eitaa logo
مسطورا
34 دنبال‌کننده
112 عکس
132 ویدیو
1 فایل
آرشیو محتوای طرح #مسطورا و #زندگی_با_آیه‌ها جهت استفاده تمام علاقه مندان. ⁦‼️⁩کپی و انتشار بدون ذکر منبع جایز است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 استاد قرائتی 👨‍🦯ایمان تقلیدی ممنوع⛔️ 📖 ﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦۚ وَقَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيۡكَ ٱلۡمَصِيرُ﴾ ٢٨٥ بقره 📚 🔹﴿ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ﴾ رسول الله [ خود نیز به عنوان رهبر،] به آنچه بر او از سوی پروردگارش نازل شده ایمان و اعتماد کامل دارد. 🔸﴿وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَمَلَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ﴾ و مؤمنان هم، مانند رسول الله ایمان دارند، همۀ مؤمنان به خدا و ملائکه اش و کتابهایش و پیامبرانش ایمان دارند. 🔹﴿لانُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ ﴾ [ و براساس ایمان استوارشان گفتند:] میان هیچ یک از پیامبرانش فرق نمی‌گذاریم، [همه پیامبران در یک مسیرند و اتفاقاً سخن ما به پیروان دیگر پیامبران این است که از مسیر پیامبر خودتان منحرف شده اید بیایید با هم مسیر صحیح پیامبران را ادامه دهیم.] 🔸﴿وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا﴾ و مؤمنان گفتند به گوش جان شنیدیم و آگاهانه فهمیدیم و اطاعت کردیم؛ 🔹﴿غُفْرَانَكَ رَبَّنَا﴾ پروردگارا، آمرزش تو را خواستاریم 🔸﴿وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ﴾ و سرانجام همه، به سوی توست.
🥇همیشه برتر، همیشه پیروز 📖 ﴿وَ لَاتَهِنُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ إِن كُنتُم مُؤمِنینَ﴾ ١٣٩ آل عمران ✍ [به دلیل ترس و ناامیدی، نسبت به آینده] سستی به خرج ندهید و ناراحت نباشید، چراکه شما همیشه برتر و پیروزید؛ به‌شرطی که مؤمن واقعی باشید. 📚 🔸﴿وَ لَاتَهِنُواْ وَلَا تَحْزَنُوا﴾ نه دربارۀ آینده نگران و ناامید باشید و نه برای گذشته حسرت زده و ناراحت، 🔹﴿وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾چراکه شما همیشه برتر و پیروزید؛ به شرطی که مؤمن واقعی باشید. [چون سنت قطعی این است که اگر به خدا اعتماد داشته باشید و طبق دستورات او عمل ،کنید هیچ کس نمی‌تواند شما را شکست دهد و خدا نیز این اعتمادتان را ضایع نمی‌کند. اما اگر سست شوید یا ایمانتان ضعیف شود لزوماً برتر نخواهید بود و با شکست خوردن ناراحتی و ناامیدیتان بیشتر می‌شود. پس در هیچ حالتی نمی‌توان به دلیل سستی و خستگی و به امید راحتی مقطعی بیشتر دست از استقامت در مسیر خدا برداشت.]
✍️ 🔰جلسه چهارم: نویدهای ایمان ۱ باد هم که بوزد،‌ باران هم که بیاید، شب که آسمان را تیره کند، طوفان‌ها هم که به صخره‌ها بکوبند و موج پشت موج دریا را بلرزاند، من آرامم! آرامم چون، قایق کوچک من در دستان توست! وقتی سفرم را به نام تو آغاز می‌کنم، نگران رسیدن نیستم. به هر کجا که برسم، مقصد است. کسی که سر به راه تو گذاشته باشد، کسی که به یاد تو حرکت کرده باشد، در راه مانده نخواهد شد! من مومنم به دستان تو. به اینکه هرکجا باشم، هرکجا بروم، به هر مسیر که پا گذاشته باشم؛ اگر تو قلبم را پر کرده باشی، راه درست است، مسیر سالم است. من زمین نخواهم خورد. وحشت روزهای بدون گرمای تو، اضطراب شب‌های بی نور تو را چشیده‌ام. خوب می‌دانم اگر پشتم خالی باشد چه می‌شود! می‌دانم دویدن و پیروز شدن‌های این دنیا تمامی ندارد. هی می‌روی، می‌خواهی، آرزو می‌کشی و درد به جانت می‌ریزد؛ زخمی خودت را به آن نقطه که می‌خواستی می‌رسانی… و هیچ! هیچ! انگار دوباره روی پلهٔ اولی. انگار اصلا جلو نیامده‌ای. هرچه می‌روی جانت سیراب نمی‌شود؛ هرچه به دست می‌آوری انگار هیچ نداری. خیال می‌کنی این‌بار، دیگر تمام است. دیگر خوشبختی. قلبت لبریز و آرام می‌شود. می‌روی و می‌روی و می‌روی، درد رفتن را به جان می‌خری، از دنیا مشت می‌خوری، زانو زخمی به مقصدی که آرزو کشیده بودی می‌رسی اما… اما خوشبخت نیستی! دلت خنک نمی‌شود. یک روز مست از آن رسیدن، باد به غبغبت می‌افتد و آخ از فردایش؛ فردایش دوباره خالی می‌شوی. به خودت می‌گویی: «پس چرا حالم خوب نمی‌شود؟ مگر این جا همانی نبود که می‌خواستم؟» همان نبود. همان نیست. کسی که دستش توی دست خدا نباشد، در مارپیچ دنیا هی چرخ می‌خورد و چرخ می‌خورد و هیچ کجا آرامشش نیست. غم‌ها توی سینه‌اش طبله می‌کند و ترس‌ها روحش را می‌خورد و اضطراب‌ها زانویش را خالی می‌کند. مدال به گردنش می‌اندازند اما پیروز نیست. با شادباش برمی‌گردد اما راضی نیست. کف و سوت می‌شنود اما شادی به دلش راه پیدا نمی‌کند. این حال و روز کسی است که تو را ندارد! پشتش به تو گرم نیست. به تو که حتی شکست‌های در مسیرت پیروزی‌ست. به تو که اگر باشی دیگر چه فرقی می‌کند من برنده بازی باشم، یا دیگری؟ برنده تویی. بالا تویی. اول و آخر تویی. لشکر تو، سرباز تو، چاکر و غلام تو، پیروز است. این وعده توست: «زمین ارث بندگان صالح من است!» دستم که توی دستان تو باشد، دلم که از ایمان تو پر باشد، قدم‌هایم که برای تو برداشته شده باشد، دیگر نه حسرت‌زده گذشته‌ام، نه آرزوکش آینده؛ نه ترسی به دل راه می‌دهم، نه غمی روحم را می‌گزد. خودت به گوش من خوانده‌ای: «نه دربارۀ آینده نگران و مضطرب و ناامید باشید و نه برای گذشته حسرت‌زده و ناراحت! چراکه شما همیشه برتر و پیروزید، به شرطی که…» کاش باشم. کاش شرط‌های تو را نبازم. مومن باشم؛ از آن واقعی‌هایش. از آن‌ها که خودت خواسته‌ای. همان‌ها که خوشبختی، مدام در کامشان است. همان‌ها که نه ترسی به دلشان می‌افتد نه غمی می‌بردشان… همان‌ها که در رنج و سختی‌هایشان حتی، چیزی نمی‌بینند جز زیبایی! تو همه‌چیز را زیبا می‌کنی. کسی که تو را داشته باشد، همیشه پیروز است، آرام است؛ حتی اگر سرش روی نیزه‌ها باشد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏫 📖 ﴿وَ لَاتَهِنُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ إِن كُنتُم مُؤمِنینَ﴾ ١٣٩ آل عمران ✍ [به دلیل ترس و ناامیدی، نسبت به آینده] سستی به خرج ندهید و ناراحت نباشید، چراکه شما همیشه برتر و پیروزید؛ به‌شرطی که مؤمن واقعی باشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 سطر چهارم 🥇همیشه برتر، همیشه پیروز 📖 ﴿وَلَاتَهِنُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ إِن كُنتُم مُؤمِنینَ﴾ ١٣٩ آل عمران ✍️ [به دلیل ترس و ناامیدی، نسبت به آینده] سستی به خرج ندهید و ناراحت نباشید، چراکه شما همیشه برتر و پیروزید؛ به‌شرطی که مؤمن واقعی باشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 استاد قرائتی 🥇همیشه برتر، همیشه پیروز 📖 ﴿لَاتَهِنُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ إِن كُنتُم مُؤمِنینَ﴾ ١٣٩ آل عمران 📚 🔸﴿وَلَاتَهِنُواْ وَلَا تَحْزَنُوا﴾ نه دربارۀ آینده نگران و ناامید باشید و نه برای گذشته حسرت زده و ناراحت، 🔹﴿وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾چراکه شما همیشه برتر و پیروزید؛ به شرطی که مؤمن واقعی باشید. [چون سنت قطعی این است که اگر به خدا اعتماد داشته باشید و طبق دستورات او عمل ،کنید هیچ کس نمی‌تواند شما را شکست دهد و خدا نیز این اعتمادتان را ضایع نمی‌کند. اما اگر سست شوید یا ایمانتان ضعیف شود لزوماً برتر نخواهید بود و با شکست خوردن ناراحتی و ناامیدیتان بیشتر می‌شود. پس در هیچ حالتی نمی‌توان به دلیل سستی و خستگی و به امید راحتی مقطعی بیشتر دست از استقامت در مسیر خدا برداشت.]
⛔️دین‌داری سلیقه‌ای ممنوع⛔️ 📖… وَيَقُولُونَ نُؤۡمِنُ بِبَعۡضٖ وَنَكۡفُرُ بِبَعۡضٖ…١٥٠ نساء ✍ [نشانه آن‌هایی که به خدا و پیامبر ایمان کامل و واقعی ندارند این است که وقتی با دستورات دینی مواجه می‌شوند] می‌گویند به بعضی ایمان می‌آوریم و به بعضی کفر می‌ورزیم.
📚 🔸إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ همانا کسانی که [منافقند و] به خدا و پیامبرانش کفر می‌ورزند [هرچند در ظاهر ادعای ایمان دارند اما واقعاً مؤمن نيستند] 🔹وَيُرِيدُونَ أَن يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ و می‌خواهند بین خدا و پیامبرانش دوگانگی ایجاد کنند [و به همین خاطر می‌گویند بعضی از دستورات ،پیامبر از سوی خدا نیست؛ تا بتوانند از بعضی دستورات دین اطاعت نکنند] 🔸وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ [و در نتیجه] می‌گویند به بعضی [ از دستورات دین] ایمان می‌آوریم و به بعضی کفر می‌ورزیم [هرجا دین به مذاقشان خوش نیاید آن را کنار می‌زنند] 🔹وَيُريدُونَ أَن يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا و [ به این صورت] می‌خواهند بین ایمان و کفر، مسیری برای خودشان دست و پا کنند؛ 🔸 أُوْلَئِكَ هُمُ الْكَفِرُونَ حَقًّا اينان حقیقتاً کافرند [و مسیرشان کاملاً مسیر کفر است نه چیزی میان ایمان و كفر] 🔹وَأَعْتَدْنَا لِلْكَفِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا و برای کافران، عذابی ذلیل کننده آماده کرده ایم [که چون اینها هم ،کافرند، شاملشان می‌شود. چیزی میان ایمان و کفر یا دین سفارشی نداریم یا باید بنده خدا باشیم و دین را در هر حالتی اطاعت کنیم و یا کافریم]
5.mp3
12.46M
🎙 💠 جلسهٔ پنجم: ایمان و پایبندی به تعهدات
✍️ 🔰جلسه پنجم: ایمان و پایبندی به تعهدات گاهی از خودم می‌پرسم: من تا کجا به پای تو پیش خواهم رفت؟ چقدر به راه تو محکم خواهد بود؟ وحشت دلم را می‌گیرد. از خودم می‌ترسم. نکند من آن کسی باشم که گاهی دوستت دارم و گاهی نه! گاهی به راهت هستم و گاهی نه! تا آنجا که تو آبادم کنی، تا آنجا که سربلندم کنی، تا آنجا که داشتنت به خطرم نیندازد، جیبم را پر کند،‌ اعتبارم را زیاد کند، بگویم چشم. و آن‌جا که سرسپرده بخواهی، آن‌جا که سینه مشتاق گلوله بخواهی، آن‌جا که چشم بستن و دست کشیدن و لب فروبستن بخواهی، بگویم شما را به‌خیر و ما را به سلامت! بگو خدایت مومن انتخاب‌گر نمی‌خواهد. عبدی که فرمان معبودش را بسنجد نمی‌خواهد. بگو به وادی ما مومن حساب‌گر راه ندارد. چرتکه‌انداز جایی ندارد. نمی‌شود فرصت بخواهی تا ببینی چقدر می‌ارزد. چطور به دردت می‌خورد و کجا به کارت می‌آید. که اگر اینطور بود،‌ اول مومن به خدا شیطان است. کسی که سال‌ها نشسته به راز و نیاز. مقرب. به خیال خودش جز معبود، هیچ در سر و دلش نیست. همه‌چیز خوب و ساده بود تا آن‌جا که… پناه بر تو از آن لحظه! از آن لحظه که مومنی پیش فرمان تو، سر بلند کند. گردن بکشد و روی برگرداند. پناه بر تو از شر شیطان رانده شده! جاویدان در آتش. آتش دوری از تو. آتش از دست دادن تو! اگر به تو بله می‌گویم، می‌خواهم با تمام جان بیایم. دست‌شسته از همه چراها و اماها و اگرها… چشم‌بسته بر هر چیز که تو نهی‌اش کرده باشی. دل‌بسته به هرآنچه تو خواسته باشی. می‌خواهم رسم عاشقی به جا بیاورم. عاشق دلش فرش زیر پای یار است. عاشق به خیالش نمی‌گذرد که چطور سهم بیشتری ببرد. منتظر پاداش باغ و گلستان نیست. به ترس و طمع از خسران نیست. نمی‌گردد که شاید معشوق بهتری بیاید. دست دراز نمی‌کند که بهره و سودی ببرد. عاشق گردنش را خم می‌کند. دلش را به طبق می‌گذارد. جانش را کف دست می‌گیرد. می‌گوید این برای تو! بگویی بنشین، می‌نشینم. بگویی برخیز، بلند می‌شوم. بگویی نرو، نمی‌روم. بگویی نخواه، نمی‌خواهم. اصلا از تو به یک اشاره، از من به سر دویدن. چه باک که دنیا صندلی‌هایی را برای من خالی کرده است؟ چه نیاز به سوسوی زر و زینت‌هایش؟ کجا دلم قنج بزند که کسی برایم کف بزند؟ چرا دلم بلرزد که کسی تمسخرم کند؟ چه به دردم می‌خورد خانه‌ای که با سرپیچی از تو آباد شده باشد؟ چطور شادم کند اتفاقی که به نارضایتی تو رقم خورده باشد؟ من به وادی عشق پا گذاشته‌ام! من ایمان تو را انتخاب کرده‌ام. زیر سایه پرچم تو ایستاده‌ام. که زیر سایه تو ایستادن، نشستن ندارد، افتادن و از دست دادن ندارد. که مردگان درگاه تو، زندگانند! که دردهای وادی تو درمانند! ای دردِ توام درمان، در بستر ناکامی لطف آنچه تو اندیشی، حکم آنچه تو فرمایی. فکرِ خود و رایِ خود در عالم رندی نیست کُفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏫 📖… وَيَقُولُونَ نُؤۡمِنُ بِبَعۡضٖ وَنَكۡفُرُ بِبَعۡضٖ…١٥٠ نساء ✍ [نشانه آن‌هایی که به خدا و پیامبر ایمان کامل و واقعی ندارند این است که وقتی با دستورات دینی مواجه می‌شوند] می‌گویند به بعضی ایمان می‌آوریم و به بعضی کفر می‌ورزیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 سطر پنجم ⛔️دین‌داری سلیقه‌ای ممنوع⛔️ 📖… وَيَقُولُونَ نُؤۡمِنُ بِبَعۡضٖ وَنَكۡفُرُ بِبَعۡضٖ…١٥٠ نساء ✍ [نشانه آن‌هایی که به خدا و پیامبر ایمان کامل و واقعی ندارند این است که وقتی با دستورات دینی مواجه می‌شوند] می‌گویند به بعضی ایمان می‌آوریم و به بعضی کفر می‌ورزیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 استاد قرائتی ⛔️دین‌داری سلیقه‌ای ممنوع⛔️ 📚 🔸إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ همانا کسانی که [منافقند و] به خدا و پیامبرانش کفر می‌ورزند [هرچند در ظاهر ادعای ایمان دارند اما واقعاً مؤمن نيستند] 🔹وَيُرِيدُونَ أَن يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ و می‌خواهند بین خدا و پیامبرانش دوگانگی ایجاد کنند [و به همین خاطر می‌گویند بعضی از دستورات ،پیامبر از سوی خدا نیست؛ تا بتوانند از بعضی دستورات دین اطاعت نکنند] 🔸وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ [و در نتیجه] می‌گویند به بعضی [ از دستورات دین] ایمان می‌آوریم و به بعضی کفر می‌ورزیم [هرجا دین به مذاقشان خوش نیاید آن را کنار می‌زنند] 🔹وَيُريدُونَ أَن يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا و [ به این صورت] می‌خواهند بین ایمان و کفر، مسیری برای خودشان دست و پا کنند؛ 🔸 أُوْلَئِكَ هُمُ الْكَفِرُونَ حَقًّا اينان حقیقتاً کافرند [و مسیرشان کاملاً مسیر کفر است نه چیزی میان ایمان و كفر] 🔹وَأَعْتَدْنَا لِلْكَفِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا و برای کافران، عذابی ذلیل کننده آماده کرده ایم [که چون اینها هم ،کافرند، شاملشان می‌شود. چیزی میان ایمان و کفر یا دین سفارشی نداریم یا باید بنده خدا باشیم و دین را در هر حالتی اطاعت کنیم و یا کافریم] 🔰 سطر سطرِ : 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/2797667011Cc862d209c2
🔅روشن‌گر راه زندگی🔅 📖 ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَكُم بُرۡهَٰنٞ مِّن رَّبِّكُمۡ وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكُمۡ نُورٗا مُّبِينٗا﴾ ١٧٤نساء ✍ ای مردم! برای شما دلیل قاطعی از سوی پروردگارتان آمده [این دلیل، همان قرآن است.] و نور مورد نیاز برای روشن‌ساختن مسیر زندگی‌تان را بر شما نازل کردیم، نوری واضح و آشکار.
🔅روشن‌گر راه زندگی🔅 📖 ﴿ يَٰأَيُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَكُم بُرۡهَٰنٞ مِّن رَّبِّكُمۡ وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكُمۡ نُورٗا مُّبِينٗا﴾ ١٧٤نساء 📚 🔸﴿يَـٰٓـأَيُّهَا النَّاسُ﴾ اى مردم 🔹﴿قَدْ جَاءَكُم بُرْهَنُ مِّن رَّبِّكُمْ﴾ دليل قاطعی، [یعنی قرآن، برای اتمام حجت و هدایت شدنتان] از سوی پروردگارتان آمد. [ این قرآن اتمام حجت می‌کند و بهانه ای برای هدایت نشدن باقی نمی گذارد] 🔸﴿وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا﴾ و براى شما، نور مورد نیاز برای روشن ساختن مسیر زندگی تان نازل کردیم [که این ،نور همان قرآن است] 🔹﴿مُبینا﴾ نوری واضح و روشن کننده. [هدایت قرآن مثل نور است و برای کسانی مفید خواهد بود که ایمان واقعی داشته باشند. نور ایمان به ،قرآن، در هر نقطه ای از مسیر، ادامه مسیر را روشن می‌کند و نیازی نیست - جز به اجمال در تعیین هدف و نوید آرمان‌ها - همۀ جزئیات مسیر را از اول نشان دهند.]
6.mp3
83.3K
🎙 🕯 شمع روشن❗️ 💠 جلسهٔ ششم: نویدهای ایمانی۲
✍️ 🕯 شمع روشن❗️ 🔰جلسه ششم: نویدهای ایمانی ۲ من ساکن خانه‌های بی‌نور بودم؛ بلازده زندان‌های وجود. زمزمه‌ها و وسوسه‌ها جانم را آشفته بود. هر بادی می‌وزید به سویی می‌غلتیدم و هر طوفانی که می‌آمد، از رفتن جا می‌ماندم. چشم‌هایم در غبارآلودگی زمین مسموم، جایی را نمی‌دید و مدام در سرگردانی بودم. «من کیستم؟ اینجا کجاست؟ باید به کجا بروم؟» از تو چه پنهان! درد بزرگ من، درد ندیدن بود؛ درد ندانستن. من شب‌های زیادی را به تشویش، سر روی بالش گذاشتم. دنیا رنگ به رنگ بود و حرف‌ها هر روز عوض می‌شد. دیگر به هیچ چیز اعتماد نداشتم، تا روزی که تو را پیدا کردم! روزی که مهر تو به سینه‌ام ریخت،‌ روزی که کلام تو به جانم نشست، روزی که تو را پذیرفتم، نور جهان را گرفت و غبارها فرو نشست. من از این دنیا چیزهای زیادی یاد گرفته‌ام. یاد گرفته‌ام که مهم‌تر از داشتن چشم، نور است. نور که نباشد، مردمک‌های چشمانت سرگردان است. هیچ‌چیز را نمی‌بیند. خیال می‌کنی مقصد و مقصود را پیدا کرده‌ای، خیال می‌کنی ساحل خوشبختی‌ات پیداست؛ نمی‌دانی که سراب، بیابان تو را پر کرده است. نمی‌فهمی که همه‌چیز بازی است. غرور راه چشم‌هایت را می‌بندد، وسوسه‌ها کورت می‌کند. نشانی‌های اشتباه بیگانه و خودی، به بیراهه‌ات می‌کشد. ناامیدی‌های جهل، مسیر را به رویت می‌بندد، ظلمت‌ها، زندانی‌ات می‌کند و دیگر اصلا آيه‌های روشن خدا را پیدا نمی‌کنی. آن‌وقت تنهایی! تنها و تیره‌بخت. دنیایت سیاه است و روزگارت تلخ! من تاریکی‌های ظلمت را چشیده‌ام که به دنبال نور می‌روم. من وحشت دنیای بدون تو را به جان کشیده‌ام که به طلب نور افتاده‌ام. به سوی تو آمده‌ام که چشمم را روشن کنی. قدم به دنیایم بگذاری و بگذاری گذرگاه‌ها را ببینم، پرتگاه‌ها را بشناسم، صید شیرین و لقمه آماده دشمنان تو نشوم. من در این بیابان تاریک، دلم را به شمع کوچک ایمان تو روشن کرده‌ام. ایمانم را به دست گرفته‌ام و قدم در راه گذاشته‌ام. دیگر هیچ خار و خاشاکی، هیچ قلابی، هیچ زنجیری، دامنم را نخواهد گرفت. هیچ طوفانی تکانم نخواهد داد. برای کسی که سرسپرده راه تو باشد، بیراهه‌ها خاموشند. خودت وعده کرده‌ای با كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى خوب می‌کنند که پاداششان مى‌دهی، کامل؛ و از سرِ بزرگوارى‌ات به تعالی و رشدشان مى‌رسانی. افسوس به حال آن‌ها که از تو روی برگردانده‌اند. بد به حالشان. به حال ‌آن‌ها كه از پرستش تو روی گردانده‌اند. و در برابرت شاخ‌وشانه كشيده‌اند، بد به حالشان که به عذاب نداشتن تو افتاده‌اند! دستشان خالیست و راهشان پر سنگلاخ. آن‌ها نور روشن‌گر قرآن را در میان دست‌هایشان ندارند و در بیابان‌های پروحشت، بی‌هیچ تابش و روزنه‌ای، سرگردانند! تو نخواه که من از آن‌ها باشم. نخواه جز تو یار و یاوری بخواهم. مرا زیر چتر لطف و مهربانی‌ات بگیر. پناهم بده! و برای رسیدن به آغوشت، راه را نشانم بده!