eitaa logo
🌹صدرا🌹
552 دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
35.3هزار ویدیو
314 فایل
-مهربانم، عالم از توست غریبانه چرا میگردی؟❤️😔 اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب( س) به کانال صدرا خوش آمدید. @sadrasadat74 پیشنهادات و انتقادات خود را منتقل کنید. ✅ کپی از مطالب کانال،مشروط برذکرصلوات برای شهدا،بلا اشکال و آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
همسایه ابدی حاج قاسم سلیمانی کیست؟ شهید «محمّد حسین یوسف‌الهی» عارفی است که در در واحد اطلاعات عملیات لشکر ۴۱ ثارالله، مراتب کمال الی الله را طی کرد و کمتر رزمنده ای است که روزگاری چند با محمد حسین زیسته باشد اما خاطره ای از سلوک معنوی و کرامات او نداشته باشد. محمد حسین، مصداق سالکان و عارفانی است که به فرموده حضرت روح الله رحمت الله علیه، یک شبه ره صد ساله را پیمودند و چشم تمام پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرت زده قطره ای از دریای بی انتهای خود کردند. در کتاب نسل سوخته رازهایی از این شهید و همسایه ابدی حاج قاسم سلیمانی نوشته شده است که مروری بر آنها می کنیم * به من گفته بود در کنار اروند بمان و جذر و مدّ آب را که روی میله ثبت می شود بنویس. بعد هم خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد. نیمه های شب خوابم برد. آن هم فقط ۲۵ دقیقه. بعدا برای این فاصله زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم. وقتی حسین و دوستش برگشتند، بی مقدمه به من خیره شد و گفت: تو شهید نمی شوی. با تعجّب به او نگاه کردم! مکثی کرد و گفت: چرا آن ۲۵ دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟ اگر می نوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود.در آن شب و در آن جا هیچ کس جز خدا همراه من نبود! * با مجروح شدن پسرم محمدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم نمی دانستم در کدام اتاق هست. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا. وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمد حسین من! امّا به خاطر مجروح شدن هر دو چشمش بسته بود! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چه طور مرا دیدی؟! مگر چشمانت ... اما هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد ... * پنجمین بار که مجروح و شیمیایی شد سال ۶۲ بود. او را به بیمارستان شهید لبّافی نژاد تهران آوردند. من و برادر دیگرم با اتوبوس راهی تهران شدیم. ساعت ۱۰ شب به بیمارستان رسیدیم. با اصرار وارد ساختمان بیمارستان شدیم. نمی‌دانستیم کجا برویم. جوانی جلو آمد و گفت: شما برادران محمد حسین یوسف‌الهی هستید؟ با تعجب گفتیم: بله! جوان ادامه داد: حسین گفت: برادران من الان وارد بیمارستان شدند. برو آنها را بیاور اینجا!. وارد اتاق که شدیم، دیدیم بدن حسین سوخته ولی می تواند صحبت کند. اوّلین سؤال ما این بود: از کجا دانستی که ما آمدیم؟ لبخندی زد و گفت: چیزی نپرسید؛ من از همان لحظه که از کرمان راه افتادید، شما را می دیدم! محمّد حسین حتی رنگ ماشین و ساعت حرکت و ... را گفت! * دو تا از بچّه های واحد شناسایی از ما جدا شدند. آنها با لباس غواصی در آب‌ها جلو رفتند. هر چه معطل شدیم باز نگشتند. به ناچار قبل از روشن شدن هوا به مقر بر گشتیم. محمد حسین که مسوول اطّلاعات لشکر ثارالله بود، موضوع را با برادر حاج قاسم سلیمانی ـ فرمانده لشکر  در میان گذاشت. حاج قاسم گفت: باید به قرارگاه خبر بدهم. اگر اسیر شده باشند، حتماً دشمن از عملیات ما با خبر می شود. اما حسین گفت: تا فردا صبر کنید. من امشب تکلیف این دو نفر را مشخص می کنم. صبح روز بعد حسین را دیدم. خوشحال بود. گفتم: چه شد؟ به قرارگاه خبر دادید؟ گفت: نه. پرسیدم: چرا؟! مکثی کرد و گفت: دیشب هر دوی آنها را دیدم. هم اکبر موسایی پور هم حسین صادقی را. با خوش حالی گفتم: الان کجا هستند؟ گفت: در خواب آنها را دیدم. اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهره اکبر نور بود! خیلی نورانی بود. می دانی چرا؟ اکبر اگر درون آب هم بود، نماز شبش ترک نمی شد. در ثانی اکبر نامزد داشت. او تکلیفش را که نصف دینش بود انجام داده بود، اما صادقی مجرد بود. اکبر در خواب گفت که ناراحت نباشید؛ عراقی ها ما را نگرفته اند، ما بر می گردیم.» پرسیدم: چه طور؟!  گفت: شهید شده اند. جنازه های شان را امشب آب می آورد لب ساحل. من به حرف حسین مطمئن بودم. شب نزدیک ساحل ماندم. آخر شب نگهبان ساحل از کمی جلوتر تماس گرفت و گفت: یک چیزی روی آب پیداست. وقتی رفتم، دیدم پیکر شهید صادقی به کنار ساحل آمده! بعد هم پیکر اکبر پیدا شد! *** زمستان ۶۴ بود. با بچه های واحد اطّلاعات در سنگر بودیم. حسین وارد شد و بعد از کلی خنده و شوخی گفت: در این عملیات یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می کند. بعد با دست اشاره کرد و گفت: شما چند نفر شهید می شوید. من هم شیمیایی می شوم. حسین به همه اشاره کرد به جز من!  چند روز بعد تمام شهودهای حسین، در عملیات والفجر ۸ محقّق شد! 🍃🌸🍃
🔴خبر اختصاصی/ افشاگری های عادل عبدالمهدی در مجلس عراق ⏪بحث‌های مهمی از صحبتهای عادل عبدالمهدی در مجلس عراق و حواشی آن که منجر به تصویب قانون اخراج نظامیان آمریکایی شد 1.تک‌تیراندازهای آمریکایی به معترضان عراقی شلیک کردند. 2. حضور حلبوسی در جلسه پارلمان برای این بوده که عبدالمهدی قرار بود افشاگری کنند و آمریکایی ها از این می ترسیدند و حلبوسی رو مأمور به حضور کردند. 3. عبدالمهدی از خرابکاری های آمریکایی‌ها صحبت کرده و این رو گفته که امریکایی ها از تکمیل پروژه‌های زیرساختی به ویژه شبکه برق امتناع کرده و گفته اند که در صورتی تکمیل میکنند که 50 در صد از درآمدهای نفت عراق رو به امریکایی ها بدهند 4. عبدالمهدی گفت که دقیقا به خاطر این کار امریکایی ها من رفتم چین و با چینی ها قار داد بستم و بعد از بازگشت ترامپ با اون تماس گرفته و گفته که اون قرارداد رو فسخ کنه که عبدالمهدی قبول نکرده و نهایتا ترامپ عبدالمهدی رو تهدید کرده به راه‌اندازی اعتراضات گسترده در عراق علیه عبدالمهدی که نهایتا به پایان نخست‌وزیریش ختم میشه 5. ترامپ مجددا با عبدالمهدی تماس میگیره و اون رو تهید میکنه اگر خواستش رو انجام نده اون دستور میده که تک‌تیراندازهای آمریکایی بر روی پشت‌بامها و ساختمانها مستقر بشند و معترضان و نیروهای امنیتی عراقی رو مورد هدف قرار بدند 6. عبدالمهدی میگه تا همین امروز من امتناع کردم و استعفا دادم اما اونها همچنان اصرار به فسخ قرارداد چین دارند 7. وقتی وزیر دفاع عراق اعلام میکنه که اشخاص سومی هستند که هم معترضان و هم نیرهای امنیتی رو مورد هدف قرار داده اند، ترامپ زنگ میزنه به عادل عبدالمهدی و میگه که اگر اسمی از من ببری هم تو و هم وزیر دفاعت رو میزنم و میکشم .
شهیدی که برای دفاع از حجاب،هنگام تدفینش زنده شد و خواهرانش را نصیحت کرد!!! شهید علی ذاکری بچه تهران که پدر و مادر او هر دو دکتر بوده اند. این خانواده یک پسر دارند و دو دختر… بنده منزل این شهید رفته ام و حکایت را از نزدیک دیده ام و اول این ماجرا را شیخ حسین انصاریان بالای منبر گفتند و من حساس شدم و این موضوع را دنبال کردم. دو تا خواهر دارد که بد حجاب اند و بد حیا اند و دوست پسر دارند و رفت و آمد دارند و گناهان دیگر … این پسر خوب از آب در آمده و هر چه به خواهران نصیحت می کند ، خواهران گوش نمی کنند. این شهید متوسل می شود که خدایا من را از این اوضاع نجات بده . شب در خواب یک روحانی سید را می بیند که خطاب به این شهید می گوید: علی اقا، پاشو بیا دانشگاه امام حسین که اینجا دانشجو می پذیرد. آن موقع هنوز دانشگاه امام حسین (ع) تهران تاسیس نشده بود. می رود که خوابش را تعبیر کند ، پیشنمار مسجد محله او می گوید :دانشگاه امام حسین یعنی همین جبهه های حق علیه باطل، ایشان با هزار خواهش و التماس در جبهه ثبت نام می کند و بالاخره راهی جبهه می شود و شب عملیات در وصیت نامه خود موضوعات قابل توجهی می نویسد: آن قدر وصیت نامه دو صفحه ای این شهید را خوانده ام که آن را حفظ شده ام . این شهید در این وصیت نامه می نویسد : ریاست محترم دبیرستان ، معلم عزیزم ، شما را به عنوان وصی خودم انتخاب می کنم. چراکه می دانم پدر و مادرم وقت خواندن وصیت نامه من را ندارند . شما را انتخاب می کنند چون خواهران من اصلا وصیت نامه نوشتن من را قبول ندارند. از شما تقاضا دارم ، جنازه من را که اوردند پس از تشییع جنازه در بهشت زهرا تهران ، بروید پدر و مادر من را خبر کرده و به خواهران من هم خبر دهید ، این مقدار انسانیت در انها سراغ دارم که برای تشییع جنازه من کارها را رها خواهند کرد و به بهشت زهرا خواهند امد. جنازه من را که به داخل قبر گذاشتید ، تلقین قبر را که خواندید ، کفن از چهره من بردارید و بگویید تا برای یک لحظه پدر و مادر و خواهران من بیایند بالای قبر ، اگر راه من حق باشد و بد حجابی دو خواهر من گناه باشد به قدرت پروردگار باید زنده شوم و چند لحظه ای به دنیا و اهل دنیا و پدر و مادر و دو خواهرم لبخند بزنم تا بفهمند که حق با خمینی است و آنچه خواهران من عمل می کنند ، گناه است و ذلالت است و بد بختی .. رئیس دبیرستان می گوید با خود گفتم چه کار کنم ؟ نکند ایشان شهید شود ؟ اگر جنازه اش را اوردند چه ؟ اگرلبخند نزد ؟ اگر زنده نشد ؟ و... ایشان شهید شدند و جنازه اش را آوردند و به پدر و مادر هم گفتیم و آمدند و با خود در این فکر بودیم که آیا این شهید خواهد خندید ؟ نخواهد خندید؟ چه طور خواهد شد؟ با خود گفتیم : هرچه شد مهم نیست و ما باید اعلام کنیم ، چرا که خود شهید از ماخواسته است. به محض اینکه تلقین رو خواندند و تمام شد و کفن را از چهره شهید کنار زدند و خانواده وی بالای قبر ایستاده و گریه می کردند دیدیم که شهید سرش را بلند کرد و برای لحظاتی چشمانش را باز کرد و به روی پدر و مادر و دو خواهرش لبخند زد.. لبخند این شهید خانواده اش را به آنجا رساند که پدر و مادر وی اکنون از بهرترین پزشکان کشور قرار دارند و خواهران وی از بهترین خواهران تهران بوده و برای جذب خواهران تلاش می کنند و…
3.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محرمانه 🔺اولین ویدئوی منتشر شده توسط آمریکایی‌ها از حمله به خودروهای سردار سلیمانی و همراهان، چند نکته قابل تأمل است... ۱- اینکه آمریکایی‌ها در فرودگاه بغداد مستقر هستند و انواع پرنده ها را در آنجا دارند ۲- این ویدئو از داخل مقر آمریکایی‌ها و داخل فرودگاه بغداد گرفته شده ۳- سوم اینکه قبل از هدف قرار دادن خودروها کسانی که در حال ضبط ویدئو هستند با نور لیزر دقیقا محل شلیک را نشان می دهند ۴- چهارم اینکه به دو روش خودروها مورد اصابت قرار گرفته است، ابتدا توسط تیربار گاتلینگ از سمت هلیکوپترها در اسمان به خودرو اول شلیک و سپس با موشک از پهپاد خودرو ها را یکی پس از دیگری مورد هجوم قرار می دهند و خودروی بعدی هم به همین روش اقدام می شود و متاسفانه خنده های شیطانی سربازان آمریکاییست که خود متعجب از شدت انفجار خوشحالند ... و از کلمه "وات ف ...بلست" یعنی انفجاری ویرانگر یا "له شونده" صحبت میکنند... که غرور هر ایرانی را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مردم کرمان از یک سو به استقبال سردار دلها رفته‌اند و از سوی دیگر از جهانگیری پذیرایی ویژه نموده‌اند.
📜روایت سردار باقرزاده از وضعیت پیکر شهید قاسم سلیمانی و دیگر شهدا در محضر مقام معظم رهبری به آقا عرض کردم: دیشب که خواستیم شهداء را کفن کنیم کربلا را دیدیم ، همه بدن ها اربا اربا بود، حاج قاسم پنج تکه شده بود، سر در بدن نداشت، بخشی ازکتف و دست راست وامعاء واحشاء و پای راست از مچ به پائین، ابو مهدی مهندس هم فقط در 4 الی 5 کیلو گوشت عرض کردم : با اینکه برای کفن کردن همه وسائل را داشتیم ، پارچه داشتیم، پنبه داشتیم، پلاستیک ودیگر لوازم راداشتیم اما نمی توانستیم این پیکرهارا خوب جمع و جور کنیم وبسختی تیمم داده و کفن کردیم، نمی دانم امام زین العابدین در کربلا چطور جنازه سید الشهداء را با بوریا جمع کرد؟😭😭😭😭😭😭😭😭
🚩 شب اوّل قبر، شب زفاف حقیقی مؤمن است، چون به وصال محبوب می‎رسد. وقتی مؤمن را در قبر می‎گذارند، به او گفته می‎شود: نَم کَنَومِ العَرُوس: بخواب مثل خوابیدن عروس. خدا نکند عروس غمناک به حجله برود. اگر آمال و آرزوها را کم کنیم و تقوا پیشه کنیم، شادمان موت را ملاقات می‎کنیم. 🚩 اینکه در حدیث آمده است که اگر چهل نفر بر کفن میت مؤمنی بنویسند ما شهادت می‎دهیم او شخص خوبی بوده است، خداوند می‎فرماید من حیا می‎کنم حساب او را رسیدگی کنم و بدون حساب او را به بهشت می‎فرستم، همین حالا هم که به خوب بودن فرد زنده‎ای اقرار می‎کنید و گواهی می‎دهید، همین شهادت به بدنش نوشته می‎شود. کفن حقیقی همین بدن است، لذا خدا هم به شهادت شما اکتفا می‎کند و به بررسی حساب او نخواهد پرداخت. 🚩 دنیا، شبِ صرف است و قیامت، روزِ صرف و برزخ، بین‌الطّلوعین است. شیعیان در همین دنیا برزخ را طی می‎کنند. ▪️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ 📕 مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب
کمپین میلیونی نماز لیله الدفن شهید بزرگوار اسلام (فرزند حسن) (فرزند محمد) (فرزند حسین) (فرزند محمدرضا) (فرزند فریدون) و 👉(ابومهدی) شیوه خواندن نماز👇👇 نماز دو رکعتی رکعت اول--سوره مبارک حمدو آیت الکرسی رکعت دوم--سوره مبارک حمد و ده مرتبه سوره قدر خوانده می شود و در پایان بعدر از سلام می گوییم 👇👇 _اللهم صل علی محمد و ال محمد ابعث ثوابها الی قبر...(نام شهید و پدر شهید) 🖤🥀اجرکم الله ‌