🔷 آمریکایی ها همچنان نگاه مثبتی به سرمایه داری در برابر سوسیالیسم دارند
📋گزارش های رصدی، کاری از مرکز مطالعات آمریکا
🟥 بر طبق گزارش منتشر شده در موسسه گالوپ که در 8 سپتامبر 2025، 54 درصد از آمریکایی ها نگرش مثبتی به سرمایه داری دارند، در حالی که این نگرش مثبت به سوسالیسم به 39 درصد رسیده است، هر چند در طی 15 سال اخیر شاهد رشد مثبت انگارانه از سوسیالیسم در جامعه امریکایی هستیم اما همچنان سرمایه داری تصویر بهتری در اذهان امریکایی ها دارد.
⭕️ با این حال 62 درصد از جامعه امریکایی نگرش منفی به کسب و کارهای بزرگ و کارتل های بزرگ اقتصادی دارند که در 15 سال اخیر این نفرت روند روبه افزایشی داشته است.
💻gallup
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده مطالعات تمدنی شهید صدر (ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
🚦#چهارمین_نشست تخصصی «جنگ در اندیشه امامین انقلاب» مرکز تربیت اسلامی پژوهشکده مطالعات تمدنی صدر
🔰موضوع: ایران؛ هارتلند تئوپولوتیک موعودگرا (2)
«بررسی الزامات و ابعاد سیاستگذاری»
👤 با حضور:دکتر محمدرضا احمدی
دانش آموخته علوم دفاعی راهبردی-گرایش مدیریت راهبردی-عضوهیات علمی پژوهشگاه امام صادق(ع)
👤 دبیر نشست: حجت الاسلام ناصر قیلاوی زاده
پژوهشگر پژوهشکده مطالعات تمدنی شهید صدر
📆 تاریخ: شنبه، 20 شهریور ۱۴۰۴، ساعت: 8:00
📍 لینک نشست: https://skyroom.online/ch/sadr/t-eslami
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده مطالعات تمدنی شهید صدر (ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
🚦رَسُول الله (ص)،رَسُول اَلرَّحْمَةِ وَ رَسُول اَلتَّوْبَةِ وَ رَسُول اَلْمَلاَحِمِ
✍ محمد صادق تقی زاده طبری
🔺در کتب حدیثی ویژگیهای بسیاری در خصوص پیامبر گرامی اسلام (ص) آمده است. در کتاب خصال شیخ صدوق در روایتی تعابیری نقل شده است که در ظاهر میان برخی از آنها فاصلهای بنیادین مینماید:«و جَعَلَنِي رَسُولَ اَلرَّحْمَةِ وَ رَسُولَ اَلتَّوْبَةِ وَ رَسُولَ اَلْمَلاَحِمِ». اما در حقیقت این سه ویژگی چون اجزای هماهنگ و جامع هستند،تصویر کامل نبی خاتم را پیش چشم مینهند. خداوند متعال آن حضرت را «رسول الرحمة»، «رسول التوبة» و «رسول الملاحم» معرفی کرده است. هر یک از این اوصاف گویی ساحتی مستقل از شخصیت نبوی را آشکار میسازد. رحمت عام، گشودن باب توبه، و نبرد در میدانهای سخت جهاد.
🔰پرسش بنیادین اینجاست که چگونه میتوان میان این سه ساحت، وجه جمع یافت؟ آیا پیامبر رحمت با پیامبر ملاحم(جنگ) در تضاد است یا آنکه قتال و جنگ، خود صورت دیگری از رحمت است؟ پاسخ این پرسش، نهتنها در مطالعه تاریخ صدر اسلام و سنت نبوی، بلکه در تفسیر الهی از وضعیت امروز ما که در میدان تقابل با صهیونیسم و استکبار جهانی هستیم،معنا و کارکردی مستقیم دارد.
«رسول الرحمة» بودن پیامبر(ص) تصریح قرآنی دارد: «و ما أرسلناك إلا رحمة للعالمين». رحمت او هم عام است و هم خاص؛ عام است چون شامل همه موجودات میشود، حتی دشمنان تا هنگامی که امکان هدایت و بازگشت دارند، و خاص است چون برای مؤمنان لباسی از مودّت، عطوفت و هدایت است. رحمت پیامبر، رحمت فعال و تمدنساز است؛ رحمت به معنای رفع ظلم، زدودن غل و زنجیرها و آزاد ساختن انسان از بند اسارت طاغوت. این رحمت، بستر توبه را میسازد، زیرا تا در فضایی از امنیت و عدالت قرار نگیریم، بازگشت به خدا و اصلاح خویش مشکل خواهد بود.
🔸از همین رو پیامبر(ص) خویش را «رسول التوبة» نیز معرفی میکند.او پیامبری است که راههای مسدود میان بنده و خالق را گشود. بعثت او در حقیقت ظهور رحمت الهی در عرصه توبه بود؛ توبه نه به مثابه حرکتی فردی و درونی صرف، بلکه بهمثابه بازگشت اجتماعی امت از جاهلیت به توحید.پیامبر اکرم در سیره خویش نشان داد که چگونه گناهکاران را نه طرد، که جذب کرد و چگونه با بازکردن باب توبه، ظرفیتهای انسانی را آزاد ساخت. توبه در نگاه نبوی، یعنی بازگشت انسان به فطرت الهی خویش؛ و این بازگشت تنها در سایه رحمت و کرامت ممکن است.
🔹اما پیامبر(ص) همزمان «رسول الملاحم» نیز بود. ملاحم به معنای صحنههای بزرگ جنگ و رویاروییهای سرنوشتساز است. تاریخ نبوی از بدر تا احزاب، از احد تا حنین و در نهایت فتح مکه، نشان میدهد که پیامبر در متن جامعهای با چالشهای سخت سیاسی و نظامی قرار داشت. او نمیتوانست پیامآور رحمت باشد مگر آنکه در برابر متجاوزان بایستد؛ نمیتوانست رسول توبه باشد مگر آنکه زمینه توبه را از طریق رفع مانع طاغوت فراهم سازد. از این رو جهاد نبوی نه در تعارض با رحمت، بلکه در امتداد آن بود«وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ». پس ملاحم نبوی در حقیقت صورت عملی رحمت الهی است، وقتی که رحمت در برابر طغیان قرار میگیرد و جز با قدرت و شمشیر، راهی برای تحققش باقی نمیماند.
🔸وجه جمع این سه ساحت، در یک اصل اساسی نهفته است: پیامبر اکرم(ص) مأمور به هدایت انسان و ساختن تمدنی توحیدی بود. رحمت، اصل و مبناست؛ توبه، راهکار و امکان بازگشت است؛ و ملاحم، ابزار پاسداری و گشودن راه رحمت و توبه. در فتح مکه، وقتی پیامبر با قدرت تمام وارد شد، شعار او «الیوم یوم المرحمة» بود نه «الیوم یوم الملحمة»؛ و این اوج جمع اضداد است. جنگی بزرگ برای آنکه رحمت گسترده شود. نبی رحمت ،همانجا با عفو عمومی نشان داد که رحمت و توبه بر ملاحم غلبه دارند، اما این غلبه بدون ملاحم پیشین ممکن نبود.
🔸اگر این حقیقت را به روزگار خود بنگریم، درمییابیم که امت اسلامی نیز باید همین سهگانه را در هویت خویش حفظ کند. امت اسلام امت رحمت است، زیرا رسالت آن گسترش عدالت و اخلاق است. امت اسلام امت توبه است، زیرا باید راه بازگشت را برای آحاد بشر بگشاید و از یأس برهاند. و امت اسلام امت ملاحم است، زیرا در برابر دشمنانی چون صهیونیسم و استکبار، هیچ راهی جز مقاومت و جهاد ندارد. جنگ ایران و اسرائیل در این افق معنا میشود. این جنگ مظهری از ملاحم عصر ماست، ملاحمی که راه را برای تحقق رحمت و توبه در مقیاس جهانی باز میکند.
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده مطالعات تمدنی شهید صدر(ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
🚦از برگزیدگی تا نژادپرستی
(اثر تربیت جمعی یک آموزه)
✍️ #دکتر_محمد_احمدیزاده
❇️ معمولا هنگامی که سخن از قوم یهود و تصورات برتریجویانه آنها نسبت به سایر اقوام و مذاهب میشود با شدت و حدت وافری این تلقی آنها از سوی تحلیلگران تقبیح و تنکیر میشود؛ "برگزیدگی" و "برتری" و "فضیلت" و "خودمحوری" و امثال آن در هم میآمیزد همگی زیر چتر مفهوم "نژادپرستی" قرار میگیرد و سرتاسر این مفاهیم و ادبیات مورد نکوهش و بلکه تمسخر قرار میگیرد.
این مواجهه خالی از دقت و بصیرت کافی است.
✳️قوم بنیاسرائیل از همان زمان حضرت یوسف (ع) از دیگر اقوام متمایز شد (یوسف/99-100). پس از حضرت یوسف (ع) تحت شدیدترین شرایط و سختترین آزمایشات و ابتلائات قرار گرفتند تا منجی آنها بیاید (خروج 1: 11–14). با ظهور منجی یعنی حضرت موسی (ع)، فشارها و سختیها مضاعف شد (اعراف/129). در همان زمان برای نجات آن قوم چندین مرحله فرعونیان سخت عذاب شدند (اعراف/133) که این نشانه دیگری از امتیاز این قوم بود. پس از آن با بزرگترین معجزات از دست فرعونیان نجات یافتند و فرعونیان هلاک شدند (بقره/50). پس از آن مورد عجیبترین کرامات و الطاف ویژهی الهی شدند: منّ و سلوی (بقره/57)، دوازده چشمه گوارا (بقره/60) و ... . اینها همه نشان از برتری و امتیاز ویژهی این قوم داشت. خود حضرت موسی این برتری و برگزیدگی را به آنها اطلاع داده بود ( جاثیه/16؛ تثنیه 7:6–8). به فرمودهی قرآن خداوند به آنها برتری نسبت به همهی اقوام و ملل داده بود (بقره/47، جاثیه/ 16). آنها در اثر این تعالیم واقعاً خود را "مردم خدا" (مائده/18؛ خروج 19:5–6؛ تثنیه 14:1–2) و "مأمور برای انجام رسالتی بزرگ" مییافتند. این برتری و برگزیدگی حقیقی و واقعی برای آن دوران بود. در تورات به درستی این فضیلت و مسؤولیت تاریخی به آنها داده شده بود (مائده/44؛ تثنیه 4:5–8). این آموزه تأثیرات تربیت جمعی ویژهای بر یهودیان آن عصر داشت.
🟢 این آموزه از زمانی رو به کجروی گذاشت که این قوم خود را به خاطر آنچه در گذشته بر او گذشته برتر دانست نه بر اساس آنچه اکنون و برای آینده به عهدهی اوست؛ یعنی تعهد و مسؤولیت و ایستادگی پای دستورات الهی (بقره/93؛ بقره/124؛ خروج 32:1–35). کمی بعد از تورات، در تلمود (Mishnah, Sanhedrin 10:1؛ Babylonian Talmud, Yevamot 17a) و میدرش (Genesis Rabbah 44:1) تفسیر غلط از این برتری و فضیلت نمایان شد؛ قوم یهود ذاتاً متمایز و برتر از سایر اقوام خوانده شد مانند گندم میان دانهها! چرخشی آشکار از تعهد و وظیفهمحوری بر امتیاز و انحصارگرایی.
🟢در تمام دوران قرون وسطی ایدهی "قوم خاص خدا" مایهی هویت و بقاء این قوم شد و در قرن 19 این هویت با ایدههای افرادی چون هرتسل کمکم شکل ملی گرفت. با تشکیل دولت اسرائیل این قوم خود را در آستانه مأموریتی بزرگ و تاریخی یافت، مأموریتی خودبافته برای برتریجویی و استخفاف و استخدام سایر اقوام و ملل!
الکلام!
❓اکنون پرسشی مهم پیش روی ماست که غرض اصلی این نوشتار است؛
مگر شیعه و شیعیان "ملت برتر"، "فرقه ناجیه"، "صاحب طینت بهشتی"، "افضل الخلائق"، "وارثان زمین" نیستند؟! روایات ما مشحون از این مفاهیم و تعابیر است. بنابراین فضیلت و برتری و برگزیدگی حقیقی و اصیل است.
این تلقی از برتری باید بیشترین فاصله ممکن را با برتریجویی غیرمسؤولانه که رنگ نژادپرستی دارد بگیرد. و این مهم تنها با ظهور و بروز کامل مفاهیم و دستورات الهی در افراد و جامعهی اسلام محقق میشود، نه با اعلان و تمایز و تعریف نسبی، نژادی و شناسنامهای!
اکنون اگر در نظر بگیریم که تلقی درست و صائب از شیعه، قرائت اسلام انقلابی است و ولایتمداری نقطهی کانونی طرح کلی اندیشه اسلام انقلابی است، در این شرایط مگر امروزه تشیع بعد از صدها سال در موقعیتی تاریخی و در آستانهی ظهور و بروز فضیلتش قرار نگرفته؟
🟣 اما آیا شیعیان ولایتمدار (بخوانید جماعت حزباللهی) توانستهاند برتری و فضیلت شیعه را نشان دهند؟ آیا این گروه توانسته است در فرصت تاریخی خود نتیجهی نسخهی تربیتی اولیاء شیعه را نشان دهد؟ آیا این جماعت الگوی تبعیت از قوانین جمعی و اجتماعی هست؟ یا اینکه با مفاهیم برتری و فضیلت خود را تخدیر کرده؟
🟣 چقدر حکیمانه علامه طباطبایی پس از بحث مفصل خود پیرامون "شفاعت در قیامت" در المیزان پیرامون ضرورت قوانین الهی بویژه قوانین اجتماعی و حکومتی جامعهی اسلامی سخن میگوید!
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده مطالعات تمدنی شهیدصدر(ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
🚦قهرمان، ضدقهرمان و ابرقهرمان در جنگ ۱۲ روزه
✍ #دکتر_محمدحسین_شاهآبادی
میل به داشتن قهرمان، یک نیاز فطری است. یعنی همه ما خواه ناخواه دنبال قهرمانیم. قهرمانها الگو میشوند، اما الزاماً هر الگویی قهرمان نیست. گاه ضدقهرمانها با رنگ و لعاب فریبنده جای الگوهای واقعی را میگیرند. در سینما مرز میان قهرمان و ضدقهرمان روشن است، اما در واقعیت این مرزها خاکستریترند.
در هالیوود قهرمانان معمولاً با هیکلهای بزرگ و ظاهر پرزرقوبرق معرفی میشوند. آنها شاد، بیدغدغه و به ظاهر جذاباند. در مقابل، قهرمانان دفاع مقدس سادهزیست و بیتظاهرند. قدرت آنها نه در ظاهر که در توانایی جسمی، روحی و اخلاقی است. همانگونه که سید ابوترابی در اسارت، با صلابت خود دشمنان را به حیرت واداشت.
تفاوت بنیادین قهرمان و ضدقهرمان در انگیزهها و پشتصحنههای اخلاقی است. هر دو ویژگیهای اخلاقی دارند ولی یکی واقعی است و دیگری دروغین. یعنی مثلا قهرمان از محبت و صداقت واقعی بهره میگیرد، در حالیکه ضدقهرمان از همین ابزارها برای فریب استفاده میکند. نمونه روشن این تفاوت را میتوان در مقایسه جهانپهلوان تختی با بسیاری از سلبریتیها دید؛ اولی صداقت و مردمداری واقعی داشت، درحالیکه بسیاری تنها نمایش محبت میکنند.
ابر قهرمان سطحی فراتر دارد. او فراتر از توان طبیعی بشر عمل میکند و قدرتش را از منبع بینهایت الهی میگیرد. به همین دلیل، گاه با یک حرکت، موازنهای را بر هم میزند که لشکری ناتوان از آن است. در مقابل، ابر ضدقهرمان قدرتهایی دارد که یا از شیاطین گرفته است و یا چیزی نیست جز دروغ و فریب.
در جنگ ۱۲ روزه، هر چهار تیپ شخصیتی بهوضوح قابل شناسایی بودند. ضدقهرمانان همان سرداران صهیونیستی بودند که با اتکا به پیشرفتهترین تکنولوژیهای نظامی کوشیدند ایران را از پا درآورند، اما سرانجام ناکام ماندند. در برابر آنان، قهرمانان یعنی جوانان، رزمندگان و بسیجیان قرار داشتند که با ایستادگی و ازخودگذشتگی، اجازه ندادند دشمن به اهدافش برسد. در کنار این رویارویی، ضدقهرمانان داخلی نیز حضور داشتند؛ مزدوران و خائنانی که با خیانت و تجهیز دشمن، آگاهانه در شهادت قهرمانان نقش ایفا کردند. در نقطه مقابل، ابرقهرمانان ظهور کردند؛ رزمندگانی که با اتصال به قدرت بینهایت الهی توانستند معادلات دشمن را در هم بشکنند و ورق نبرد را برگردانند. اینان گاه در حیات خود با مقاومت مثالزدنی و گاه با شهادتشان، سرنوشت میدان را تغییر دادند و نامشان در حافظه تاریخی ملت ماندگار شد.
جنگ ۱۲ روزه نشان داد که باید به قدرت بینهایت الهی ایمان آورد و به آن تکیه کرد. این اتصال میتواند در زندگی روزمره یا در لحظه شهادت ظهور یابد؛ همانگونه که ابرقهرمانانی چون سید حسن نصرالله و حاج قاسم سلیمانی نشانمان دادند.
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده مطالعات تمدنی شهیدصدر(ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
🚦«انسان ایرانی؛ محور مقابله تمدنی و خاستگاه تمدن نوین اسلامی»
#بخش_اول
✍ #محمدمحسن_حقیقی، پژوهشگر اندیشکده مطالعات ایران
در ادامه یادداشت قبلی با عنوان مقابله تمدنی ایران و غرب از دیدگاه مقام معظم رهبری، در این یادداشت به یکی دیگر از ابعاد این مقابله تمدنی یعنی انسان ایرانی پرداخته میشود.
از نگاه مقام معظم رهبری، غرب همواره در تلاش است تا فرهنگ و هویت انسان ایرانی را تحقیر کند. این هدف از طریق تبلیغات و فرهنگسازی انجام میشود؛ ابتدا با بیهویت نشان دادن و تضعیف انسان ایرانی و ناکارآمد نشان دادن او، و سپس با هدفگیری مولفههای هویتی و فرهنگی ایرانی و اسلامی برای بهرهبرداری به نفع خود. در این روند، انسان ایرانی اهمیت ویژهای پیدا کرده است و به هدفی استراتژیک برای نظام سلطه غرب تبدیل میشود، بطوریکه در دفاع مقدس 12 روزه اخیر نیز اردوگاه غرب به نمایندگی رژیم صهیونیستی در محاسبات خود درباره انسان ایرانی اشتباه میاندیشید و گمان میکرد با شروع جنگ مردم ایران دست به شورش و آشوب میزنند و با آنها همراهی میکنند درصورتیکه برعکس آن ثابت شد و انسان ایرانی باز هم اروگاه غرب و روشنفکران غربزده را ناکام گذاشت و به بسیاری از مردم و روشنفکران غرب زده نیز ثابت شد که انسان ایرانی هنوز هم صاحب هویتی عمیق، تاریخی و ریشه دار است و هم کارآمد است و میتواند از خود و کشورش دربرابر تجاوز بیگانه با تکنولوژی بومی شده پاسخ دهد.
این نگاه غرب به انسان ایرانی، ریشهای تاریخی و عمیق دارد و به زمان ورود مستشرقین غربی به ایران بازمیگردد، زمانی که آنان شروع به توصیف انسان ایرانی کردند و ویژگیهایی منفی و اغلب نادرست به او نسبت دادند بطوریکه این صفات همچنان در حافظه تاریخی مردم ایران باقی مانده است. نسبت دادن این ویژگیها بیشتر از این جهت بوده که انسان ایرانی را ناکارآمد و نادان و نابلد و به تعبیری ظرفی خالی نشان دهند تا بتوانند مطامع و مقاصد استثماری و استعماری خود را پیش ببرند و علت عقبماندگی ایران را انسان ایرانی معرفی کنند. در مورد انسان ایرانی، خلقیات، توانمندیها و استعدادهای او، مطالب متعددی از سوی مستشرقین غربی ارائه شده است، ویژگیهای منفی مانند دروغگویی، دزدی، چاپلوسی، پنهانکاری، دورویی، فرصتطلبی، زدوبند و رشوهخواری و... . ساختار کلیشهای این دیدگاه عمدتاً مدیون نوشتهها و سفرنامههای نویسندگان و سیاحان غیرایرانی است که بارها و بارها بر این خصایص تأکید کردهاند.
#ادامه_دارد...
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده مطالعات تمدنی شهیدصدر(ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
🚦انسان ایرانی؛ محور مقابله تمدنی و خاستگاه تمدن نوین اسلامی
#بخش_دوم
✍ #محمدمحسن_حقیقی، پژوهشگر اندیشکده مطالعات ایران
در دوران معاصر نیز روشنفکران غربزده ایرانی، با نگاهی انتقادی و گاه تحقیرآمیز به جامعه خود، به گونهای دیگر پرچمدار این تفکر شدهاند. آنها در رسانهها و محافل عمومی، به طور مداوم بر این باور تأکید میکنند که انسان ایرانی امروز در وضعیت بحرانی قرار دارد؛ جامعهای که در آستانه انفجار اجتماعی است و اعتراضات گستردهای در آن در جریان است. این دیدگاهها نه تنها به تحلیلهای سطحی و گاه نادرست از واقعیتهای اجتماعی میپردازند، بلکه به نوعی خود را به عنوان ناظران بیطرف و آگاه از تحولات معرفی میکنند. در حالی که این رویکرد ممکن است به نقدهایی از وضعیت موجود منجر شود، اما در بسیاری از موارد، از عمق درک مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی فاصله دارد. برخی از این روشنفکران، با استناد به نظریات علمی و اجتماعی، به تحلیل ویژگیهای روانشناختی و فرهنگی انسان ایرانی میپردازند. برای مثال، محسن رنانی یکی از این روشنفکران غرب زده، در اظهاراتی بحثبرانگیز، به تفاوتهای ساختاری مغز انسان ایرانی با انسان غربی اشاره کرده و این تفاوتها را عامل عقبماندگی ایران دانسته است.
این نوع تحلیلها، که گاه به نظریات شبهعلمی نزدیک میشوند، نه تنها به فهم عمیقتری از مسائل اجتماعی نمیانجامد، بلکه ممکن است به تقویت دیدگاههای تحقیرآمیز نسبت به جامعه ایرانی منجر شود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نگاه حضرت امام خمینی(ره) و در ادامه حضرت آیتالله خامنهای نسبت به مردم و انسان ایرانی کاملاً متفاوت از نگرش غرب و روشنفکران غربزده بود. امام(ره) همواره به شخصیت، حق انتخاب و رشد فکری، سیاسی و فرهنگی مردم احترام میگذاشتند و حتی در موارد اختلاف نظر، از اعمال نظر شخصی خود خودداری میکردند. ایشان ملت را عامل اصلی پیروزی نهضت و انقلاب میدانستند و بر آزادی و مشارکت مردم در قانونگذاری و انتخابات تأکید داشتند. رهبر انقلاب اسلامی نیز در ادامه این مسیر، تحقیر انسان ایرانی را مردود دانسته و بر هوش، استعداد و توانمندی ذاتی ایرانیان تأکید میکنند. ایشان معتقدند که ایرانیانن همواره در طول تاریخ به دلیل ظرفیت ذهنی و خلاقیت فرهنگی خود، سرآمد دیگر ملل بودهاند و این استعدادها، ثروت واقعی کشور و پایه تمدن نوین اسلامی محسوب میشوند. رهبر انقلاب با استناد به شواهد تاریخی و آماری، سطح هوش و توانایی ایرانیان را بالاتر از متوسط جهانی دانسته و این توانمندی را عامل اصلی پیشرفت علمی و فرهنگی ایران در ادوار مختلف معرفی میکنند. از دیدگاه ایشان، برخلاف تبلیغات غرب و برخی اندیشمندان خودباخته داخلی، تاریخ ایران مملو از افتخارات علمی و فرهنگی است و ایرانیان از دیرباز در علوم عقلی، فلسفه، فقه، پزشکی، مهندسی و ستارهشناسی پیشگام بودهاند. حفظ و توسعه این استعدادها، راهبردی کلیدی برای تحقق تمدن نوین اسلامی و بهرهبرداری از سرمایه انسانی کشور است.
از منظر رهبری معظم انقلاب انسان ایرانی، با خلاقیت و استعدادهای ذاتی خود، ظرفیتهای فرهنگی، علمی و اجتماعی که دارد، نه تنها میراثدار تمدن کهن ایران است، بلکه عامل اصلی ایجاد و پیشبرنده تمدن نوین اسلامی نیز به شمار میرود. ایشان تأکید دارند که تحقیر انسان ایرانی و نادیده گرفتن توانمندیهای او، از جمله راهبردهای تاریخی غرب و برخی روشنفکران خودباخته داخلی بوده است، اما تجربههای تاریخی و دستاوردهای معاصر نشان میدهد که ایرانیان همواره توانستهاند با تکیه بر هویت، دانش و خلاقیت خود، مسیر پیشرفت و استقلال کشور را هموار کنند. در این راستا، شناسایی، تقویت و بهرهگیری از سرمایه انسانی ایرانی، کلید تحقق تمدن نوین اسلامی، توسعه علمی و فرهنگی و مقابله با نفوذ و سلطه خارجی است. به عبارت دیگر، آینده تمدن نوین اسلامی، مستقیماً به شناخت و تقویت توانمندیهای انسان ایرانی وابسته است.
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده مطالعات تمدنی شهیدصدر(ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
🔴کاهش تولیدات ایالات متحده
◼️#اینفوگرافیهای مرکز مطالعات آمریکا
◀️ بخش تولیدی آمریکا طی دو دهه گذشته با افتی چشمگیر روبهرو شده است. بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۲۲ بیش از ۴۵ هزار شرکت تعطیل شد و تعداد کل شرکتهای تولیدی ۱۴ درصد کاهش یافت. آزادسازی تجارت و پیوستن چین به WTO از عوامل اصلی این روند بودهاند.
◀️ همزمان، آمریکا جایگاه نخست تولید جهان را از دست داد و تا سال ۲۰۲۲ حدود ۲.۴ تریلیون دلار از چین عقب افتاد. اشتغال در این بخش نیز از اوج ۱۹.۵ میلیون نفر در ۱۹۷۹ به ۱۳ میلیون نفر در ۲۰۲۳ کاهش یافت و اکنون تنها ۱۰ درصد نیروی کار خصوصی را تشکیل میدهد.
◀️ صنایع پوشاک و نساجی بیشترین سقوط را تجربه کردهاند (بیش از ۵۰ درصد)، در حالی که بخشهایی مانند چاپ و مبلمان نیز کاهش دو رقمی داشتهاند. حتی رایانه و الکترونیک که زمانی موتور بهرهوری بود، یکچهارم شرکتهایش را از دست داده است.
◀️ با این وجود، بخش نوشیدنی و تنباکو خلاف روند عمومی رشد ۳۵۱ درصدی داشته و صادرات کالاهای بادوام در ۲۰۲۳ به رکورد یک تریلیون دلار رسید.
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده مطالعات تمدنی شهید صدر (ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
🚦#پنجمین_نشست کارگروه «جنگ در اندیشه امامین انقلاب» مرکز تربیت اسلامی پژوهشکده مطالعات تمدنی صدر
🔰موضوع: واکاوی جنگ تحمیلی 12 روزه آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران ازمنظر تمدنی و نظم بین المللی
👤 با حضور: دکتر محسن محمدی الموتی
استادیار روابط بین الملل
👤 دبیر نشست: حجت الاسلام ناصر قیلاوی زاده
پژوهشگر پژوهشکده مطالعات تمدنی شهید صدر
📆 تاریخ: یکشنبه، 23 شهریور ۱۴۰۴، ساعت: ۱۰:۰۰
📍 لینک نشست: https://skyroom.online/ch/sadr/t-eslami
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده مطالعات تمدنی شهید صدر (ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
🚦جنگ و درسهایی تربیتی برای خانواده
#بخش_اول
✍ #دکتر_بشیر_خالقیپور
جنگ، به مثابه یک ترومای جمعی و ضربه روانی گروهی و یک فشارگاه اجتماعی حاد، میتواند درسی بزرگ برای نهاد خانواده و شیوههای تربیتی داشته باشد. این درسها لزوماً توجیهگر جنگ نیستند، بلکه «سازوکارهای بقا و انطباقی» هستند که در شرایط بحران آشکار میشوند و میتوانند در شرایط عادی نیز راهگشا باشند.
جنگ سرفصل های تربیتی مهمی برای خانواده ها در حوزهی ارتباط با فرزندان دارد که میتوان به بخشی از آن ها اشاره کرد؛
۱. تابآوری (به عنوان یک مهارت پایه):
جنگ به خانوادهها میآموزد که چگونه در برابر سختیها خم شوند، اما نشکنند. این توانایی، همان تابآوری است، چیزی که منجر به خودکارآمدی، خوشبینی و توانایی ایجاد روابط معنادار می شود. خانواده ها در مواجهه فرزندان شان با مباحث دوران جنگ با چالشهای مختلفی روبرو میشوند، متوجه مفهوم پیروزی و در عین حال شکست میشود و آن را از طریق رسانهها تجربه میکنند. این کار "مقاومسازی روانی" آن ها را به دنبال دارد.
۲. اولویتبندی ارزشها: گذار از مادیات به معنویات
در شرایط جنگی، بسیاری از داراییهای مادی از بین میروند. آنچه باقی میماند، ارزشهای انسانی و ارتباطات عاطفی است: عشق، ایثار، صداقت، و تعهد به خانواده و جامعه.
این امر به خانوادهها نشان میدهد که پایههای واقعی زندگی بر ارزشهای غیرمادی استوار است و آنچه که باید در تربیت فرزندان خصوصا در ایام جنگ دقت نمود ارزشهای اخلاقی و انسانی (مانند نوع دوستی، راستگویی، مسئولیتپذیری) است که لازم است بیش از موفقیتهای مادی و ظاهری بر آن ها تأکید کرد. در این راستا داستانگویی درباره قهرمانانی که به دلیل ایثار و شجاعتشان مورد احترام هستند نه ثروتشان، میتواند مؤثر باشد.
۳. اهمیت پیوندهای اجتماعی و همبستگی
جنگ مرزهای مصنوعی را از بین میبرد و مردم را در برابر یک سرنوشت مشترک متحد میکند. همسایهها به یکدیگر غذا میرسانند، غریبهها پناه یکدیگر میشوند و مفهوم سرمایه اجتماعی در اوج خود ظاهر میشود.
بر اساس نظرات امیل دورکیم، جنگ نوعی همبستگی مکانیکی قوی ایجاد میکند که مبتنی بر احساسات و باورهای مشترک جمعی است.
در این شرایط موقعیت هایی فراهم میشود که فرزند احساس تعلق به جمع را میآموزد. مشارکت در کارهای خیریه، کمک به همسایگان نیازمند و اهمیت دادن به دیگران به طور طبیعی بخشی از برنامه تربیتی فرزندان است.
#ادامه_دارد
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده مطالعات تمدنی شهیدصدر(ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
🚦جنگ و درسهایی تربیتی برای خانواده
#بخش_دوم
✍ #دکتر_بشیر_خالقیپور
۴. مهارتهای زندگی عملی و خوداتکایی
در جنگ، سیستمهای عادی زندگی از کار میافتند. خانوادهها مجبور میشوند،ن تعمیرات کوچک، کمکهای اولیه و مدیریت منابع را خودشان انجام دهند. افرادی که از مهارتهای خوداتکایی پایه برخوردارند، بهتر میتوانند با پیامدهای بحران کنار بیایند و اضطراب کمتری تجربه میکنند. ضمناً فرزندان می آموزند که وابستگی به ابزارهای ارتباطی، اینترنت، برخی سرگرمی های دیگر را باید از خود جدا کنند.
۵. آگاهی تاریخی و انتقال خرد بین نسلها
راویان جنگ که در میدان مبارزه بوده اند، حاملان خاطرات و درسهای تاریخی هستند. گفتوگو بین بزرگترها و کودکان درباره تجربیات زمان جنگ، باعث انتقال خرد، ایجاد حس هویت و درک عمیقتر از تاریخ میشود.
صحبت کردن درباره این تجربیات البته به صورت سازنده و با اجتناب از عوامل اضطراب زا، میتواند به جای انتقال آسیب، باعث انتقال تابآوری شود و به فرزندان هویت و قدرت میبخشد. این کار او را به گذشته پیوند میزند و برای آینده آماده میکند.
۶. مراقبت از سلامت روان
بررسیهای علمی نشان داده که شرایط جنگی عامل برخی از آسیبهای روانی (PTSD، اضطراب، افسردگی) است و افراد آسیب دیده نیاز به درمان و حمایت دارند. خانواده ها باید فضایی امن برای بیان احساسات منفی (ترس، غم، خشم) فراهم کنند.
جنگ به خانوادهها میآموزد که هدف غایی تربیت، پرورش فرزندانی نیست که فقط در شرایط ایدهآل موفق باشند، بلکه پرورش انسانهایی تابآور، معنوی، متعهد به جامعه و مجهز به مهارتهای زندگی است که میتوانند در سختترین شرایط نیز نه تنها زنده بمانند، بلکه شرافتمندانه و انسانی زندگی کنند.
این درسها را میتوان در قالب قصهگویی، الگوسازی، دادن مسئولیتهای واقعی، ایجاد فرصت برای مواجهه با چالشهای کنترلشده و برقراری گفتوگوی صادقانه درباره احساسات و تاریخ به نسل بعد منتقل کرد.
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده مطالعات تمدنی شهیدصدر(ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
16.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚦خاطرهای از قدرت اشک بر امام حسین علیه السلام در جهت مقاومت
🎙 حجه الاسلام و المسلمین دکتر احمد رهدار(عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام)
🔸کارگروه مبانی دین شناختی جنگ ایران و اسرائیل
┄┅═✧❁🌿🌺🌿❁✧═┅┄
🟥 پژوهشکده مطالعات تمدنی شهیدصدر(ره)
📲@sadr_ir
🌐https://sadr.ihu.ac.ir/