16.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#هر_صبح_یک_سلام✋
روزت را زیبا کن!
عادت سلام کردن به امام حسین علیه السلام را نشر می دهیم ...
#فقط_به_عشق_امام_حسین_علیه_السلام 💓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولحظاتآخرحسینت(ع)روبهعلمدارتسپردی
باباعـلــي...💔
8.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گمـنـامـی تـنـها بـرای شـهرتـ پرسـتان درد آور اسـتـ💔🙂
وگـرنـه هـمـه اجـرهـا در گمـنامیسـتـ
محـکمـه خـون شهداء محکمه عـدلیـسـت
کـه مـا را در آن بـه مـحاکمـه میکـشـند🙂🖤
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🇮🇷♥️ #گمنام به عشق #شهدای گمنام❤ درکانال معرفتی واخلاقی#گمنام عضو شوید و
دوستان وعزیزان خودرابه محفل #گمنام دعوت کنید...❤
https://eitaa.com/joinchat/3920691917C9a79f3a574
•┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•🇮🇷
دستورالعملی برای حاجات مهم و بزرگ از امیرالمومنین علیه السلام به نقل از علامه حسن زاده آملی
🔻شايسته است دستورى بسيار بسيار گرانقدر و ارزشمند به رسم بهترين تحفه و عطيه، به حضور گوهر شناس قدردان تقديم بدارم.
🔹و آن اين كه قاضى قضاعى در (دستور معالم الحكم و مأثور مكارم الشيم من كلام اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه الصلوه و السلام) بدين صورت نقل روايت كرده است كه:
🔸براء بن عازب گويد: بر اميرالمؤمنين علی عليه السلام وارد شدم و آن جناب را به خداوند سوگند دادم كه مرا به اعظم اسمايى كه خداوند رحمان جبرئيل را به ارسال آن مخصوص داشت و وى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم را و آن حضرت شما را، مخصوص گردان.
🔹فرمود : اگر سوال تو نمى بود من اراده داشتم كه آنرا تا در لحدم نهاده شوم، پوشيده بدارم.
🔘 هرگاه خواهى خدا را به اسم اعظم وى بخوانى، شش آيه اول سوره حديد (بعد از "بسم الله الرحمن الرحيم" تا "و هو عليم بذات الصدور") و آخر سوره حشر از "هو الله الذى لا اله الا هو " تا "آخر سوره" را بخوان، و پس از آن بگو اى كسى كه چنانى با من چنين كن (يعنى حاجت خود را بخواه) كه سوگند به خداوند اگر بر شقى[بدبخت] بخوانى، سعيد[خوشبخت] مى شود.
🔹براء گفت: قسم به خداوند من آنرا براى دنيا نمى خوانم.
🔘 امام عليه السلام فرمود: همين صواب[صحیح] است. رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم مرا هم اينچنين وصيت فرمود، جز اينكه مرا امر كرد كه خدا را در كارهاى بزرگ و دشوار روزگار به این آیات بخوانم.
🔸علامه حسن زاده آملی در ادامه می فرماید: بدانكه هيچ حاجتى براى انسان، شريف تر و عزيزتر از قرب الى الله نيست كه لقاء الله است و "رساله لقاء الله" ما در وصول بدان زاد راه است.
📚منبع: نور علی نور - تالیف آیت الله علامه حسن زاده آملی (دامت برکاته)، ص ۲۹ و ۳
🚩به کانال معرفتی واخلاقی " گمنام " بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3920691917C9a79f3a574🇮🇷
#صلی_الله_علیک_یا_امیرالمؤمنین
☑ روایت صعصعهبنصوحان از لحظات آخر عمر با برکت امام علی(ع)
✉️ علی برایم پیام فرستاده بود تا شاهد وصیتش باشم. پرسشی دلم را ویران کرده بود. نمیتوانستم نپرسم. جانم قرار پیدا نمیکرد. از سویی میدانستم که چنان پرسشی او را آزار میدهد. اما او پاسخی به من داد که خواب و آرام را از من گرفت. اکنون که او شهید شده است. تصویرش در برابر چشمانم ثابت مانده است و همان لبخند و همان واژههایی که گویی هزار بار صیقل خورده بودند. پرسیدم:
"ای امیرمومنان تو برتری یا آدم؟"
در چشمان پر مهرش شعلهای از شرم افروخته شد. نگاهاش را به سقف دوخت. نگاهی به پسران و دخترانش کرد که دورتادور او ایستاده بودند. سکوت محض بود. همه منتظر بودیم تا واژهها مثل پرندههایی رنگارنگ از آشیانه دهانش بیرون آیند و فضا را پر کنند و ترانه بخوانند.
فرمود: از خودستایی بیزارم. سکوت کرد. ادامه داد: " اگر این آیه نبود که: "از نعمتهای پروردگارتان سخن بگویید." خاموش می ماندم و سخنی نمیگفتم." باز هم سکوت کرد. شعلهی شرم در نگاهش میسوخت.
" آدم در بهشت عدن متنعم بود. تنها خداوند از او خواست که به خوشه گندم نزدیک نشود. شد و از گندم خورد. از دستور خداوند سرپیچید. به من گفته نشده بود که نان گندم نخورم. اما گویی همان فرمان عتیق در گوشم زنگ میزد. گفتم من بار آن فرمان را در زندگیام بر دوش میگیرم.
صعصعه؛ من در تمام عمرم به اختیار نان گندم نخوردهام." فرزنداش آهسته میگریستند. زینب چشم از علی بر نمیداشت.
پرسیدم:" ابراهیم؟"
فرمود: " ابراهیم در ملکوت آسمانها سیر کرد. خداوند ملکوت آسمانها و زمین، ملکوت هستی را به او نشان داد؛ اما جانش هنوز طمانینه و آرامش ایمان را نیافته بود. مثل نهالی نورس در برابر توفان تردید میلرزید. از خداوند پرسید: "چگونه مردهها را زنده میکنی؟ خداوند در برابر پرسش او پرسش دیگری مطرح کرد. مگر ایمان نداری؟ گفت دارم؛ اما دیدن ایمانم آرزوست.
من در تمام عمرم هیچگاه غبار تردید و تشویش برخاطرم ننشست. اگر همه حجابها بر طرف شوند بر یقین و طمانینهی جانم اندکی افزوده نمیشود."
چشمهایش خندید. به دور دستی که در افق دید ما نبود نگاه میکرد.
پرسیدم:"نوح؟"
فرمود: "نوح در راه دعوت مردمش به راه خداوند بسیار آزار دید. عمر درازش سرشار از آزار و زخم زبان بود. و نیز زخمهایی که بر پیکرش مینشست. سرانجام دلش گرفت و بیتاب شد و مردم خود را نفرین کرد. از خداوند خواست که هیچ یک از کافران را بر زمین زنده مگذارد.
من هم بسیار آزار دیدم. کژیها و ناراستیها. زخم هایی که روح را میسوزانید. در هر دم به من زرداب درد نوشانیدند. بیتاب نشدم و همیشه از خداوند خواستم آنان را کمک کند. گفتم خدایا آنان را دریاب نمیدانند چه میکنند؛ نمیدانند چه میگویند."
پرسیدم:"موسی؟"
فرمود:" هنگامی که خداوند به موسی گفت: به نزد فرعون برو و او را به راه خداوند دعوت کن. موسی در دلش هراسی پدیدار شد. به خداوند گفت: من یکی از آنان را کشتهام. اکنون ترس جانم را دارم؛ مبادا مرا بکشند.
هنگامی که پیامبر به من گفت: به کعبه برو و بت،ها را بشکن. به خاطرم نیامد که من بسیاری از سران قریش را کشتهام، ممکن است در اندیشه کشتنم برآیند؛ راحت و روان مثل ماهی در آب؛ رفتم و بتها را شکستم."
پرسیدم:"عیسی؟"
فرمود:" عیسی برادرم! هنگامی که مریمِ پاک، درد زایمان گرفت از حرم بیرون رفت تا در خارج بیتالمقدس کودکش به دنیا بیاید. مادرم فاطمه به درون حرم رفت. من پسر کعبهام..."
از شوق میلرزیدم. اما آخرین پرسش رهایم نمیکرد. بر زبانم نمیگشت. چشمانم را بستم و شتابزده پرسیدم:
اما محـمـد؟
علی لبخند زد، شکفته شد. گفت:
"من یکی از بندگان محمدم"
دیگر بیتاب بودم. سر بر دامانش نهادم و گریستم. دست بر شانهام گذاشت. درست مثل آن غروب غمانگیز جنگ جمل. هر دو برادرم زید و سبحان شهید شده بودند. من هم زخمی بودم. تشنه و گریان. تصویر آنان با سیمایی خونین و خندان در برابرم بودند. سرود توحید می،خواندند.
علی دستم را فشرد و گفت:" صعصعه؛ آنها راحت شدند و ما سهم بیشتری از رنج را باید بر دوش بکشیم. شکیبا باش. تو تنهایی طولانی و غم انگیزی را در پیش روی داری.
🏴 علی را شبانه و غریبانه دفن کردیم.
و گفتم: خداوند تو را رحمت کند، ای امیرمومنان! خداوند در سینه تو بزرگ بود و تو به ذات او آگاه بودی.
✨ مشتی از خاک مزار علی را برداشتم. بوئیدم. بوسیدم و بر سر و رویم افشاندم. گریستم و به خاک گفتم: "ای خاک! اگر می دانستی چه کسی را در بر گرفتی، هر گذرندهای نوای ناله و زاریات را میشنید. ای مرگ! اگر میگفتی که فدیه میپذیری جانم را فدای علی میکردم. ای روزگار! علی را از ما گرفتی، چه بد زمانهای هستی"
📚الانوار النعمانية ج۱ ،ص ۲۷
🚩به کانال معرفتی واخلاقی " گمنام " بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3920691917C9a79f3a574🇮🇷
4_5789808110499533350.mp3
4.53M
🔳 شهادت_امام_علی(ع)
🌴زمانه بر سر جنگ است
🌴مدد ز غیر تو ننگ است
🎙 مهدی_رسولی
9.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سالروز شهادت مولیالموحدین، امیرالمومنین حضرت علی علیهالسلام تسلیت باد.