به به چه زیبا ...

✍ زرنگ‌بازی مغازه‌دار 🔹دو برادر بودن که کت و شلوار می‌فروختن. یکی شهرام یکی بهرام. 🔸شهرام مسئول جذب مشتری بود و بهرام قیمت می‌داد و همیشه آخر مغازه می‌نشست. 🔹مشتری که می‌اومد شهرام با زبان‌بازی جنس رو نشون می‌داد و قیمت رو از بهرام می‌پرسید: داداش قیمت چنده؟ 🔸بهرام می‌پرسید: کدوم یکی؟ 🔹 شهرام می‌گفت: کت‌شلوار مشکی دکمه‌طلایی جلیقه‌دار. 🔸بهرام می‌گفت: ۸۲۰ تومن. 🔹ولی شهرام باز می‌پرسید: چند؟ 🔸دوباره بلندتر می‌گفت: ۸۲۰ تومن. 🔹شهرام به مشتری می‌گفت: ۵۲۰ تومن. 🔸مشتری که خودش قیمت ۸۲۰ رو شنیده بود با عجله ۵۲۰ می‌داد و می‌خرید. 🔹همه فکر می‌کردن شهرام کَره‌.اما در حقیقت قیمت کت‌شلوار ۳۲۰ بود و مردم به خیال یک خرید خوب زود می‌خریدن.

♦️ماساژ فوق العاده قلب ژاپنی که برای افراد ۴۰ سال به بالا بسیار ضروری است👏 🔹روزی سه دقیقه به قلب خود توجه کنیم! 🔹اگر در نزدیکان خود افراد بالای ۴۰ سال دارید حتما برایشان بفرستید تا ۴۰سال بیشتر عمر کنند! 🔹فقط دو هفته این کار را تکرار کنید! 🔹شاد باشید و هوای قلبهای مهربونتون رو این روزا بیشتر داشته باشین! #ماساژ_قلب

با این سنش اصلا نمی‌خورد اینقدر وارد باشه

امروز مشاهده شد 😂

مثل ایشان زندگی کن ...

📣 لمَ سُمِّيَ اَلْقَائِمَ؟ قَال:َ لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِكْرِهِ وَ اِرْتِدَادِ أَكْثَرِ اَلْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِه. ¹ ⁉️ از امام جواد علیه‌السلام پرسیدند: چرا او قائم نامیده می شود؟ فرمودند: چون قیام می‌کند، بعد از آنکه یاد و ذکرش در بین مردمان از بین رفته باشد، و مرتد شوند، بیشتر آن ها که روزگاری به امامت او مومن بودند. 🔸 اللَّهُمَّ وَ لا تُنْسِنَا ذِکْرَهُ وَ انْتِظَارَهُ وَ الْإِیمَانَ بِهِ وَ قُوَّةَ الْیَقِینِ فِی ظُهُورِهِ.² 🔹 خدایا از یاد ما مَبر یاد مولایمان را و انتظارش را و ایمان به او را و قوّت یقین در ظهورش را. 📚 ۱.کمال الدین، ج۲ ص۳۷۸ ۲.فرازی از دعای شریف عصر غیبت #اللهم_عجل_لولیک_الفرج

فقط بگو یا صاحب الزمان #امام_زمان_سرباز_میخواد #امام_زمان #امام زمان(عج)سرباز می خواهد 🇪🇭🌷اَللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج 🌷🇮🇷 ✅ ⬇️⬇️⬇️ 🕊عاشقان ظهور🕊 ╔═ 🕊🍃🌺🍃 ══════╗         ╚══════ 🍃🌺🍃🕊 ═╝فقط بگو یا صاحب الزمان #امام_زمان_سرباز_میخواد #امام_زمان #امام زمان(عج)سرباز می خواهد 🇪🇭🌷اَللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج 🌷🇮🇷

وقتی به مامانم میگم جایی سفره دلت رو باز نکن سفره دلش ...

بیاین بریم شهر بازی چطوری ما که توی روستا هستیم ؟ خودمون میسازیم

. #تدریس رساله جامع - جلد 3 🌼 احکام - جلسه شماره 862 👈 صدقه ( 5 ) 🌷 تاریخ 1403.09.24 ✅ لینک جلسه قبلی ( جلسه 861 ) 👇 ♻️ https://t.me/sadeghiyemohebbi/37472 🌷🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼 https://instagram.com/sadeghiye_ .

مطالب بیان شده در جلسه 👆👇 ادامه مساله 1334 👇👇 2 = صدقۀ با پرداخت مال اندکی جهت دفع بلا و مانند آن باشد؛ که همراه با ذلّت و خواری گیرندۀ آن است؛ در چنین موردی، جایز بودن صدقه‌ محلّ اشکال است 3 = صدقۀ مستحبّی و مانند کفّاره و ردّ مظالم و فدیۀ روزه واجب که جایز است ؛ مسأله 1335 فرد می¬تواند صدقۀ مستحبّی خود را به کسی که فقیر و محتاج نیست، بپردازد، هرچند دادن آن به افراد فقیر و محتاج بهتر است؛ همین طور صدقه دادن به غیر مؤمن و کافر غیر حربی جایز است؛ البتّه، مبالغی که مؤمنین به صندوق‌های خیریّه و مانند آن می‌اندازند یا به مؤسّسات کمک به فقرا می‌دهند، نباید به غیر از فقیر مؤمن داده شود؛ ادامه دارد 👆👆 🆔 https://t.me/sadeghiyemohebbi 🌷📚🌷📚🌷📚🌷 🆔 https://instagram.com/sadeghiye_ .

🔸🌷🔸🌺🔸 🔹🌷🔹🌺🔹 🌺🔸🌷🔸 🔹🌷🔹 🌺🔸 🔹 👈 🌺 #گلچین_بحار 👈 🧠 کتاب العلم 👈 باب بیست و ششم = نکاتی در مورد احادیث ( 10 ) 👈☘️ جلد دو صفحه 182 🏷 جلسه 505 بحار الانوار 🏷 ( جلسه 433 از کتاب العلم ) 💥 ✨ تاریخ 1403.09.24 لینک جلسه قبلی👆👇 🆔 https://t.me/sadeghiyemohebbi/37474 🌼🌺🌸🌼🌷🍀🌼🌼🌺🌸🌼🌷🍀🌼 🆔 https://instagram.com/sadeghiye_ 🔹 🌺🔸 🔹🌷🔹 🌺🔸🌷🔸 🔹🌷🔹🌺🔹 🌺🔸🌷🔸🌺🔸

بعضی مطالب بیان شده در این جلسه👇👆 ادامه مطالب جلسه قبل 👇👇 مؤمن بايد معتقد باشد كه آنچه خدا و رسول بفرمايند يا عمل كنند حق است و صدق ، مطابق با واقع. از روى حكمت و مصلحت، درست و بجاست، سهو و نسيان و خطا و اشتباه و كذب و بر خلاف واقع نيست در كليه اختلافات و مرافعه‏جات بايد رجوع كرد بخدا و رسول و هر چه گفتند قبول كرد، (وَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ‏) ايمان و تسليم مطلق در برابر حق‏ منافقان تاريك دل در ظلمات قرار داشتند، و در برابر داورى خدا و پيامبر ص از داورى عدل پيامبر ص سر باز مى‏زدند گويى مى‏ترسيدند خدا و پيامبر ص حق آنها را پايمال كند!. ولی بر خورد مؤمنان را با اين داورى الهى تشريح مى‏كند و مى‏گويند شنيديم و اطاعت كرديم (إِنَّما كانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا). ادامه دارد 👆👆 🆔 https://t.me/sadeghiyemohebbi 🌼🌺🌸🌼🌷🍀🌼 🆔 https://instagram.com/sadeghiye_ .

✨🌟💥💫💢 ✨🌟💥💫 ✨🌟💥 ✨🌟 ✨ 👈 #آخرالزّمان 🔵 موضوع : آخرالزّمان ( 1 ) 🔹 تطبیق ( 1 ) 🟩 نام سخنران : علی محبی 🗓 تاریخ جلسه : 1403.09.24 🆔 https://t.me/sadeghiyemohebbi 🌼🌺🌸🌼🌷🍀🌼 🆔 https://instagram.com/sadeghiye_ ✨ ✨🌟 ✨🌟💥 ✨🌟💥💫 ✨🌟💥💫💢

بعضی مطالب بیان شده در این جلسه👇👆 بحث آخر الزمان تطبیق ها ... آیا تطبیق دادن علائم و شخصیت ها درست است ؟؟ چند نمونه بیان می شود 1 = کتاب دهه 80 دهه ظهور 2 = سی دی ظهور بسیار نزدیک است 3 = تطبیق ها در گذشته 4 = آقایان امروزی و تطبیق ها توجّه : بحث ما سیاسی و نقد یا مدح شخصیتها نیست بلکه بحث ما نقد کسانی است که تطبیق می کنند * * * نقد کتاب دهه 80 دهه ظهور ان شاءالله دکتر سید حسین سجادی چاپ 1384 1 = شَیصَبانی یا سُفیانی اول ( صدّام ) ص 42 2 = عَوف سَلمی ( صدّام ) ص 43 3 = شُعَیب بن صالح ( احمدی نژاد رییس جمهور سابق ) ص 44 4 = خراسانی ( آیه الله خامنه ای ) ص 45 ص 56 5 = سفیانی دوم ( عبدالحلیم خدّام معاون اول حافظ اسد ) ص 65 6 = نفس زکیه ( محمدباقر حکیم ) ص 55 ص 76 7 = سیدحَسَنی ( سید محمد خاتمی ) و سید مظلوم ص 55 ص 87 8 = منادی از آسمان ندا ... ( و ماهواره های تلویزیونی و خبرگزاری ها آن را منتشر و تقویت می کنند ) ص 72 و 79 9 = یمانی ( آیه الله خمینی ) ص 44 ص 46 ص 77 ص 102 10 = یمانی دو نفر ( آیه الله خمینی و بن لادن ) ص 77 11 = دجّال ( بوش پسر – رییس جمهوری آمریکا ) ص 30 و 31 12 = خسف در بیداء ( گویا بمب باران شده و با خاک یکسان شده اند ) ص 75 13 = ص 92 و 136 کتاب این عقیده را بیان که : دهه 50 دهه انقلاب دهه 60 دهه جنگ دهه 70 دهه بازسازی و سازندگی دهه 80 دهه ظهور و قیام قائم ادامه دارد 👆👆 🆔 https://t.me/sadeghiyemohebbi 🌼🌺🌸🌼🌷🍀🌼 🆔 https://instagram.com/sadeghiye_ .

اینم از ویدئوی صداگذاری بچه ها روی حیوانات🥰 ❤️ ❤️ ❤️ @sadeghiyemohebbi http://sadeghiye.com 💚 💚 💚 دوستانتان را به کانال دعوت کنید #صادقیه 🌹 🌹 🌹

این پسر در آینده قراره قشنگترین خاطرات کودکی رو داشته باشه🥹❤️ ❤️ ❤️ ❤️ @sadeghiyemohebbi http://sadeghiye.com 💚 💚 💚 دوستانتان را به کانال دعوت کنید #صادقیه 🌹 🌹 🌹

بسم الله الرحمن الرحیم 🌺اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم🌺 🥀 حدیث 🌷قال علی علیه السلام: 🌸عَوِّد اُذُنَکَ حُسنَ الاِستِمَاعِ وَ لاَ تَصغِ اِلاَّ اِلَی مَا لاَ یَزِیدُ فِی صَلاَحِکَ اِستِمَاعُهُ.🌸 ¤¤¤¤¤¤¤ 🍀گوش خود را به خوب شنیدن عادت بده و به سخنانی که شنیدنشان بر خوبی تو چیزی نمی افزاید گوش فرامده.🍀 📚 غررالحکم، ج۱، ص۴۵۷

لحظه‌ی قفل کردن مرقد حضرت زینب (س) و بی تابی شیعیان ما برای باز موندن این حرم خونها دادیم💔 😭😭😭😭😭😭😭😭😭 بعد از وداع با رهبران بزرگ شهید مقاومت ،اکنون نوبت وداع با حرم رقیه جان س و خانم حضرت زینب س رسیده😭 چه روزهای سخت و عجیبی😔🥺 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹

میگفت : ۳۰ سال پیش خواستم برم شیراز . رفتم ترمینال و سوار اتوبوس شدم .🚌 صندلی جلوم زن و  شوهری بودند که یه بچه تُپل و شیرین ۳یا ۴ ساله  داشتند.👶 اتوبوس راه افتاد. ۱۶ ساعت راه بود. طی راه ؛ بچه تپل و شیرین که صندلی جلو بود؛ هی به سمت من نگاه میکرد و میخندید.😁 چندبار باهاش دالی بازی کردم و بچه کلی خندید...😁 دست بچه یه کاکائو که نمیخوردش . تو دالی بازی ؛   یهو یه گاز از کاکائو بچه زدم . بچه  کمی خندید..😁 کمی بعد مادر بچه با خوشحالی به شوهرش گفت: ببین ؛ بالاخره کاکائو را خورد.☺️ دیدم پدر و مادرش خوشحالند؛ گفتم بذار بیشتر خوشحال بشند. خلاصه ۳ تا کاکائو را کم کم از دست بچه؛ یواشکی گاز زدم و بچه هم میخندید.😁 مدتی بعد خسته شدم. چشمم را بستم و به صندلی تکیه دادم ، که یهو ای واییییی..😱 مردم از دل پیچه.....دل و رودم اومد تو دهنم..سرگیجه داشتم.. داشتم میترکیدم.😱 دویدم رفتم جلو و به راننده وضعیت اورژانسی خودم را گفتم. راننده با غرغر 😏 تو یه  کافه وایساد. عین سوپر من پریدم و رفتم دستشویی برگشتم واز راننده تشکر کردم و نشستم روی صندلی. اتوبوس راه افتاد. هنوز ۱۰ دقیقه نگذشته بود که درددل شروع شد. طوری شده بود که صندلی جلوی خودم را گاز میگرفتم .از درد میخواستم داد بزنم‌.چه دل پیچه وحشتناکی..تموم بدنم را میکشیدند..مردم خدا....😭😱 دویدم پیش راننده و با عز والتماس وضعیتم را گفتم. . راننده اومد اعتراض کنه؛ حالت چهره مو دید،😰 راننده زد بغل جاده و گفت: بدو داداش پریدم بیرون و دقایقی بعد برگشتم به اتوبوس. تشکر کردم.. از درد داشتم میمردم. دهنم خشک بود و چشام سیاهی میرفت. رفتم روی صندلی نشستم. گفتم چرا اینجوری شدم. غذای فاسد که نخورده بودم. دیدم دست بچه باز کاکائو هست. از پدر بچه پرسیدم : بچتون کاکائو خیلی میخوره؟ پدرش گفت: نه ؛ کاکائو براش بده. اومدم بپرسم پس چرا کاکائو بهش میدی؟ که مادرش گفت: حقیقت بچمون یبوست داره. روی کاکائو ،ملین زدم تا شاید افاقه کنه؛ تا حالام دو یا ۳ تا هم خورده ؛ ولی بی فایده بوده. من بدبخت خواستم ادامه بدم که یهو درد مجددا اومد. میخاستم داد بزنم و کف اتوبوس غلت بزنم .😱😱 رفتم پیش راننده؛ راننده با خشونت گفت : خجالت بکش ؛ وسط بیابونه؛ ماشین که شخصی نیست. برو بشین.😡 مونده بودم بین درد و خجالت. یه فکری کردم. برگشتم پیش پدر و مادر بچه و گفتم : منم یبوست دارم . میشه به من هم کاکائو بدید.. ۳ تا کاکائو ملین گرفتم و رفتم پیش راننده عصبی و با ترس و خنده گفتم: 😅 عزیز چرا داد میزنی ؛ نوکرتم؛ فداتم ؛ دنیا ارزش نداره؛ شما ناراحت نشو؛ جون همه ما دست شماست. معذرت میخام. بیا و دهنت را شیرین کن‌.. راننده هم که سیبیل کلفت و لوطی بود؛ گفت : ایول ؛  دمت گرم ؛ بامرامی ؛ آخر مردای عالمی خلاصه ؛  ۳ تا کاکائو را کردم تو دهنش و رفتم سر جام نشستم و از درد عین مار به خودم پیچیدم.😰 ۱۰ دقیقه نشده بود که راننده صدام کردو گفت: داداش ؛ جون  بچت چی به خورد من دادی؟؟ترکیدم. داستان کاکائو و بچه را براش گفتم. راننده زد بغل جاده و گفت بریم پایین. خلاصه تا شیراز هر نیم ساعت میزد کنار و میگفت: بریم رفیق.. مسافرها هم  اعتراض که میکردند؛ راننده میگفت: پلیس راه گفته که یه گروه تروریست و  نامرد؛  تو جاده میخ ریختند؛ تند تند باید لاستیکها را کنترل کنم که نریم ته دره... ملت هم ساکت بودند و دعا به جون راننده میکردند.😌😃 🌙⭐️🌙 * بدانید برای انجام هر کاری؛ مسئولش باید همدرد باشه؛ تا حس کنه طرف چی میکشه. مسئول باید مثل آحاد جامعه ماهی بیشتر از ۱۲الی۱۴ میلیون حقوق نداشته باشد* *آن وقت با خانه مستاجری،هزینه های سرسام آور زندگی... می فهمید درد  مشترک یعنی چی*   *ای کاش از این  شکلاتها  داشتیم و به هر مسئولی ۳ تا فقط۳ تا میدادیم تابگه داداش وایسا باهم بریم*

بدون شرح ... ببینید #حجاب #قانون

احکام تاریخ 1403.09.25 .

گلچین بحارالانوار تاریخ 1403.09.25 .