🌷 پیرمردی بود که پس از پایان هر روزش از درد و ازسختیهایش مینالید دوستی از او پرسید: این همه درد چیست که از آن رنجوری؟؟ پیرمرد گفت: دو باز شکاری دارم، که باید آنها را رام کنم، دو تا خرگوش هم دارم که باید مواظب باشم، بیرون نروند، 🌷دوتا عقاب هم دارم که بایدآنهارا هدایت و تربیت کنم، ماری هم دارم که آنرا حبس کرده ام شیری نیز دارم که همیشه، باید آنرا در قفسی آهنین، زندانی کنم، بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت کنم و در خدمتش باشم... مردگفت: چه مےگویی، آیا با من شوخی میکنی؟ مگر مےشود انسانی اینهمه حیوان را با هم در یکجا، جمع کند و مراقبت کند!!؟ پیرمرد گفت: شوخی نمےکنم، اما حقیقت تلخ و دردناکیست... 🌷 آن دو باز چشمان منند، که باید با تلاش وکوشش ازآنها مراقبت کنم... 🌷آن دو خرگوش پاهای منند، که باید مراقب باشم بسوی گناه کشیده نشوند... 🌷 آن دوعقاب نیز، دستان منند، که بایدآنها را به کارکردن، آموزش دهم تا خرج خودم و خرج دیگر برادران نیازمندم را مهیا کنم... 🌷آن مار، زبان من است که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا کلام ناشایستی ازاو، سر بزند... 🌷شیر، قلب من است که با وی همیشه درنبردم که مبادا کارهای شروری از وی سرزند... 🌷 و آن بیمار، جسم وجان من است،که محتاج هوشیاری مراقبت و آگاهی من دارد... 🌷این کار روزانه من است که اینچنین مرا رنجور کرده و امانم را بریده...

پسرها که نمی ترسند

. 🌸🌺☘️🌼🍀🌹🌷🌸 📖 در محضر قرآن خانه هایتان را نورانی کنید 🌟✨ 🌸 جلسات تفسیر قرآن 📖 📌 لینک تلگرامی شماره 2️⃣ ✨ مجموعه لینک های سوره مبارکه طاها (صوتی) ✨ ✨✨ سوره طاها : جلسه سیزدهم ✨✨ موضوع جلسه : معرفی حضرت موسی علیه السلام 📖 https://t.me/sadeghiyemohebbi/35815 ✨✨ سوره طاها : جلسه چهاردهم ✨✨ موضوع جلسه : آغاز نبوت حضرت موسی علیه السلام ( 1 ) 📖 https://t.me/sadeghiyemohebbi/36016 ✨✨ سوره طاها : جلسه پانزدهم ✨✨ موضوع جلسه : آغاز نبوت حضرت موسی علیه السلام ( 2 ) 📖 https://t.me/sadeghiyemohebbi/36208 ✨✨ سوره طاها : جلسه شانزدهم ✨✨ موضوع جلسه : منصوب شدن پیامبران 📖 https://t.me/sadeghiyemohebbi/36407 ✨✨ سوره طاها : جلسه هفدهم ✨✨ موضوع جلسه : نماز و چشم 📖 https://t.me/sadeghiyemohebbi/36603 ✨✨ سوره طاها : جلسه هجدهم ✨✨ موضوع جلسه : نماز و گوش 📖 https://t.me/sadeghiyemohebbi/36800 ✨✨ سوره طاها : جلسه نوزدهم ✨✨ موضوع جلسه : تشکر از خالق 📖 https://t.me/sadeghiyemohebbi/36977 ✨✨ سوره طاها : جلسه بیستم ✨✨ موضوع جلسه : نماز و نعمت زبان 📖 https://t.me/sadeghiyemohebbi/37150 ✨✨ سوره طاها : جلسه بیست و یکم ✨✨ موضوع جلسه : نماز و نعمت بینی 📖 https://t.me/sadeghiyemohebbi/37437 ✨✨ سوره طاها : جلسه بیست و دوم ✨✨ موضوع جلسه : نماز و نعمت عقل 📖 https://t.me/sadeghiyemohebbi/37886 ✨✨ سوره طاها : جلسه بیست و سوم ✨✨ موضوع جلسه : ساعت قیامت 📖 https://t.me/sadeghiyemohebbi/38114 ✨✨ سوره طاها : جلسه بیست و چهارم ✨✨ موضوع جلسه : منکران قیامت 📖 https://t.me/sadeghiyemohebbi/38312 🌸🌺☘️🌼🍀🌹🌷🌸 ادامه دارد انشاءالله👆 🆔 https://instagram.com/sadeghiye_ .

ای کاش منم می توانستم ...

🛑🎥 ریا نشه، خودم تنها مسکن ساختم😬 ➖➖➖➖➖➖➖➖ ❤️ ❤️ ❤️ @sadeghiyemohebbi http://sadeghiye.com 💚 💚 💚 #شادی #خنده #نکات_مومنانه #اطلاعات_علمی #آموزنده #تفریحات_سالم 💥 چرا دوستانتان را به کانال صادقیه دعوت نمی کنید ؟ #صادقیه 🌹 🌹 🌹

کسی که حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف رو دارد از هیچ کسی نمی‌ترسد... 🌱

# موضوع: «« امید غریبان تنها کجایی »» خیلی دوست دارم دلم برات تنگ شده ما منتظریم... کی میایی؟! حواست به پدرت هست؟ دوسش دارم اما اونجوری که دلم می‌خواد... دوسش دارم اما فقط محرم و ماه رمضون... دوسش دارم اما نه موقع کاسبیم... دوسش دارم اما نه موقع تربیت فرزندم... یابن الحسن... بابت این ارادت نصفه و نیمه ازت عذر می‌خوام 🙏 حالت با امام زمانت چطوره؟ چقدر گوش به حرفش می‌دی؟ چقدر براش وقت می‌ذاری؟ چقدر مراقبت می‌کنی که ناراحت نشه؟ «« تو دلت برای کی تنگ می‌شه؟ باید خیلی آدم عزیزی باشه برات... باید خیلی باهم رفیق بوده باشید... یا از اقوامت نزدیکت باشه... »» «« کی از امام زمان عزیز تر، رفیق تر و چه پدری بهتر از امام زمان؟ چقدر دلمون براش تنگ می‌شه؟ »» # امام زمان علیه السلام سال‌هاست به شیعیانش دستور داده که برای فرج من زیاد دعا کنی اما حواسمون نیست که دست رد به می‌زنیم به عاقبت بخیریه خودمون... # پروردگارا بحق اضطرار {{ بی بی حضرت زینب کبری سلام الله علیها }} فرج آن منتقم فرید وطرید را امضاء بفرما {{ بیا ای گل یاسم که گلستانم با وجود شما خوشبو و زیبا میشود }} # پویش دعا برای فرج (( امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف )) به نیت چهارده (( معصوم علیهم السلام )) # اللهم عجل لولیک الفرج # اللهم العن الجبت و الطاغوت # به نیت فرج نشر واجب

من و رفیق صمیمیم در حال تبادل کردن تموم اطلاعات های موجود:

من دیگه حرفی ندارم

اگر زیاد در معرض امواج موبایل هستین یا زیاد از اینترنت استفاده میکنید، حتما تهدیگ خورشتی بخورید… تاثیری نداره، ولی خوشمزه س

مـردی نـزد عالمی از پــدرش شڪایت ڪرد. گفت: پدرم مرا بسیار آزار میدهد. پیــر شده است و از من میخواهد یڪ روز در مزرعه گندم بڪارم روز دیگر میگوید پنبه بڪار و خودش هم نمیداند دنبال چیست؟ مرا با این بهانه‌گیری‌هایش خسته ڪرده است... بگو چه ڪنم؟ عالم گفت: با او بساز. گفت: نمی‌توانم.! عالم پـرسید: آیا فرزنـد ڪوچڪی در خانه داری؟ گفت: بلی. گفت: اگر روزی این فرزند دیوار خانه را خراب ڪند آیا او را می‌زنی؟ گفت: نه، چون اقتضای سن اوست. آیا او را نصیحت میڪنی؟ گفت: نه چون مغزش نمی‌رود و ... گفت؛ میدانـــی چرا با فــرزندت چنین برخورد میڪنی؟! گفت: نه. گفت: چون تو دوران ڪودکی را طی ڪرده‌ای و میدانی ڪودڪی چیست، اما چون به سن پیری نرسیده‌ای و تجربه‌اش نڪرده‌ای، هرگز نمیتوانی اقتضای یڪ پیر را بفهمی!! "در پـیـری انـســان زود رنــج میشــود، گوشه‌گیر میشود، عصبی میشود، احساس ناتوانی میڪند و ... "پس ای فرزند برو و با پدرت مدارا ڪن اقتضای سن پیری جز این نیست." ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

خدایا ببخش ...