🟥 سیاست خارجی ایالات متحده نسبت به ایران، بهسمت رویکردی رادیکالتر سوق یافته
📃یادداشتهای تحلیلی مرکز مطالعات آمریکا
✍🏻دکتر محسن زمانی؛ پژوهشگر حوزه سیاست خارجی و استراتژیک
◀با آغاز مذاکرات هستهای ایران و گروه ۵+۱، و تمرکز ویژه بر نقش آمریکا در این روند، ایالات متحده کوشید تا از رهگذر دیپلماسی، برنامه هستهای ایران را کنترل کرده و همزمان به رژیم صهیونیستی اطمینان دهد که این روند تهدیدی برای امنیت آن نخواهد بود. با این حال، تضادهایی جدی میان رویکرد دولتهای مختلف آمریکا و خواستههای تلآویو وجود داشت. بهویژه در دوران دولت باراک اوباما که توافق برجام در سال ۲۰۱۵ بهثمر رسید، اسرائیل با شدت با آن مخالفت کرد و نخستوزیر وقت، بنیامین نتانیاهو، توافق را «اشتباه قرن» خواند. دلیل مخالفت رژیم صهیونیستی نه صرفاً هستهای، بلکه ترس از مشروعیت یافتن و تقویت نفوذ منطقهای ایران پس از رفع تحریمها بود.
⭕️جهت مطالعه متن کامل این یادداشت روی لینک زیر کلیک کنید:
http://ascenter.ir/?p=17593
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده مطالعات تمدنی شهید صدر (ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
🚦نقش ابتلاء و سختی در رشد اجتماعی
(با نگاهی به بیانات امام خمینی(ره) درباره جنگ تحمیلی)
✍️به قلم: سید علیرضا تقوی
🔻در میانه التهاب منطقه و تجاوز رژیم صهیونیستی به جمهوری اسلامی ایران، میتوان این سوال را مطرح کرد که در منظومه «حاکمیت اسلامی» که رشد مادی و معنوی امت را به عنوان هدفی اساسی پی میگیرد، چه نسبتی میان ابتلاء، دشواری و جنگ با «استکمال اجتماعی» برقرار است؟ آیا جنگْ صرفاً امری خسارتبار است یا در متن خود، سازوکارهای رشد و بازسازی جامعه را نیز فعال میکند؟
🔲 نظام فکری امام خمینی(ره) به عنوان بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی، در مواجهه با پدیده جنگ تحمیلی، برخلاف الگوی متعارف تحلیل هزینه-فایده مادی، جنگ را تنها از موضع اضطرار نمینگرد بلکه آن را بهعنوان ظرفی الهی برای تبلور قوای انسانی و تولد دوباره جامعه میبیند. به تعبیر ایشان، «اصل جنگ، که واقع میشود، ولو تحمیلی است، لیکن جنگ وقتی که واقع میشود... جوهره انسان، که باید همیشه متحرک و فعال باشد، بروز میکند» (صحیفه امام، ج۱۳، ص۲۴۷). این نگاه، سختی و ابتلاء را نه مانعی در مسیر رشد، که عاملی در پیدایش آن میداند؛ چنانکه در بیانی دیگر میفرماید: «تا گرفتاریها نباشد... انسان از آن خمودی و از آن راحتطلبی بیرون نمیآید» (همان، ج۱۴، ص۲۰۳).
🔻بر این اساس، جنگ صرفاً میدان زورآزمایی نظامی نیست، بلکه بستر فعالسازی نیروهای راکد اجتماعی است؛ میدان زایش معنا، تحول، بیداری، و احیای اجتماعی. به تعبیر امام، جنگ برای ما، نهفقط میدان دفاع، بلکه عرصه بیداری ملت، خروج از سکون و خمودگی و احیای روحیه استقامت و ایستادگی بود. (صحیفه، ج۱۳، ص۳۲۹). برخلاف الگوهای مدرن که بیداری اجتماعی را نتیجه فعالیتهای آگاهساز و روشنگریهای عقلانی صرف میدانند، امام خمینی(ره) بیداری را نتیجه «آزمون وجودی امت» در دل حادثهای میداند که با تمامی اجزای جامعه و نه صرفاً ذهن آن، سخن میگوید.
در ادامه این منطق، پدیده جنگ عناصر مشخصی را در جامعه دینی فعال میکند:
1️⃣ از خمودی به تحرک جمعی
در جامعهای که به رفاه عادت کرده است، سکون، رکود و رخوت میزاید. ابتلاء بزرگْ چنانکه امام میفرمایند، جامعه را از «حالت سستی» به «واقع خودش که فعال است و متحرک» برمیگرداند (صحیفه، ج۱۳، ص۲۴۷). این بازگشت به خویشتن حقیقی جامعه، جوهره همان فرآیند تربیتیای است که انبیاء در مواجهه با اقوام خود از رهگذر ابتلاء الهی پی میگرفتند.
2️⃣ وحدت اجتماعی و بازتعریف هویت جمعی
جنگ، متغیرهای پراکنده اجتماعی را به هم گره میزند و یک کل ارگانیک میسازد. به تعبیر امام، «در این جنگ... ايران چه جور باز زنده شد، يكپارچه ايران دوباره انقلاب كرد و توجه كرد به يك مقصد؛ سرتاسر ايران. كدام كار ممكن بود كه اينطور مردم را بسيج كند؟ اين جنگ بود كه بسيج كرد» (صحیفه، ج۱۳، ص۳۲۹). در این میان، حس برادری و وطندوستی که در شرایط عادی در حد شعار باقی میماند و با فشارهای اقتصادی و غلبه زندگی مادی، به فراموشی سپرده میشود، در دل بحران جنگ، بدل به تجربه زیسته میگردد: «ما در جنگ حس برادری و وطندوستی را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم» (صحیفه، ج۲۱، ص۲۸۳).
3️⃣ الهی شدن مردم و تجلی ایمان اجتماعی
در دل ابتلاء، بُعد معنوی انسان که در سکون و رخوت فراموش میشود، مجدداً شکوفا میگردد. امام، میدان جنگ را محل بروز ایمان ناب و الهی شدن ملت میداند (صحیفه، ج۱۵، ص۴۰۲). این الهیشدن، صرفاً یک تجربه فردی برای مجاهد میدان نبرد نیست؛ بلکه تجلی جمعی دارد. زیرا جبهه، ثمره درخت باروری است که ریشه در بسترهای جامعه الهی دارد.
4️⃣ رشد معنوی جامعه، پیروزی بزرگ میدان جنگ
در منطق دینی، برخلاف نظامهای مادیگرا، میدان نبرد، صرفا میدان دستاوردها و خسارتهای مادی نیست، بلکه فرصت تربیت و بازسازی جامعه است. به تصریح امام خمینی، مهمترین دستاورد جنگ نه در عرصههای نظامی، بلکه در تحول معنوی جامعه است: « اين تحول، تحولى است كه شرق و غرب نمىتوانند بفهمند. آنها هر چيزى مىتوانند بفهمند، همين در سطح ماديت اشيا را ارزيابى مىكنند كه كدام پيروز شد، كدام پيروز نشد. در سطح معنويت اينها نمىتوانند اصلاً تصور كنند كه يك كشور چهل ميليونى چطور متحول شده است به يك چيزى كه جوانهايشان را مىدهند و گريه مىكنند كه كاش يكى ديگر هم داشتند.» (صحیفه، ج16، ص314) در نگاه امام، پیروزی بزرگ ملت ایران در میدان جنگ تحمیلی، نه تنبیه متجاوز و نه بیرون راندن او از مرزهای جغرافیایی، بلکه رشد و ارتقای معنوی جامعه، بزرگترین دستاورد میدان نبرد 8 ساله با دشمنان بود. نقطهای که میتواند آغاز حرکت برای ایجاد تمدنی نوین، بر بستر ایده مقاومت و مبارزه با استکبار باشد.
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده مطالعات تمدنی شهید صدر (ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
🚦جامعهشناسی جنگ و قومیت در ایران؛ چالشها و چشم اندازها
✍️به قلم: دکتر رضا پارسامقدم
بخش اول: تنوع قومی، تهدیدات خارجی و چالشهای انسجام در میدان جنگ
جنگ در ایران، با توجه به بستر پیچیده قومی آن، پدیدهای جامعهساز و جامعهشکن است. تاریخ معاصر گواه تأثیر دوگانه منازعات مسلحانه - از تجاوز آشکار تا تهدیدات مداوم - بر انسجام ملی و روابط قومی است. از سویی، تنوع قومی چشمگیر (کرد، بلوچ، آذری، ترکمن، عرب و ...) که بخش قابل توجهی از جمعیت را تشکیل میدهد، نشانه غنای فرهنگی این سرزمین است. از سوی دیگر، این تنوع در آغوش تاریخ تمرکزگرایی و یکسانسازی فرهنگی از دوره رضاشاه (که به حاشیهرانی برخی گروهها انجامید) و استقرار جغرافیایی این گروهها در مناطق مرزی و استراتژیک (کردستان غرب، بلوچستان شرق، آذربایجان شمال غرب)، آنها را به کانونهای آسیبپذیر در برابر تهدیدات خارجی تبدیل کرده است. تهدیدات خارجی نظیر حمله اخیر اسرائیل به ایران یا بمباران تأسیسات حیاتی، با فعالسازی گفتمان «تهدید ملی»، میتوانند موجی از همبستگی موقت و واکنشهای یکپارچه حتی از سوی گروههای قومی مختلف ایجاد کنند که حکایت از وجود سرمایه اجتماعی و حس تعلق مشترک در لحظات بحران دارد. اما این وفاق، شکننده و گذراست. تجربیات تاریخی مانند ناترازی در توزیع منابع و بازسازی مناطق جنگزده (مثل محرومیتهای پساجنگی خوزستان)، در بلندمدت شکافها را تعمیق و حس بیعدالتی را تشدید میکند؛ نارضایتیای که میتواند توسط دشمنان خارجی به ابزاری برای تضعیف وحدت ملی بدل شود. قدرتهای خارجی همواره از این گسلها بهرهبرداری کردهاند: از مداخلات شوروی در بحران آذربایجان (۱۹۴۶) تا حمایت رژیم بعث عراق از جبهه آزادیبخش بلوچستان (دهه ۱۹۷۰). امروزه نیز طرحهایی مانند «بلوچستان بزرگ» (با حمایت جریانات پاکستانی) یا «کردستان مستقل» (با پشتیبانی نرم رژیم صهیونیستی) در دستورکار است. گزارشهای راهبردی چون مطالعه موسسه رند (۲۰۲۳) صراحتاً تحریک نارضایتیهای قومی را محور راهبرد غرب برای مهار ایران میداند. نقش دوگانه نخبگان محلی نیز بحران را پیچیدهتر میکند: آنان گاه با ابزارسازی هویت قومی (زبان، روایتسازی تاریخی) در پی کسب قدرت یا امتیازند و در مواجهه با تهدیدات سرنوشتساز (مانند تجاوز اخیر اسرائیل)، میان همسویی با ملت (مقاومت در جنگ تحمیلی) یا همکاری با دشمن (همکاری برخی کردها با صدام) دست به انتخاب میزنند.
بخش دوم: چشمانداز انسجام پایدار: از سیاستگذاری فراگیر تا امنیت مشارکتی
تقویت انسجام ملی در برابر تهدیدات، مستلزم تحول بنیادین در الگوی حکمرانی قومی و اتخاذ راهبردهای چندبعدی است: سیاستگذاری فراگیر: اجرای کامل اصول قانون اساسی همراه با توزیع عادلانه منابع ملی متناسب با جمعیت و سطح محرومیت مناطق قومی، سنگ بنای کاهش احساس تبعیض و بیعدالتی است. امنیتسازی مشارکتی: سازماندهی یگانهای دفاع محلی با بهرهگیری از نهادهای سنتی و رهبران بومی ضمن افزایش امنیت مرزهای حساس، حس تعلق و مسئولیتپذیری محلی را تقویت میکند.
دیپلماسی فعال منطقهای: حل مسائل مرزی با همسایگان و تعامل سازنده با آنان، زمینهساز کاهش مداخلات خارجی و مهار طرحهای تجزیهطلبانه است. تجاوز وحشیانه اخیر اسرائیل، همچون آیینهای، دو واقعیت را آشکار ساخت: ایران از سرمایه اجتماعی قومی قابل توجهی برای همبستگی لحظهای برخوردار است، اما تحقق انسجام پایدار و مقاومت واقعی در برابر تهدیدات آینده، نیازمند عبور از رویکرد صرفاً امنیتمحور(که البته موردنیاز است) به سوی الگویی نوین است؛ الگویی که توسعه متوازن اقتصادی-اجتماعی را با به رسمیت شناختن و احترام به هویتهای فرهنگی گوناگون، در چارچوب تمامیت ارضی ایران، تلفیق میکند. پیروزی در نبردهای پیشرو، هرچند متکی بر توان موشکی و پدافندی است، به همان اندازه در گرو پاسداری و تقویت پیوندهای تاریخی، فرهنگی و عاطفی بین تمامی اقوام ساکن این سرزمین کهن، در قالب ایرانی چندفرهنگی است. آینده امنیت ملی ایران در گرو این گذار حیاتی است.
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده مطالعات تمدنی شهید صدر (ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
🚦 تربیت ملی_ تمدنی در مدرسه جنگ - بخش اول
✍️ به قلم: دكتر علی امینیان
استاد بزرگوار ما در دانشگاه تهران، خانم دکتری بود؛ می گفت: "بچه تر که بودم پدربزرگم خاطراتی از دوران جنگ های ایران و روس را که او نیز از پدرانش شنیده بود برای ما نقل می کرد؛ هنوز هم وقتی آن خاطرات را که روایت قحطی و وحشت و غارت و تعرض سربازان روس در منطقه قفقاز و برخی شهرها مانند گنجه و ایروان و انزلی و ...است به یاد می آوردم تن و بدنم می لرزد و گهگاه خواب های آشفته می بینم."
این اثری است که از پس گذر نسل ها پس از حدود 200 سال هنوز در روان ایران و ایرانی باقیمانده است. این اثرِ ماندگارِ جنگ است! جنگی که امروز نیز آغاز شده و در جریان است. میزان تعیین کنندگی این رخداد بسیار زیاد و به شدت عمیق است. کما اینکه نظم فعلی جهان نتیجه جنگ های اول و دوم است. بعد از هر جنگی طرف پیروز نظم جدید را تعریف می کند و طرف بازنده امتیازات حقوقی و ارضی به علاوه عزت ملی اش را دو دستی تقدیم طرف مقابل می نماید. در اینجا با این بخش اخیرش کار داریم؛ خودباوری و عزت ملی. یعنی اثرات عمیق اخلاقی، تربیتی و روانشناختی که یک جنگ می تواند بر روح و روان نه یک فرد یا شهر بلکه یک ملت داشته باشد. اثری که تا سال ها و بلکه دهه ها باقی بماند.
امروز نیز فصل جنگ آغاز شده؛ این را باید باور کنیم. البته جنگ، امروز آغاز نشده مدت ها است در حال وقوع است. اما تاکنون به برکت وجود سید مقاومت، سیدحسن نصرالله و رزمندگان مقاومت در مرزهای فلسطین و لبنان و سوریه در جریان بود. لکن امروز ایران نیز به صورت مستقیم درگیر شده است و این درگیریِ محتوم جبهه کفر و ایمان است. پس باید خود را برای دوره ای از جنگ ها _دست کم میان مدت_ آماده کنیم. جنگ وجودی! باطل همیشه قبل از زوال نهایی، جنگ به راه می اندازد تا بلکه بتواند اندکی بیشتر بماند. از قضا همین جنگ، زوال محتومش را معجّل خواهد نمود.
الغرض؛ به واقع شرایط جنگی بهترین فرصت برای تربیت افراد، اجتماعات و ملت ها است. فرصتی که در تهدید به وجود آمده و به هیچ عنوان در شرایط عادی وجود ندارد. گاهی این تربیت در مقیاس فردی رخ می دهد؛ نوجوانی که مادر، پدر و یا معلمش را در هنگامه حمله جنگنده های دشمن نه هراسان بلکه با طمأنینه و آرامش می بیند، تا ابد از جنگ و حتی از مرگ نخواهد ترسید. تربیت اخلاقی که می خواستیم به هزار ترفند در مدرسه و آموزش رسمی رقم بزنیم در مدرسه ی جنگ و مقاومت اتفاق افتاد و تمام.
اما آیا جنگ در مقیاس ملی هم انسان ها را تربیت می کند؟ چگونه؟
محور اول ابتلا است. جنگ و جهاد، آزمون الهی و بستر ابتلای اهل ایمان است تا ناخالصی هایشان گرفته شود. اجتماعشان بر محور ولایت و اخوت منسجم تر شده و تبرایشان از کفار و دشمنان خدا به غایت خود برسد. در این میان اهل نفاق نیز خود را رسوا نموده و از صف خودی ها جدا می شوند. (فقط کافی است دقت کنید چه کسانی با ولی جامعه ساز مخالف می زنند). سختی ها اجتماع مومنین را در مسیر و هدفشان راسخ تر نموده و روزمرگی ها و عادت هایشان را بر هم می زند تا در کوره امتحان آبدیده و خالص گردند. در هنگانه جنگ این رشد در مقیاس اجتماعی و ملی رخ می دهد.
محور دوم، اسطوره سازی است. ملتی که از اسطوره هایش؛ رستم و آرش و فریدون فقط داستان هایشان را شنیده است در زمانه خود با قهرمان های ملی مانند حاج قاسم و طهرانی مقدم و حاجی زاده مواجه می شود. به خود می بالد و اینگونه است که می بالد و رشد می کند. سقف آرزوهای هر ملتی قهرمان ها و اساطیر آن ملتند. این اسطوره ها در شرایط اضطراری و بحران به ظهور می رسند و به چشم ملت هایشان می آیند.
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده مطالعات تمدنی شهید صدر (ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
🚦 تربیت ملی_ تمدنی در مدرسه جنگ - بخش دوم
✍️ به قلم: دكتر علی امینیان
محور سوم خود باوری، اراده ملی و توان ملی است. وقتی موشک های بالستیک ایران؛ سجیل و فتاح و خیبر از همه پدافندهای پیشرفته دشمن عبور کرده و به قلب تلاویو اصابت می کند پسر و دختر ایرانی احساس غرور می کند. بله؛ باور کنیم ایرانی موشکی ساخته که همه تمدن غرب با آن یال و کوپالش یارای مقابله با آن را ندارد. خب عمق و معنای این دستاورد و موفقیت را چرا به هزار روش برای نسل جوان تبیین نمی کنیم!
اما محور چهارم؛ تربیت تحت تاثیر بروز شخصیت اخلاقی و تاریخی ملت ایران است. این جنگ نه جنگ ایران و اسرائیل بلکه جنگ دو تاریخ و مواجهه دو تمدن با یکدیگر است؛ نظریه برخورد تمدن های هانتیگتون الان و اینجا در حال وقوع است. جنگ احزاب است که همه کفر در برابر همه اسلام قرار گرفت و پس از شکست کفار پیامبر اکرم ص فرمودند: پس از این ما به سراغ آن ها خواهیم رفت. این جنگ، به سان جنگ های صلیبی است؛ جنگ دو کشور نیست مواجهه دو تمدن است و مطابق با نتیجه این جنگ تاریخ ورق خواهد خورد و نظم جدید شکل خواهد گرفت. تمدن شرقی_ اسلامی در برابر تمدن غربی_ وحشی.
در هر جنگ، عصاره اخلاق و روحیات ملت ها بروز کرده و بیرون می ریزد. نقاب ها که در شرایط عادی حجابِ چهره اصلی است کنار رفته و چهره واقعی ملت ها و تمدن ها عیان شده و به تعبیری لو می رود. در این جنگ کودک و نوجوان و مرد و زن ایرانی به وضوح می بیند ملت ایران هرگز آغازگر نیست، از دروغ و عملیات فریب استفاده نمی کند، پیمان شکنی نمی کند، ترورکور انجام نمی دهد، کشتارجمعی نکرده و از بمب های شیمیایی و هسته ای استفاده نمی کند. اما از دیگرسو خود را قدرتمند و آماده دفاع می کند، تسلیم نمی شود، اظهار عجز و ضعف نمی کند، پاسخ محکم و عزتمندانه می دهد، با اسیران به خوبی رفتار می کند و ...
فرزندان و دانش آموزان ما و به طورکلی نسل حال و آینده ی ایران این رفتار را می بیند و ناخودآگاه در روح و جانش نفوذ کرده و تربیت پنهان رقم می خورد. اثرات تربیتی این رفتاری که رهبران و سرداران ایران زمین در هنگامه جنگ بروز می دهند نسل آینده و شخصیت یک ملت را می سازد. کاری که در مدارس آموزش و پرورش کمتر درآن موفق بوده ایم. و الحمدلله رب العالمین
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده مطالعات تمدنی شهید صدر (ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
🚦 در هنگامه جنگ، اجتهاد ممنوع!
✍️به قلم: دكتر علی امینیان
اجتهاد در جنگ به معنای به کارگیری ابتکار و خلاقیت در عملیات نظامی است تا بن بست ها شکسته شده و مسیر فتح و پیروزی گشوده شود. دفاع مقدسِ هشت ساله ما مملو است از ابتکاراتی است که قفل جنگ را باز کرده یا حتی سرنوشت جنگ را تغییر داده است.
در عملیات خیبر، مهندس بهروز پورشریفی 28 ساله با ارائه طرحی، از طریق فشردهکردن یونولیت و قرار دادن آن در زیر یک ورق فلزی عاجدار، توانست پل معلق خارقالعادهای بسازد. با ابتکار این جوان، پلی به طول 13 کیلومتر و عرض 4 متر برای عبور خودروهای سبک، در حین عملیات خیبر احداث شد که توانست مشکل تردد رزمندگان اسلام را در عملیات خیبر حل نماید.
شهید حسن باقری، دانشجوی 25 سالهای که برای خبرنگاری وارد جبهه شده بود در باور هیچکس نمیگنجید با تأسیس واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، واحدی که بعدها نبض دفاع مقدس هشتساله مردم ایران را به دست گرفت، مسیر جنگ را دگرگون کرد.
با افزایش حملات هوایی دشمن بعثی، در سال 1363 شورای عالی امنیت ملی تصمیم گرفت 13 نفر از یگان توپخانه سپاه پاسداران به فرماندهی جوانی 25 ساله به نام حسن طهرانی مقدم را برای گذراندن آموزش نظامی عازم سوریه کند تا بتوانند پس از گذراندن دورههای آموزشی، اولین یگان موشکی ایران را راهاندازی کنند. بدینترتیب، نخستین گام برای تشکیل یگان موشکی با هدف آموزشِ شلیک و بهکارگیری موشک به منظور دادن پاسخ موشکی به حملات راکتی ارتش بعث برداشته شد.
اما اجتهاد مذموم و ممنوع هم در جنگ کم نداشتیم؛ اجتهادی که با مجازات های سنگین همراه است. مهم ترین آن ها تمرد از دستور فرمانده میدان در شب عملیات است. موقع عملیات که هنگامه نبرد است با هر دستور فرمانده گردان، تیپ یا لشگر ممکن است افراد زیادی کشته شده یا پیروزی های مهمی به دست آید. اینجا زمان اجتهاد سربازان نیست؛
الان باید پیشروی کنیم یا عقب نشینی؟ باید از تمام مهمات استفاده کنیم یا مقداری را ذخیره کنیم؟ باید جنازه برادر شهیدی را رها کنیم یا آن را به پشت جبهه منتقل کنیم؟... تشخیص اینگونه موارد فقط بر عهده فرمانده است حتی اگر مطمئن بودی فرمانده اشتباه می کند حق نداری از دستور او سرپیچی کنی. دستور نظامی چون و چرا برنمیدارد و الا سنگ روی سنگ بند نمی شود.
اما اجتهاد دیگری هم داریم که همه ما این روزها مکرر با آن مواجه هستیم؛ اجتهادی که در جنگ نرم یا پشت جبهه اتفاق می افتد. از قضا این قضاوت ها غالباً توسط جوانان انقلابی، دانشجویان، فعالان فرهنگی و البته در حوزه تاکتیک های نظامی و سیاسی صورت می پذیرد؛
الان باید ظرف 24 ساعت پاسخ حمله آمریکا را بدهیم یا خیر؟ باید پاسخ شدید بدهیم یا غیر شدید؟ کاهش تعداد موشک های پرتابی ایران کار درستی است یا خیر؟ وزیر خارجه الان برای مذاکره باید به ژنو برود یا نرود؟ و ...
این دست قضاوت های های آبکی و غالباً غیر کارشناسی نه تنها تمرکز جبهه مردمی را از امور اولویت دار منصرف می کند بلکه انسجام و یکدستی پشت جبهه را هم برهم می زند. آن عزیزی که می نویسد دولت جمهوری اسلامی در هنگامه جنگ منافقانه به دنبال مذاکره با آمریکا است خود در حال خیانت به جبهه خودی و برهم زدن انسجام دولت و ملت است. وقتی رهبری می فرماید: "مردم عزیز ایران بدانند و مطمئن باشند در این زمینه _پاسخ به دشمن متجاوز_ هیچ گونه کوتاهی صورت نخواهد گرفت". احدی حق ندارد نیروهای مسلح ایران را در پاسخ به حمله آمریکا ترسو خطاب کند. این اجتهاد در مقابل نص است.
الغرض؛ مصلحت انسجام جبهه خودی و اعتماد مردم به سرداران نظامی و سیاسی در هنگامه جنگ آنقدر بالا است که اجتهاد در عملیات را ممنوع کرده است.
#جنگ_مقدس
#تربیت_مقاومتی
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده مطالعات تمدنی شهید صدر (ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
🟥 چرایی حمایت همه جانبه ایالات متحده از رژیم صهیونیستی
📃یادداشتهای تحلیلی مرکز مطالعات آمریکا
✍🏻دکتر مصطفی قادری؛ عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس
◀در خصوص حمله رژیم به ایران و حمایت ایالات متحده آمریکا محاسبات و دلایل متعددی میتوان در نظر گرفت. اما آن چیزی که برای تحلیلگران با شگفتی همراه بود این است که دولت ترامپ بیشتر بر دیپلماسی و توافق مثبت پافشاری می کرد تا نظامی، اما یکبار موضع متفاوتی در پیش گرفت که به نظر می رسد هدف اصلی ترامپ از مذاکره با ایران غافلگیری و تضعیف قدرت جهانی چین و روسیه بوده است. چرا که توافقنامهها و همکاری ایران با این دو قدرت جهانی زمینه ساز فروپاشی نظام تک قطبی خواهد شد.
⭕️جهت مطالعه متن کامل این یادداشت روی لینک زیر کلیک کنید:
http://ascenter.ir/?p=17625
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده مطالعات تمدنی شهید صدر (ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
🚦جامعهشناسی جنگ و ناسیونالیسم ایرانی (ریشهها، الگوهای تاریخی، چالش های آینده و تداوم الگوها)
#بخش_اول
✍به قلم: دکتر رضا پارسامقدم
تاریخ ایران را میتوان تاریخ رویارویی مداوم با تهدیدات خارجی و جنگهای ویرانگر دانست. از شکست چالدران در برابر عثمانی تا هجوم محمود افغان، از تجزیهطلبیهای تحریکشده توسط روس و انگلیس در عهد قاجار تا اشغال خاک ایران در دو جنگ جهانی، رشتهای دراز از رنج و مقاومت شکل گرفته است.
جامعهشناسی جنگ در ایران ناگزیر به این پرسش بنیادین میپردازد؛ این تجربههای مکرر و تلخ، چه تأثیری بر شکلگیری و ماهیت ناسیونالیسم ایرانی گذاشته است؟ ناسیونالیسم مدرن ایرانی در بستر مواجهه تحقیرآمیز با قدرتهای غربی و شکستهای نظامی متوالی متولد شد. شکستهای ایران از روسیه و از دست رفتن قفقاز، ضربهای هولناک به غرور تاریخی ایرانیان بود. مشاهده پیشرفت غرب، روشنفکران قاجار را به تأمل واداشت. حاصل، ناسیونالیسمی دوگانه بود؛ شیفتگی به دستاوردهای تمدنی غرب از یک سو، و واکنشی عمیقاً غربستیز در برابر استعمار از سوی دیگر. نهضت مشروطهخواهی، به رغم ظاهر دموکراتیک، بیش از هر چیز رنگ و بوی ناسیونالیستی داشت. هدف اصلی، نجات ایران از ضعف و مقابله با نفوذ بیگانگان بود. این ناسیونالیسم دفاعی، «خود» ایرانی را اساساً در تقابل با «دیگری» بیگانه تعریف میکرد. تجربه تلخ جنگها و تجزیهطلبیهای مورد حمایت خارجی، درس راهبردی به نخبگان حاکم داد؛ بقای ایران در گرو ایجاد دولتی مرکزی و متمرکز است. در نتیجه، ناسیونالیسم ایرانی بیش از آنکه معطوف به ساختن «ملت»ی متشکل از شهروندان دارای حقوق برابر باشد، بر ساختن ملتی همسان تحت لوای دولت متمرکز تأکید کرد. تمرکزگرایی در دوره پهلوی اول به اوج رسید. رضاشاه، پروژهای را دنبال کرد که در آن یکسانسازی فرهنگی (تأکید افراطی بر زبان فارسی، سرکوب نشانههای هویتی اقوام) به جای اینکه ابزاری حیاتی برای تقویت دولت-ملت باشد، بر سرکوب و سلاخی قومیت ها متمرکز بود. در این دیدگاه، هرگونه «کثرت» قومی یا فرهنگی، تهدیدی برای وحدت در برابر دشمن خارجی تلقی میشد. امتسازی (ایجاد تودهای همسان) جای ملتسازی (به رسمیت شناختن تنوع) را گرفت.
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده تمدنی شهید صدر (ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
🚦جامعهشناسی جنگ و ناسیونالیسم ایرانی (ریشهها، الگوهای تاریخی، چالش های آینده و تداوم الگوها)
#بخش_دوم
✍به قلم: دکتر رضا پارسامقدم
... در مقابل، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نمونه بارز نقش جنگ در فعالسازی ناسیونالیسم دفاعی بود. گفتمان «دفاع مقدس» و «تهدید موجودیت»، موجی عظیم از همبستگی ملی را برانگیخت. مردمی از اقوام و مذاهب مختلف در جبههها حضور یافتند. با این حال، مدیریت پساجنگ گویای تداوم الگوی تمرکزگرا بود: مناطق مرزی قومنشین، اغلب با محرومیت مضاعف مواجه شدند. این رویکرد هشدار میداد که در بلندمدت، میتواند به تعمیق شکافها بینجامد. حمله رژیم صهیونیستی به ایران بار دیگر آن الگوی تاریخی را فعال ساخت؛ تهدید خارجی علیه تمامیت ارضی ایران. واکنش رسمی و مردمی به این حمله، جنبههایی آشکار از ناسیونالیسم دفاعی و همبستگی موقت را به نمایش گذاشت. گفتمان «مقاومت در برابر متجاوز» و «وحدت برای دفع دشمن» بار دیگر برجسته شد. این حمله، همچون جنگ تحمیلی، کارکردِ تقویت همبستگی ملی را تکرار کرد؛ فعالسازی حس مشترک تعلق و دشمنی با «دیگری» تجاوزگر، ایجاد وفاقی گذرا فراتر از شکافهای داخلی. جامعهشناسی جنگ نشان میدهد که تجربه تهدیدات خارجی، ناسیونالیسم ایرانی را عمیقاً واکنشی، دفاعی و متمرکز شکل داده است. اولویت تاریخی، تقویت دولت مرکزی و ایجاد یکپارچگی – گاه به بهای نادیده گرفتن تنوع – برای مقابله با دشمن خارجی بوده است. اما پرسش حیاتی این است: آیا این الگو برای ساختن انسجام پایدار ملی در قرن بیست و یکم کافی است؟ تاریخ هشدار میدهد که سرکوب تنوع و نادیده گرفتن حقوق هویتی به عدالت اجتماعی آسیب میزند. در بلندمدت، با ایجاد نارضایتی، به عاملی برای آسیبپذیری در برابر تهدیدات خارجی تبدیل میشود. قدرتهای بیگانه همواره از این گسلها سوءاستفاده کردهاند. راه برونرفت، بازتعریف ناسیونالیسم ایرانی است؛ گذار از ناسیونالیسم مبتنی بر همسانسازی، به سوی ناسیونالیسمی مبتنی بر ملتسازی چندفرهنگی. این ناسیونالیسم نوین باید تمامیت ارضی و استقلال را پاس دارد، تنوع قومی و فرهنگی را به عنوان سرمایه ملی بپذیرد، مفهوم امنیت ملی را گسترش دهد، امنیت انسانی، توسعه متوازن و عدالت اجتماعی را ارکان امنیت پایدار بداند، شهروندی برابر و مشارکت سیاسی را تقویت کند. درنتیجه آینده در گرو توازن است. تهدیدات خارجی از چالدران تا حمله اخیر به ایران، عنصری محوری در تکوین ناسیونالیسم دفاعی ایرانی بودهاند.
این ناسیونالیسم در مقاطعی همبستگی ایجاد کرده، اما در بلندمدت با اولویت دادن به یکسانسازی بر ملتسازی، به تعمیق شکافها انجامیده است. آینده امنیت و انسجام ایران در گرو بازتعریف ناسیونالیسم است؛ ناسیونالیسمی که هم در برابر تجاوز خارجی بایستد و هم گوناگونی درونیاش را به عنوان منبع تابآوری بپذیرد. تنها با این توازن – بین دفاع از حاکمیت و به رسمیت شناختن حقوق متنوع – میتوان وحدتی پایدار را بر مبنای ایرانای چندفرهنگی و سربلند بنیان نهاد. پیروزی واقعی، هم در گرو توان دفاعی است و هم در گرو استحکام اعتماد و عدالت میان مردمان این سرزمین.
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده تمدنی شهید صدر (ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
🚦من و جنگ؛ جنگ به مثابه آینه انسان
#بخش_اول
✍به قلم: دکتر محمدصادق تقی زاده طبری
جنگ، در نگاه نخست،آوردگاه تعارض نیروهای متخاصم است در نزاعی بر سر بقا ،قدرت و خاک ؛ اما در افق انسانشناسی توحیدی، جنگ صرفا یک پدیده ی عارضی و بیرونی نیست، بلکه آینه ای است که در آن ، سیمای باطنی انسان رخ می نماید ؛ آینهای که در آن، خودِ حقیقی که در لایههای عادت، غفلت،روزمرگی و عافیتطلبی پنهان شده است، به ناگاه در آستانهی ظهور مینشیند. حقیقت جنگ را باید در نسبت آن با ساحت انفسی انسان فهم کرد.
در نگاه توحیدی، انسان در کشاکشهای شدید است که به ژرفای وجود خود نفوذ میکند. آنگاه که خطر مرگ در برابر او میایستد و زمینههای ظاهری اتکا و آرامش فرومیریزد، از او چیزی باقی میماند که در وضعیت عادی، در حجاب باقی مانده بود: ایمان یا بیایمانی، صدق یا نفاق، توکل یا اضطراب. سنت ابتلا، از بنمایههای اساسی حکمت الهی در تربیت انسان است. در نظام ربوبی، رشد و کمال بدون ابتلا ممکن نیست، و پالایش جز از رهگذر آتش حادثه میسر نمیگردد. خداوند در آیهی «وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ...» دقیقاً از مسائلی سخن میگوید که از جنس فقدان و بحراناند؛ خوف و خطر، گرسنگی و کمبود، ابزارهاییاند که انسان را به خود حقیقیاش میرسانند؛ اگر اهل تأمل باشد. در واقع جنگ، برش لحظهای در تاریخ انسان نیست؛ بلکه بروز تکوینی سنتی است که در آن، خود مغفول را باز می یابد.
#ادامه_دارد
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده تمدنی شهید صدر (ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
🚦من و جنگ، جنگ به مثابه آینه انسان
#بخش_دوم
✍به قلم: دکتر محمدصادق تقیزاده طبری
هنوز حقیقت جنگ در تمامیت خود مکشوف نشده است. آنچه تاکنون در باب نسبت جنگ با باطن انسان گفته شد، تأملی بود در مقام تجلی انسان در آینهی حادثه. جنگ گشایشی است در زمان روزمره؛ وقفهای در سیر خطیِ عادت، و آغازی برای زمان شهود. انسان در این لحظات، میان مرگ و حیات معلق میشود، این وضعیت، خود امکان نوعی ولادت مجدد است؛ نه ولادتی جسمانی، بلکه وجودی. انسان، اگر از این گذرگاه عبور کند، دیگر همان نیست که پیش از آن بوده است. ورود به مراتب متعالی قرب الهی، جز با عبور از بوتهی ابتلائات و مجاهدات ممکن نیست. جنگ، میدانی است برای تمییز میان مؤمنان حقیقی و مدعیان زبانی، عرصهای است برای احیای صدق و صبر نهفته در اعماق جان. در چنین میدانی، آنکه بر زبان ، ایمان رانده، فرصت مییابد تا حقیقت آن را در دل بسنجد و به محک بزند. این است راز آیهی الهی: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ». نبرد، در فرهنگ قرآن، محل نمایش حقیقت ایمان است؛ جایی که انسان در برابر خویشتن خویش است. از این روست که در روایت قرآن، جنگ تنها برای هزیمت یا پیروزی ظاهری سامان نمییابد، بلکه به قصد تمحیص است: «وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ». تمحیص، جداسازی زر از غش است. آنچه پس از جنگ باقی میماند، یا طلای ناب است یا خاک بیمایه. کسی که از میدان جنگ بازمیگردد، یا پالایشیافتهتر است یا رسواشدهتر. این فرایند، همزمان فردی است و جمعی؛ هم معرفت انسان به نفس خویش را ژرفتر میکند، هم بدن اجتماعی امت را از ناخالصیها تطهیر میبخشد. از آنروست که سالکان راه خدا، نبرد را تهدید نمیبینند، بلکه تربیت میدانند. میدان جنگ، صحنهی تحقق جهاد اکبر است در بطن جهاد اصغر؛ و در میان این دو، نسبت قرب و ظهور برقرار است. خطر بیرونی، عامل بیداری باطنی میگردد. در لحظهای که انسان به انتهای خویش میرسد، به آغاز دیگری راه مییابد. توکل، که در حالت عادی مفهومی است زبانی و انتزاعی، در میدان جنگ به تجربهای زیسته و روشن بدل میگردد.خدای سبحان، در آیهی دیگر، این آزمون را با وضوحی چنین بازگو میکند: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ». این «أخبار»، می تواند ساحت باطنی وجود آدمی باشد. آنچه در ضمیر پنهان انسان نهادینه شده است؛ درونمایههایی که تنها در دمای بحران، در شدت حرارت حادثه، ظهور مییابند و شناخته میشوند. جنگ در افق توحیدی، یک "آینهی انساننما"ست، آینهای که در آن، هر آنکس که در برابر آن ایستاده، نه دشمن را که خود را میبیند. در آن، حقیقت ایمان، شعاع توکل، عمق یقین، و اصالت صبر روشن میشود. در این منظر، جهان بیرونی با درون انسان تلاقی مییابد و راز هستی خویش را به او بازمینماید.
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده تمدنی شهید صدر (ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
🚦کشور جعلی و قوم ساختگی (۱)
✍️ تنظیم: عباسعلی کمال
🚶🏻♂️من در تلآویو زندگی میکنم و در اینجا تاریخ درس میدهم.
برای انتشار کتابم اسرائیل را انتخاب کردم زیرا مخاطبان آن را در درجۀ اول اسرائیلیها میدانستم، چه آنهایی که خود را یهودی میپندارند و چه کسانی که آنها را به نام عرب میشناسند.
🏃🏻من در جامعهای کم و بیش عجیب زندگی میکنم.
روح قوانین اسرائیل نشان میدهد که در آغاز قرن بیست و یکم هدف دولت ... خدمت به یهودیان و تأمین بهترین شرایط برای بازماندگان فرضی این قوم است. درواقع کسانی که از مادری یهودی زاده میشوند بهترینها را در داخل و خارج کشور دارند، برای انتخاب زندگی در لندن و نیویورک آزادند و مطمئناند که کشور اسرائیل به آنها تعلق دارد، حتی اگر نخواهند تحت حاکمیتش زندگی کنند. درعینحال، کسانی که از صلبی یهودی به دنیا نیامدهاند و در یافا یا ناصره به دنیا آمدهاند احساس میکنند کشوری که در آن به دنیا آمدهاند هرگز به آنان تعلق ندارد.
🧎🏻بازار اسطورههای ملی مدتهاست که از سکه افتاده است.
نسل جدید روزنامهنگاران و منتقدان احساسات قومی جمعگرایانۀ والدین خود را منعکس نمیکنند و به دنبال الگوهای اجتماعیای هستند که در لندن و نیویورک شکل گرفتهاند. جهانیشدن بر عرصههای فرهنگی حتی در اسرائیل چنگ انداخته است و در این روند اسطورههای پرورشدهندۀ «نسل بنیانگذاران کشور اسرائیل» را کمرنگ کرده است.
🧍🏻♂️اکنون جریانی فکری موسوم به پساصهیونیسم در بسیاری از مؤسسات آموزش عالی شکل گرفته – هرچند هنوز در حاشیه قرار دارد – و تصاویری ناشناخته از گذشته ارائه میکند. جامعهشناسان، باستانشناسان، جغرافیدانان، دانشمندان علوم سیاسی، لغتشناسان و حتی فیلمسازان واژگان بنیادی ناسیونالیسم حاکم را به چالش کشیدهاند.
👨🏻🦯اصل حرف ناراضیان از نگارش این کتاب - گذشته از غوغا بر سر خطاهای جزئی - این بود که من صلاحیت تاریخنگاری قوم یهود را نداشتهام، چراکه حوزۀ تخصصیام اروپای غربی است. اما به سایر تاریخنگاران عمومی که به تاریخ یهود پرداختهاند، به شرطی که از تفکر غالب منحرف نشده باشند، چنین حملاتی نمیشود. «قوم یهود»، «سرزمین اجدادی»، «تبعید»، «دیاسپورا»، «عَلیا»، «سرزمین اسرائیل»، «سرزمین رستگاری» و مانند اینها در تمام بازسازیهای تاریخ ملی در اسرائیل اصطلاحاتی کلیدی هستند و خودداری از بهکارگیری آنها بدعتآمیز تلقی میشود.
👨🏻🦽من بدون نوشتن این کتاب نمیتوانستم به زندگی در اسرائیل ادامه دهم.
گمان نمیکنم که کتاب بتواند دنیا را تغییر دهد، اما هنگامی که دنیا شروع به تغییر میکند به دنبال کتابهایی متفاوت خواهد بود.
🔹آنچه گذشت بخشهایی از پیشگفتار نسخۀ انگلیسی کتاب اختراع قوم یهود (به زبان عبری) از شلومو سند استاد بازنشستۀ تاریخ دانشگاه تلآویو است که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد و در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۴۰۲ نیز دو ترجمه فارسی از آن انتشار یافت.
🔹 در ادامه بخشی از محتوای کتاب آمده است.
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده تمدنی شهید صدر (ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/