فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_روایی ⏰ یک دقیقه
پیشگویی رسول اکرم صلی الله علیه وآله
از ندای " قرآن ما را بس است "
از منابع اهل سنت
🌎 @chera_shia_bemanam
💠 پیشگویی رسول اکرم صلی الله علیه وآله از ندای "قرآن ما را بس است" در منابع اهل سنت
رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود :
بزودی مردی در حالی که بر تختش تکیه زده برای او حدیثی از احادیث من گفته شود و او بگوید : در بین ما و شما کتاب خدا هست .
ما تنها آنچه را در آن حلال یافتیم حلال میشماریم .
و هر چه را در آن حرام مشاهده کردیم حرام میشماریم .
آگاه باشید ... آنچه رسول خدا حرام کرده است مثل آن است که خدا حرام نموده باشد . ۱
و در حدیثی دیگر فرمود : مبادا یکی از شما را بیابم که بر تختش تکیه زده باشد و دستوری از دستورهای من به او برسد ، دستوری که در آن به چیزی امر یا از چیزی نهی کرده باشم .
آنگاه بگوید : نمیدانیم ، هر چه در کتاب خدا بیابیم پیروی می کنیم ۲
در تاریخ می بینیم که بلافاصله بعد از شهادت پیامبر اکرم ابوبکر بر مسند حکومت تکیه زد و مردم را از حدیث منع کرد و گفت :
بیننا و بینکم کتاب الله ، فاستحلوا حلاله و حرموا حرامه ۳
⬅️ این احادیث به "احادیث اریکه" معروف است. اریکه به معنای تخت یا سریر یا سریر مزئّن می باشد. سزاوارترین کسی که این لفظ در موردش به کار می رود و با تکیه بر سریر حکم می کند حاکم و خلیفه است و پیامبر خبر دادند که به زودی شخصی بر جای ایشان تکیه خواهد زد و با ادعای قرآن خواهی حدیث را رد می کند.
آری ابوبکر ابایی نداشت که اولین کسی باشد که پیامبر از آمدن او و این عملش خبر داده و از آن نهی کرده اند.
پس از ابوبکر عمر بود که در منع حدیث جدیت بیشتری به خرج داد. او اولین کسی بود که با ندای " حسبنا کتاب الله" در محضر پیامبر جسورانه فرمان ایشان برای آوردن کاغذ و دوات را رد کرد و به آن سرور عالیمان اتهام هذیان زد
📚۱. سنن ابن ماجه ، ج ١ ، ص ٦
📚۲. سنن ابن ماجه ، ج ١ ، ص ٧ و سنن ابی داود ، ج ٢ ، ص ٣٩٢
📚۳. تذکره الحفاظ ، ذهبی ، ج ١ ، ص ٢
@chera_shia_bemanam
•┈┈••✾•🍃💐🍃•✾••┈┈•
اللهم العن جبت و الطاغوت
کسانی که ناامیدند 😭🍁
از زندگی سیر شدند 😪⚜️
فکر می کنند به آخر خط رسیدند 😡🍂🍁
📚 حتما این کتاب تصویری را مشاهده کنند
🌹 خاطرات مصطفی ( هزار دستان ) 🌹
🌴 خاطرات مصطفی قسمت های 1 , 2 , 3👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بلاء اصلی چیست؟
پناهگاه کجاست؟؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨هشدار، مراقب این گونه افراد مجهول الحال باشید!
▫️وارد اتوبوسها و متروها میشن و به گفته خودشون اقدام به ضدعفونی کردن مردم و اشیاء و توزیع لوازم بهداشتی میکنن، احتمال انتشار ویروس توسط این افراد خیلی بالاست !
+ از همچین افرادی دوری کنید
فقط 40 ثانیه تفکر :
👇🏼👇🏼👇🏼
مانند تاجر موشكاف و دقيقى كه همه روز يا هر هفته و هر ماه و هر سال به حسابرسى تجارتخانه خود مى پردازد
و سود و زيان خويش را از دفاتر تجارى بيرون مى كشد
و ترازنامه و بيلان تنظيم مى كند،
دقت کنید که :
یکی از نام هاى روز قيامت، «يوم الحساب» است. با اين حال چگونه انسان مى تواند از حساب خويش در اين جهان غافل بماند؟!...
او كه بايد فردا به حساب خود برسد چه بهتر كه در اين دنيا ناظر بر حساب خويش باشد؛
🌹💐🌹
امام رضا علیه السلام فرمودند:
مَن حاسَبَ نَفسَهُ رَبَحَ
وَمَن غَفَلَ عَنهَا خَسِر؛
💐💚💐
آن کسى که نفسش را محاسبه کند،
سود برده است
💐💚💐
و آن کسى که از محاسبه نفس غافل بماند،
زیان دیده است.
(بحار الأنوار، ج 78، ص 352 )
روزی چند ساعت یا چند دقیقه وقت مفید داریم؟
💐💐💐
عمر تان چند؟؟
🌹🌹🌹
کدام فضاها مفید ؟!؟!
👆🏼💐👇🏼💐
🌷 https://t.me/sadeghiyemohebbi
💐 🌺 🌼 🌹
https://instagram.com/sadeghiye_
🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_بر_یوسف_زهرا (س)✋
دعا برای ظهورش چه لذتی دارد😌
غلام درگه مهدی چه عزتی دارد😍
بمان همیشه منتظر و بیقرار دیدارش🙃
که انتظار ظهورش چه قیمتی دارد😉
اللهم عجل لولیک الفرج 💚
روزتون مهدوی✋
🌸 @sadeghiyemohebbi
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌿🌷
👇🌷❤️🌷👇
در مورد جریان کوروش
چند نکته توجه شود :
(1) کوروش همان ذوالقرنین نیست، زیرا ذوالقرنین یکتاپرست بوده، اما منابع تاریخی، کوروش را به عنوان یکتاپرست معرفی نمیکنند؛ بلکه همچنانکه در استوانهی کوروش آمده، او خود را فرستادهی مردوک خدای بابلیان میدانست.
(2) منشور کوروش، نکات خاصی در بر ندارد؛ بخشی از آن به جهت شکستگی استوانهی کوروش، نامفهوم، و بخشی دیگر دربارهی مردوک خدای بابلیان، و نیز معبدها، و بخشی دربارهی سرِ تسلیم فروبردن افراد در مقابل کوروش، و بخشی از آن دربارهی رفتارهای خوب کوروش است که بسیاری از پادشاهان، ادعا دارند اینچنین بودهاند؛ عدالتگستر، راستگو، امنیتآور؛ اما نکات حکیمانهای که نشاندهندهی حکمت کوروش باشد، در آن دیده نمیشود.
(3) شاعران بزرگی همچون سعدی، حافظ و مولوی که برخی از آنان به داستانِ شاهان و سلاطین پرداختهاند، و یا فردوسی که شاهنامه نوشته، دربارهی شاهان بزرگ ایران؛ چه پیش از کوروش و چه پس از کوروش، سخنها گفتهاند اما دربارهی کوروش سخنی نگفتهاند؛ این نشان میدهد کوروش، درخششی که عدهای در عصر حاضر ادعا کردهاند، ندارد.
(4) یاد کردن از کوروش و ستایش او؛ بهخودی خود عیبی ندارد، اما تبدیل آن به نماد پادشاهی، برای زندهنگهداشتن حکومتهای شاهنشاهی در ایران، نوعی استفاده ابزاری از داستان کوروش و فریب دادن جامعه است.
(5) اگرچه در منشور کوروش میتوان سخنانی دربارهی ارزشهای انسانی از قبیل عدالت، صداقت و امنیت یافت اما بدون شک، آن سخنان، ظرفیت ندارد تا تبدیل به کوروشپرستی شود، زیرا محوریت دادن به آن توصیهها، نوعی ارتجاع به شمار میآید؛ امروزه سخنانی بسیار متعالیتر توسط ادیان آسمانی و فلسفههای بشری ارائه شده که میتواند محور زندگی انسانی در عصر حاضر باشد؛ سخنان کوروش صرفا میتواند بخشی از تاریخ ایرانزمین به شمار میآید.
(6) اسلام، غیر از پیامبران الهی، انسانهایی که در یکی از جلوههای حق و حقیقت درخشش داشتهاند را ستوده و آنها را تا ابد زنده نگهداشته، کوروش نیز از این قاعده مستثنی نیست او نیز به هر اندازه که دارای جلوههای حق و حقیقت باشد، قابل ستایش است اما ترجیح او بر اسلام و یا مبارزهکردن با فرهنگ اسلام به اسم اصالتدادن به ایرانیت و به اسم مبارزه با عربیت، تبدیلکردن کوروش به ابزاری برای دینستیزیاست؛ کوروش؛ بنابه نقل برخی منابع تاریخی، انسان دینستیزی نبوده، بلکه فرستادهی خدای بابلیان و یا یهوه بوده، اما در عصر حاضر عدهای او را وسیلهای برای دینستیزی قرار دادهاند.
(7) برخی از کوروشستایان، زندهکردن کوروش را نمادی برای زندهکردن آباء، اجداد و یا بزرگان این سرزمین؛ به صرف اینکه پدران و یا بزرگان این سرزمین بودهاند، قرار دادهاند، در صورتی که زندهکردن پدران و بزرگان، و غفلت از تأکید بر ارزشهای آنها، گونهای از بتپرستی است؛ ما باید بر این باور تأکید کنیم که کوروش، به همان اندازه که یکتاپرست و عدالتپیشه بوده قابل ستایش است.
(8) گاه ستایش کوروش، با نجات و بازگشت یهودیان به اورشلیم همراه میشود و زمینهای برای مشروعیت بخشیدن به تشکیل اسرائیل بزرگ میگردد؛ و عدهای از افراد، کوروش را با همین عناوین زنده میکنند در حالیکه زندهکردن کوروش با این عناوین، ترویج تفکر صهیونیستی و کمک به ظالمانی است که عدهای از مسلمانان را از سرزمینهای خود بیرون راندهاند.
(9) منشور یا همان استوانهی کوروش، گاه بهانهای برای ترویج حکومتهای سکولار میشود؛ با اینکه کوروشِ کبیر، فرستادهی یهوه خدای آسمان بوده و اجرای ارادهی یهوه، فرمانی بوده که خدا به کوروش داده، اماعدهای از افراد آنرا وسیلهای برای سکولاریزهکردن حاکمیت قرار میدهند.
(10) برخی از سخنانی که به کوروش نسبت میدهند فاقد سند است لذا در نشریات و فضاهای مجازی نیز بدون سند ذکر میشود، برخی از ترجمهها نیز سخنان سکولاریزه شدهای به نام ترجمهی استوانهی کوروش هستند که برای تقویت جریان سکولار بیان میشوند در صورتی که نه انتساب آن سخنان و رفتارها به کوروش سند دارد و نه برخی از ترجمهها معتبر است.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
کوروش ؟؟
زردتشت ؟؟
به هر که با کلاسی خودش را با زردتشتیت
و پیروی از کوروش
می خواهد ثابت کند هدیه دهید
@sadeghiyemohebbi
.
⭕️ مطلب ِ آزاد و کمی طنز😄
🔸پسر:
پدر چرا بعضی ها با اسلام مخالف هستن؟
🔹پدر:
اسلام کهنه است، مال اعراب ۱۴۰۰ سال پیشه و خرافه است پسرم... فقط گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک ...
🔸پسر:
جمله ای که گفتین از کیه؟
🔹پدر:
زرتشت گفته
پسر:
زرتشت کی هست؟
پدر:
پیغمبرایرانیه ،که ۲۵۰۰سال پیش زندگی می کرده.
🔸پسر:
این که خیلی کهنه تره
🔹پدر:
خفه شو پسرم
.
🔸پسر:
پدر، ذوالقرنینی که توی قرآن اومده همون کوروشه؟!
🔹پدر :
اره پسرم، بخاطر همین که آدم بزرگیه خدا ازش تو قرآن اون همه تعریف کرده
🔸پسر:
قرآن که مال ۱۴۰۰ پیش و خرافه است ☹️☹️☹️
🔹 پدر:
خفه پسرم 😁
.
🔸پسر:
پدر،یعنی الان ماباید زرتشتی باشیم؟
🔹پدر:
آره، دیگه ،دین عربا ارزونی خودشون، اونا به ایران حمله ورشدن و به زور مارو مسلمون کردن
🔸پسر:
پس چرا وقتی مغول حمله کرد ما بودایی نشدیم یا وقتی اسکندر ایران رو فتح کرد، مسیحی نشدیم ،تازه اگه حمله ی یه مهاجم به یه کشور دیگه، مساوی باشه با پذیرفتن دین مهاجمین از سوی مردم اون کشور، چرا وقتی ایرانی ها ،رومی ها رو شکست دادن مردم شون زرتشتی نشدن؟
از این گذشته اندونزی بزرگترین کشور مسلمونه، عربا که دیگه به اونجا حمله نکردن،پس چه جوریه که همه مسلمونن؟اونجا که دیگه شمشیری تو کار نبوده؟ها؟
🔹پدر:
خفه شو پسرم ،دیگه داری زیادی حرف میزنی.
.
🔸پسر:👀😳😔
پدر، این کوروشی که تو این همه ازش تعریف میکنی راستی راستی کبیر!!!؟بوده؟
🔹پدر:
آره پسرم، خیلی بیشتر از اونی که فکرشو می کنی کبیربوده.
🔸پسر:
پس چرا هیچ ادیب ودانشمندی یاهیچ شاعری اسمی ازش نبرده؟مثلاچرا اسمی ازش توشاهنامه ی فردوسی نیست،یا تو این همه شعر ازحافظ وسعدی ومولوی وسنایی وعطارو رودکی وخیلی های دیگه هیچ اثری از این عمو کوروش نیست؟🤔
🔹پدر:
خفه میشی یاخودم خفت کنم
🔸پسر:
پدر،مگه دیشب اون آقاهه توماهواره نمی گفت،یه ایرانی اعتقاداتشم باید ایرانی باشه ودین عرب بدرد خودش میخوره؟😉
🔹پدر:
آره میگفت، خوبم میگفت،
🔸پسر:
اما پدر،خودآمریکایی ها واروپایی ها که ادعا میکنن مسیحی هستن؟
🔹پدر:
خب که چی؟
🔸پسر:
پس چرا اونا خودشون پیرو دینی شدن (مسیحیت) که منشأش یه کشور عربیه،،؟؟؟؟چرا مسیحیت برا ی اونا بیگانه نیس، وکلی هم براش تبلیغ میکنن، اما اسلام برای ما باید بیگانه باشه؟
🔹پدر:
خفه خون میگیری یا همین پاکت سیگارو بچپونم تو حلقت😱
🤔🤔🤔
🔸پسر:
.....
🔹پدر:
خفههههه، زوداز جلوی چشام دور میشی یا همین قلیان و با ذغال وشلنگ وتمام بندو بساطش زور چپون کنم تو حلقومت، پدر سوخته،
🔸پسر:
پدر، یه سوال دیگه...
🔹پدر :
👊💥✊💥👊👞💥
🔸پسر:
😭 😭
🔹پدر:
😤 🔫💥🔫💥🔫
🔪🔪💣💥
پسر:
🏃♂️🏃♂️🏃♂️🏃♂️🏃♂️
اندکی حقیقت، نابود کننده ی بسیاری از باطل است. امیرالمؤمنین (ع)
متن انتخابی :
سلام
شاید این متن باعث ناراحتی کورش پرستان بشود ولی چون اکثریت مردم ما و کوروش پرستان اعتقاد به آزادی بیان واندیشه دارند، بنده حقیر هم باطرح چند سوال اندیشه خود رابیان میکنم؛
_رضاه شاه
_محمد رضا شاه
_علی رضا
_امیر کبیر
_لطفعلی خان زند
_ناصرالدین شاه
_کریم خان زند
_محمد علی شاه
_اقامحمدخان قاجار
_فتحعلی شاه
_احمد شاه
✅چرانام همه این پادشاهان عربیست ؟
✅چرانام یکی از این پادشاهان کورش داریوش و یا یک اسم ایرانی نبوده است؟
_دویست سال پیش که ثبت احوال جمهوری اسلامی نبوده است که به زور اسم مردم وپادشاهان راعربی بگذارد؟
✅چرایکی از این پادشاهان اقدام به باز سازی مقبره کورش درحد یک تفریحگاه نکرده اند ؟
✅چرا مدعیان کورش پرستی بجای کورش بزرگ به عربی میگویند کورش کبیر؟
✅چرابزرگترین سند افتخار آنها وجود نام کورش درکتاب مقدس عربی یعنی قرآن است ؟
✅چرا حافظ و سعدی حتی فردوسی یک بیت شعر درمدح کورش نه سروده اند ومگر این شاعران ایرانی نبودند؟و یا کورش اینقدر کوچک بود که دیده نشد یا وجود خارجی نداشت؟
✅چرا کورش پرستان 40سال است جرائت عرض اندام برای اثبات حقانیت کورش ندارند درصورتی که مذهبیون برای اثبات خودشان هزاران شهیدمانند حججی را به داخل خاک همان اعراب وحشی وداعشی میفرستند وجوانمردانه در راه دین خودشان شجاعانه سر میدهند؟
✅چرا کورش پرستان دروقت گرفتاری ویا بریدن ترمز ماشینشان به جای مدد گرفتن از کورش دست به دامان امام حسین ع وحضرت عباس ع ونوادگان انها میشوند؟
✅چرا کورش پرستان حقوق زن ومرد را یکسان میدانند اما رفتن مردان به ترکیه وتایلند را افتخارولی رفتن زنان به دبی را ننگ میدانند؟
✅چرا کورش پرستان مدعی اند که حجاب را آخوندها اختراع کرده اند درصورتی که یک مجسمه زن بی حجاب در تخت جمشید وجود ندارد؟
✅چرا کورش پرستان که اینهمه دلاور وجنگ اور وقهرمانی بزرگترین امپراطوری ساسانیان را داشتند در برابر اعراب ملخ خور تسلیم شدند و یزدگرد سوم بدست ایرانیان کشته شد نه بدست اعراب، آن زمان نه امریکا بود نه اسراییل که به عربها کمک کنند.
♨️در پایان عرض میکنم که ماهم ایران را دوست داریم و کورش را به عنوان یک ایرانی ودر حدخودش نه بیشتر دوست داریم ولی دشمن جماعت کوفی صفت و سد راه نقشه های شوم دشمنان خارجی و عوامل داخلی انها هستیم.
🌺به قول خودشون
التماس تفکر
همه دغدغه های بعضی ها
همینه که :
1- وقتی برق میره کجامیره؟
2. چراتخم مرغ فحش نیست ولی تخم سگ فحشه؟
3. استامینوفن از کجا میدونه ما کجامون درد میکنه؟
4. وقتی میگن بگیر بخواب, ما چی رو باید بگیریم؟
5. وقتی میگن به افتخارش دست بزنید چرا ؟
6. چرا از جمعه تا شنبه اینقدر کم طول میکشه ولی از شنبه تا جمعه اینقدر طول میکشه؟
7. این که میگن بین خودمون باشه یعنی چه ؟
8. پس کی این حقوق بشر رو میریزن به حسابمون؟
9. آیا برای گرفتن شناسنامه المثنی, اصل شناسنامه هم لازمه؟
10. آیا میشه رو میز نهارخوری شام هم خورد؟
11. پشم شیشه دقیقا از کجای شیشه در میاد؟
12. چرا جعبه پيتزا مربعه, خودش گرده, موقع خوردن مثلثه!؟
😂😂😂😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😴 مجموعه مستند "خواب پریشان"
✅ نقد جریان فرقه همبوشی (مدعی یمانی احمد بصری)
📺 پخش شده در شبکه استانی قم
#احمدالحسن
*بهلول شبی در خانه اش مهمان داشت ودر حال صحبت با مهمانش بود كه قاصدي از راه رسيد. قاصد پيام قاضي را به او آورده بود. قاضي مي خواست بهلول آن شب شام مهمانش باشد. بهلول به قاصد گفت: از طرف من از قاضي عذر بخواه ، من امشب مهمان دارم ونمي توانم بيايم.*
*قاصد رفت و چند دقيقه ديگر برگشت وگفت: قاضي مي گويد قدم مهمان بهلول هم روي چشم. بهلول بيايد ومهمانش را هم بياورد.*
*بهلول با مهمانش به طرف مهماني به راه افتادند او در راه به مهمانش گفت: فقط دقت كن من كجا مي نشينم تو هم آنجا بنشين هرچه مي خورم تو هم بخور تا از تو چيزي نپرسيدند حرفي نزن واگر از تو كاري نخواستند كاري انجام نده.*
*مهمان در دل به گفته هاي بهلول مي خنديد و مي گفت: نگاه كن يك ديوانه به من نصحيت مي كند.*
*وقتي به مهماني قاضي رسيدند خانه پراز مهمانان مختلف بود. بهلول كنار در نشست ولي مهمان رفت ودر بالاي خانه نشست. مهمانان كم كم زياد شدند وهر كس مي آمددر كنار بهلول مي نشست و بهلول را به طرف بالاي مجلس مي راند بهلول كم كم به بالاي مجلس رسيد ومهمان به دم در.غذا آوردند و مهمانان غذاي خود را خوردند بعد از غذا ميوه آوردند ولي همراه ميوه چاقويي نبود. همه منتظر چاقو بودند تا ميوه هاي خود را پوست بكنند و بخورند. مهمان بهلول ناگهان چاقوي دسته طلايي ازجيب خود درآورد و گفت: بياييد با اين چاقو ميوه هايتان را پوست بكنيد و بخوريد.*
*مهمانان به چاقوي طلا خيره شدند. چاقو بسيار زيبا بود ودسته اي از طلا داشت.* *مهمانان از ديدن چاقوي دسته طلايي در جيب مهمان بهلول كه مرد بسيار فقيري به نظر مي رسيد تعجب كردند. در آن مهماني شش برادر بودند كه وقتي چاقوي دسته طلا راديدند به هم اشاره كردند و براي مهمان بهلول نقشه كشيدند.*
*برادر بزرگتر رو به قاضي كه در صدر مجلس نشسته بود و ميزبان بود كرد وگفت: اي قاضي اين چاقو متعلق به پدر ما بود و سالهاي زيادي است كه گم شده است ما اكنون اين چاقو را در جيب اين مرد پيدا كرده ايم ما مي خواهيم داد ما را از اين مرد بستاني و چاقوي ما را به ما برگرداني.*
*قاضي گفت: آيا براي گفته هايت شاهدي هم داري؟*
*برادر بزرگتر گفت: من پنج برادر ديگر در اينجا دارم كه همه شان گفته هاي مرا تصديق خواهند كرد.*
*پنج برادر ديگر هم گفته هاي برادر بزرگ را تاييد كردند وگفتند چاقو متعلق به پدرآنهاست كه سالها پيش گم شده است.*
*قاضي وقتي شهادت پنچ برادر را به نفع برادر بزرگ شنيد يقين كرد كه چاقو مال آنهاست و توسط مهمان بهلول به سرقت رفته است. قاضي دستور داد مرد را به زندان ببرند وچاقو را به برادر بزرگ برگردانند.*
*بهلول كه تا اين موقع ساكت مانده بود گفت: اي قاضي اين مرد امشب مهمان من بود و من او را به اين خانه آوردم اجازه بده امشب اين مرد در خانه من بماند من او را صبح اول وقت تحويل شما مي دهم تا هركاري خواستيد با او بكنيد.*
*برادر بزرگ گفت: نه اي قاضي تو راضي نشو كه امشب بهلول اين مرد را به خانه خودش ببرد چون او به اين مرد چيزهاي ياد مي دهد كه حق ما ازبين برود.*
*قاضي رو به بهلول كرد وگفت: بهلول تو قول مي دهي كه به اين مرد چيزي ياد ندهي تا من او را موقتا آزادكنم ؟*
*بهلول گفت: اي قاضي من به شما قول ميدهم كه امشب با اين مرد لام تا كام حرف نزنم و اصلا كلمه اي هم به او ياد ندهم.*
*قاضي گفت: چون اين مرد امشب مهمان بهلول بود برود وشب را با بهلول بماند و فرداصبح بهلول قول مي دهد او را به ما تحويل دهد تا به جرم دزدي به زندانش بيندازيم.*
*برادران به ناچار قبول كردند و بهلول مهمان را برداشت وبه خانه خود برد و در راه اصلا به مهمان حرفي نزد به محض اينكه به خانه شان رسيدند بهلول زمزمه كنان گفت: بهترست بروم سري به خر مهمان بزنم حتما گرسنه است واحتياج به غذا دارد.*
*مهمان كه يادش رفته بود خر خود را در طويله بسته است گفت: نه تو برو استراحت كن من به خر خود سر مي زنم.*
*بهلول بدون اينكه جواب مهمان را بدهد وارد طويله شد. خر سر در آخور فرو برده بود ودر حال نشخوار علفها بود.*
*بهلول چوب كلفتي برداشت و به كفل خر كوبيد. خر بيچاره كه علفها را نشخوار مي كرداز شدت درد در طويله شروع به راه رفتن كرد. بهلول گفت: اي خر خدا مگر من به تو نگفتم وقتي وارد مجلس شدي حرف نزن هر جا كه من نشستم تو هم بنشين اگر از تو چيزي نخواستند دست به جيبت نبر چرا گوش نكردي هم خودت را به دردسر انداختي هم مرا. فردا تو به زندان خواهي رفت آن وقت همه خواهند گفت بهلول مهمان خودش رانتوانست نگه دارد و مهمان به زندان رفت.*
*بهلول ضربه شديدتري به خر بيچاره زد وگفت: اي خر ، گوش كن فردا اگر قاضي از تو پرسيد اين چاقو مال توست بگو نه ، من اين چاقو را پيدا كرده ام و خيلي وقت بود كه دنبال صاحبش مي گشتم تا آن را به صاحبش برگردانم ولي متاسفانه صاحبش را پيدا نمي كردم.*
*اگر اين چاقو مال اين شش برادر است آن را به آنها مي دهم. اگر قاضي از تو پرسيد اين چاقو را
از كجا پيدا كرده اي مگر در بيابان چاقو دسته طلا ريخته اند كه تو آن را پيدا كرده اي؟*
*بگو پدرم سالها پيش كاروان سالار بزرگي بود وهميشه بين شهرها در رفت وآمد بود ومال التجاره زيادي به همراه مي برد و با آنها تجارت مي كرد تا اينكه ما يك شب خبردار شديم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال و اموالش را برده اند.*
*من بالاي سر پدر بيچاره ام حاضر شدم. پدر بيچاره ام را دزدان كشته بودند وتمام اموالش را برده بودند واين چاقو تا دسته در قلب پدرم فرو رفته بود. من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم و از آن موقع دنبال قاتل پدرم مي گردم در هر مهماني اين چاقو رانشان مي دهم ومنتظر مي مانم كه صاحب چاقو پيدا شود ومن قاتل پدرم را پيدا كنم.*
*اكنون اي قاضي من قاتل پدرم را پيدا كرده ام اين شش برادر پدر مرا كشته اند واموالش را برده اند. دستور بده تا اينها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را پس بدهند*.
*بهلول كه اين حرفها را در ظاهر به خر مي گفت ولي در واقع مي خواست صاحب خر گفته هاي او را بياموزد. او چوب ديگري به خر زد وگفت: اي خر خدا فهميدي يا تا صبح كتكت بزنم.*
*صاحب خر گفت: بهلول عزيز نه تنها اين خر بلكه منهم حرفهاي تو را فهميدم و به تو قول مي دهم در هيچ مجلسي بالاتر از جايگاهم ننشينم و اگر از من چيزي نپرسيدند حرف نزنم واگر چيزي ازمن نخواستند دست به جيب نبرم.*
*بهلول كه مطمئن شده بود مرد حرفهاي او را به خوبي ياد گرفته است رفت و به راحتي خوابيد. فردا صبح بهلول مرد را بيدار كرد و او را منزل قاضي رساند و تحويل داد و خودش برگشت.
قاضي رو به مرد كرد وگفت: اي مرد آيا اين چاقو مال توست؟*
*مرد گفت: نه اي قاضي اين چاقو مال من نيست. من خيلي وقت است كه دنبال صاحب اين چاقو مي گردم تا آن را به صاحبش برگردانم اگر اين چاقو مال اين برادران است من بارغبت اين چاقو را به آنها مي دهم.*
*قاضي رو به شش برادر كرد وگفت: شما به چاقو نگاه كنيد اگر مال شماست آن رابرداريد. برادر بزرگ چاقو را برداشت وبا خوشحالي لبخندي زد وگفت: اي قاضي من مطمئن هستم اين چاقو همان چاقوي گمشده پدر من است.*
*پنج برادر ديگر چاقو را دست به دست كردند وگفتند بلي اي جناب قاضي اين چاقومطمئنا همان چاقوي گم شده پدر ماست.*
*قاضي از مرد پرسيد: اي مرد اين چاقو را از كجا پيدا كرده اي؟*
*مرد گفت: اي قاضي اين چاقو سرگذشت بسيار مفصلي دارد. پدرم سالها پيش كاروان سالار بزرگي بود و هميشه بين شهرها در رفت وآمد بود و مال التجاره زيادي به همراه داشت و شغلش تجارت بود تا اينكه ما يك شب خبردار شديم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال واموالش را برده اند من سراسيمه بالاي سر پدر بيچاره ام حاضر شدم. پدر بيچاره ام را دزدان كشته بودند وتمام اموالش را برده بودند و اين چاقوتا دسته در قلب پدر من بود. من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم واز آن موقع دنبال قاتل پدرم مي گردم در هر مهماني اين چاقو را نشان مي دهم ومنتظر مي مانم كه صاحب چاقو پيدا شود و من قاتل پدرم را پيدا كنم. اكنون اي قاضي من قاتل پدرم را پيدا كردم. اين شش برادر پدر مرا كشته اند و اموالش را برده اند. دستور بده تا اينها اموال پدرم را برگردانند وتقاص خون پدرم را بدهند*
*شش برادر نگاهي به هم انداختند آنها بدجوري در مخمصه گرفتار شده بودند آنها باادعاي دروغيني كه كرده بودند مجبور بودند اكنون به عنوان قاتل و دزد سالها در زندان بمانند. برادر بزرگ گفت: اي قاضي من زياد هم مطمئن نيستم اين چاقو مال پدر من باشد چون سالهاي زيادي از آن تاريخ گذشته است و احتمالا من اشتباه كرده ام.*
*برادران ديگر هم به ناچار گفته هاي او را تاييد كردند وگفتند: كه چاقو فقط شبيه چاقوي ماست ولي چاقويي ما نيست. قاضي مدت زيادي خنديد و به مرد مهمان گفت: اي مرد چاقويت را بردار و برو پيش بهلول. من مطمئنم كه اين حرفها را بهلول به تو ياد داده است والا تو هرگز نمي توانستي اين حرفها را بزني.*
*مرد سجده ی شکر به جای آورد و چاقو را برداشت و خارج شد.*
*_کم گوی و بجز مصلحت خویش مگوی
*_چون چیز نپرسند تو از پیش مگوی_
*_دادند دو گوش و یک زبان از آغاز_*
*_یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی_
💥 توجه 💥 توجه
با توجه به وقت بسیار کم و مشغله بسیار زیاد
از یاد و شناخت خود و خدای خود غافل نشوید
مراقب باشید ، خیلی زود دیر میشود
🌹 شرکت در کلاس معنوی 🌹
⏰ در هر ساعتی در شبانه روز ⏰
1️⃣ صادقیه در تلگرام
🆔 https://t.me/sadeghiyemohebbi
2️⃣ صادقیه در ایتا
🆔 https://eitaa.com/sadeghiyemohebbi
3️⃣ صادقیه در اینستاگرام
🆔 https://instagram.com/sadeghiye_
4️⃣ صادقیه در آپارات
🆔 https://goo.gl/rUXNUF
5️⃣ صادقیه در یوتیوب
🆔 https://goo.gl/rxqpHn
🎁 به دوستان خود هدیه دهید 🎁
.
✨﷽✨
✍️جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد. جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟... زاهد گفت: مال تو کجاست؟ جهانگرد گفت: من اینجا مسافرم. زاهد گفت: من هم!
🌨حدیثی زیبا از امیرالمومنین🌨
💠حضرت امام علی (علیه السّلام):
«دنیا خانه ی آرزوهایی است که زود نابود می شود، و کوچ کردن از وطن حتمی است. دنیا شیرین و خوش منظر است که به سرعت به سوی خواهانش می رود، و بیننده را می فریبد، سعی کنید با بهترین زاد و توشه از آن کوچ کنید و بیش از کفاف خود از آن نخواهید و بیشتر از آنچه نیاز دارید طلب نکنید.»
📚نهج البلاغه، خطبه ۴۵
تدریس رساله جامع جلسه شماره 228 تاریخ 98.05.28.MP3
11.92M
#تدریس رساله جامع 🌹
🌺 احکام - جلسه شماره 228
🌸 شکّیات نماز ( 7 )
🌸 احکام دیگر شک های صحیح
🌸 تاریخ 98.05.28
🌸 صفحه 423 مسئله 1473
🆔 @sadeghiyemohebbi
تدریس رساله جامع جلسه شماره 229 تاریخ 98.05.29.MP3
8.87M
#تدریس رساله جامع 🌹
🌺 احکام - جلسه شماره 229
🌸 شکّیات نماز ( 8 )
🌸 احکام دیگر شک های صحیح ( 2 )
🌸 تاریخ 98.05.29
🌸 صفحه 424 مسئله 1478
🆔 @sadeghiyemohebbi