🔺پیکر علامه حسنزاده آملی در خاک «ایرا» آرام گرفت
🔹دقایقی پیش پیکر پاک علامه حسنزاده آملی پس از سه روز مراسم وداع، تشییع در میان دوستداران و شیفتگانش در زادگاه ابدیاش واقع در روستای ایرا لاریجان آمل آرام گرفت.
🔹علامه حسن زاده آملی پیش از فوتش وصیت کرده بود که پیکرش در زادگاهش روستای «ایرا» و در آرامگاهی که در یکی از اتاقهای خانهاش برای همسرش درست کرده بود، به خاک سپرده شود.
⭕️بحران در انگلیس
🔻انگلیس خواست ادای استقلال ایران رو دربیاره، از اتحادیه اروپا خارج شد.
‼️چندماه نگذشته، تمام سوپرمارکت ها و پمپ بنزینهاشون خالی شده!
چنین کشوری دیگه کبیر نیست، صغیره!
#واقعیت_غرب
#غرب_بدون_روتوش
درسي اخلاقی از سهراب سپهری
خیــــــــــــلی قشنگه حیفه نخونینش!!!
سخت آشفته و غمگین بودم
به خودم می گفتم:
بچه ها تنبل و بد اخلاقند
دست کم میگیرند،
درس ومشق خود را…
باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم
و نخندم اصلا
تا بترسند از من
و حسابی ببرند…
خط کشی آوردم،
درهوا چرخاندم...
چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید
مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید !
اولی کامل بود،
دومی بدخط بود
بر سرش داد زدم...
سومی می لرزید...
خوب، گیر آوردم !!!
صید در دام افتاد
و به چنگ آمد زود...
دفتر مشق حسن گم شده بود
این طرف،
آنطرف، نیمکتش را می گشت
تو کجایی بچه؟؟؟
بله آقا، اینجا
همچنان می لرزید...
” پاک تنبل شده ای بچه بد ”
" به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند"
” ما نوشتیم آقا ”
بازکن دستت را...
خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم
او تقلا می کرد
چون نگاهش کردم
ناله سختی کرد...
گوشه ی صورت او قرمز شد
هق هقی کردو سپس ساکت شد...
همچنان می گریید...
مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله
ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد
زیر یک میز،کنار دیوار،
دفتری پیدا کرد ……
گفت : آقا ایناهاش،
دفتر مشق حسن
چون نگاهش کردم،
عالی و خوش خط بود
غرق در شرم و خجالت گشتم
جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود
سرخی گونه او، به کبودی گروید …..
صبح فردا دیدم
که حسن با پدرش، و یکی مرد دگر
سوی من می آیند...
خجل و دل نگران،
منتظر ماندم من
تا که حرفی بزنند
شکوه ای یا گله ای،
یا که دعوا شاید
سخت در اندیشه ی آنان بودم
پدرش بعدِ سلام،
گفت : لطفی بکنید،
و حسن را بسپارید به ما ”
گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟
گفت : این خنگ خدا
وقتی از مدرسه برمی گشته
به زمین افتاده
بچه ی سر به هوا،
یا که دعوا کرده
قصه ای ساخته است
زیر ابرو وکنارچشمش،
متورم شده است
درد سختی دارد،
می بریمش دکتر
با اجازه آقا …….
چشمم افتاد به چشم کودک...
غرق اندوه و تاثرگشتم
منِ شرمنده معلم بودم
لیک آن کودک خرد وکوچک
این چنین درس بزرگی می داد
بی کتاب ودفتر ….
من چه کوچک بودم
او چه اندازه بزرگ
به پدر نیز نگفت
آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم
عیب کار ازخود من بود و نمیدانستم
من از آن روز معلم شده ام ….
او به من یاد بداد درس زیبایی را...
که به هنگامه ی خشم
نه به دل تصمیمی
نه به لب دستوری
نه کنم تنبیهی
یا چرا اصلا من
عصبانی باشم
با محبت شاید،
گرهی بگشایم
با خشونت هرگز...
با خشونت هرگز...
با خشونت هرگز...
سهراب سپهرى
⭕️شوخی لبنانی ها با مشکل سوخت در انگلیس
⁉️ملکه: برا حل مشکل سوخت داری چکار میکنی؟!
‼️نخستوزیر: دیگه دارم به ایران زنگ میزنم 😉
#واقعیت_غرب
#غرب_بدون_روتوش
2.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تصاویری از آخرین وداع خانواده و نزدیکان با علامه حسن زاده آملی
🔹این عالم بزرگوار صبح امروز در زادگاهش به خاک سپرده شد.
8.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢مهناز افشار روغنی
💢تروریست فراری سینمای رانتی ایران
💢این ویدیو را در سرحد توان منتشر کنید(8MB)
کاری از موسسه #آیو_پارس.