eitaa logo
🌹صدرا🌹
552 دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
35.3هزار ویدیو
314 فایل
-مهربانم، عالم از توست غریبانه چرا میگردی؟❤️😔 اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب( س) به کانال صدرا خوش آمدید. @sadrasadat74 پیشنهادات و انتقادات خود را منتقل کنید. ✅ کپی از مطالب کانال،مشروط برذکرصلوات برای شهدا،بلا اشکال و آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانش آموز 12 ساله بخاطر نوشته روی تیشرتش "فقط دو جنس وجود دارد" از مدرسه به خونه اشون فرستاده شد آزادی بیانتون اینه؟!
آزمایش موفق موتور کاملاً ایرانی هواپیما با حضور رئیس جمهور در شرکت مپنا موتور کاملا ایرانی هواپیما ساخته شده در گروه صنعتی مپنا با موفقیت آزمایش شد.
2.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ جنایت نظامیان اوکراین که خشم مردم اوکراین را هم به همراه داشته است فرد در حال ماهیگیری است. به سمتش شلیک میشود. سپس پهپاد بالای سرش میرود. به هزار و یک روش توضیح میدهد که آمده ام ماهیگیری اما اپراتور ، ضمن ثبت تصاویر ماهیگیر را مورد هدف قرار میدهد. انتشار این فیلم با واکنش های تند کاربران اوکراینی همراه بوده است...
1.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 برای دانش اموزا زحمتی که والدینشون برای کسب روزی میکشن و نمایش میدن 🔹‌ هم انگیزه برای تلاش بیشتر به دانش آموزها میدن هم قدرشناسی از زحمات والدین
🔴 مقصر اصلی این حرمت شکنی و قانون گریزی سلبریتی ها، وزارت فرهنگ و ارشاد است! 🔹‌ زمانی که به اسم جذب حداکثری این جماعت نمک نشناس، بدون شنیدن حتی یک عذرخواهی از تمام قانون گریزی و آشوب گری شان گذشتید و پرونده شان را پاک کردید... 🔹‌ جناب وزیر فرهنگ و ارشاد! تحویل بگیرید...
13.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 شهردار تهران: رعایت حجاب در جایی که خدمات عمومی شهرداری ارائه می‌شود ضروری است 🔹‌ موضوع حجاب یک موضوع شرعی، قانونی و اجتماعی است و سلیقه‌ای و فردی نیست.
☘️ میخواهی غیبت نکنی؟ بگو : ☀️ *اللّهم اجْعَل کِتابی فی عِلیّین وَاحْفِظ لِسانی عَنِ العالَمین*
‍ خاطره‌ای جالب از شهید حمیدرضا الداغی به نقل از هم‌دانشگاهی او مهدی عرفاتی: شهید حمیدرضا الداغی هم‌دانشگاهی من بود. اواخر دههٔ هفتاد. من ارتباطات می‌خوندم و حمید حسابداری (اگر اشتباه نکنم). من بچه مذهبی دانشگاه بودم و اون بچه خوشتیپ دانشگاه. ظاهراً هیچ صنمی باهم نداشتیم. ماجرای آشنایی ما برمیگشت به جنجال و نزاعی که سرِ مسابقات فوتبال دانشگاه به راه افتاد. وسط بازی تیم ما، مدافع حریف یه خطای ناجور روی من کرد. من بلند شدم و اعتراض کردم. بازیکن حریف فحاشی کرد و من یه لحظه خون به مغزم نرسید و درگیر شدم. در کسری از ثانیه، ۷-۸ نفر ریختن رو سر من و کأنه با قاتل پدرشون طرف هستن… زیر مشت و لگد و فحاشی‌ها، حمید رو دیدم که به هواخواهی من وارد معرکه شده و داره یکی پس از دیگری رو می‌نوازه… تا جایی که یادمه ورزشکار بود و حتی توی مسابقات رزمی هم اسم و رسمی داشت. دعوا که تموم شد متوجه شدم هر دوی ما رو با تیزی نشون کردن؛ من گوش راستم و حمید گوش چپ... رفتیم بیمارستان و سهم هر کدوم سه چهارتا بخیه شد و گوش‌هامونو پانسمان کردن. از فردا توی دانشگاه معروف شدیم به گوش‌بریده‌ها… شکایت کردیم و دادگاه برامون طول درمان برید و دیه. ۲۵۰هزار تومن برا ضارب دیه بریدن. بابای طرف اومد به التماس و خواهش که ببخشیمش. یه کارگر ساده بود که یحتمل ۲۵۰هزار تومن، حقوق چندماهش میشد. از دست پسرش شاکی بود. حمید با همون برخورد اول راضی شد و منم راضی کرد که ببخشیمش و بخشیدیمش… این ماجرا شد دلیل دوستی منِ بچه مذهبی دانشگاه با جوان اول خوشتیپ و خوشگل دانشگاه. پریشب یکی از رفقای دانشگاه بهم پیام داد که حمید الداغی به رحمت خدا رفته. دروغ نگم، اولش نشناختم تا اینکه عکسشو برام فرستاد. حالا همون جوان خوشتیپ و خوشگل دانشگاه، پشت اسمش کلمه شهید نشسته و منِ بچه مذهبیِ پرادعا هیچ