از عثمان بن سعيد ،
كه مورد اعتماد من است و آنچه بگويد
و به تو برساند از جانب من گفته و رسانده است
به لحاظ انتساب به جدّش عَمرة ،
ملقّب به عَمرى شده است .
( فرق عُمَر با عَمرو در واو است )
از قبيله بنى اسد لذا به أسدى معروف شده است.
ديگر القاب : عسكرى چون كه ساكن عسكر ،
يعنى سرّ من رأى بود.
سَمّان و زَيّات به سبب این که
به كار تجارت روغن اشتغال داشته است.
البته اين امر صرفا جنبه سِتر و قالب و ظاهر داشته
و حقيقت امر آن بوده كه ایشان
كار وكالت را در پوشش
روغن فروشى به انجام مى رسانده است
و اموال و نامه هايى را كه شيعيان
به ایشان تحويل مىدادند
به جهت تقيّه و ترس ، در ظروف و خيك هاى روغن حمل كرده و به امام عليه السّلام مىرساند !
پس از شهادت امام هادى ع ایشان
به خدمت فرزند بزرگوارشان،
امام عسكرى ع درآمد
و عهده دار اداره سازمان وكالت
و نظارت بر كار وكلاى آن حضرت شد.
ادامه دارد 👆👆
🆔 https://t.me/sadeghiyemohebbi
🌼🌺🌸🌼🌷🍀🌼
🆔 https://instagram.com/sadeghiye_
.
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️چین یک ساختمان ۱۰ طبقه را در ۲۸ ساعت ساخت
#دیدنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مارتی های ترکیه خیلی مشهورن ، این مارتی میاد مارتی دیگرو گاز میگیره و بعدش قه قه میخنده😂😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی سیر باشم آره 😂😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خصوصا اگر آسانسور قطع باشه😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالا باید پول همه رو حساب کنی😅😂
چکمه؛
نوشته یک مربی مهد کودک
😍😂 😂
چند سال پيش که در مهدكودكي با بچه های ٤ساله کار می کردم 😚
می خواستم چکمه های یه بچه ای رو پاش کنم ولی چکمه ها به پای بچه نمی رفت. بعد از کلی فشارو خم و راست شدن، بچه رو بغل كردم و گذاشتم روی میز، بعد روی زمین... و بالاخره با هزار جابجایی و فشار چکمه ها رو پای بچه كردم و یه نفس راحت كشيدم که... 🥰
هنوز آخیش گفتنم تموم نشده بود که بچه گفت :این چکمه ها لنگه به لنگه است!🤨
ناچار با هزار زور و اینور و اونور شدن و در حالی که مواظب بودم که بچه نیافته تا بالاخره پوتین های تنگ رو یکی یکی از پای بچه درآوردم و باز با همان زحمت زیاد پوتین ها رو این بار دقیق و درست پای بچه كردم که لنگه به لنگه نباشه.😓
در این لحظه بچه گفت این پوتین ها مال من نیست!😱
من با یه بازدم طولانی و سر تکان دادن که انگار یک مصیبتی گریبان گیرم شده، با خستگی تمام نگاهی به بچه انداختم و بهش گفتم آخه چی بهت بگم؟😕
دوباره با زحمت بیشتر این پوتین های بسیار تنگ رو در آوردم
وقتی کار تمام شد از بچه پرسيدم :خوب، حالا پوتین های تو کدومه؟ بچه گفت: همین ها!😇
این ها پوتین های برادرمه ولی مامانم گفته اشکالی نداره می تونم پام کنم...😄😄
من که دیگه خونم به جوش اومده بود🤯
،سعی كردم خونسردی خودم رو حفظ کنم و دوباره این پوتین هایی رو که به پای بچه نمی رفت به پای اون بکنم...بعد از اتمام کار یک آه طولانی كشيدم و پرسيدم :خوب، حالا دستکش هات کجا هستند؟😠
توی جیبت که نیستن...
بچه گفت:
توی پوتین هام بودن دیگه
🤦♂️😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه کوچولوی خنگ
🤣🤣😂