eitaa logo
🌹صدرا🌹
552 دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
35.3هزار ویدیو
314 فایل
-مهربانم، عالم از توست غریبانه چرا میگردی؟❤️😔 اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب( س) به کانال صدرا خوش آمدید. @sadrasadat74 پیشنهادات و انتقادات خود را منتقل کنید. ✅ کپی از مطالب کانال،مشروط برذکرصلوات برای شهدا،بلا اشکال و آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
✍اگر نماز قضا بشه می شه جبران کرد ⚫ اگر روزه قضا بشه می شه جبران کرد اگر ... ⚫ *ولی اگر ولایت قضا بشه، نمی شه جبران کرد* ⚫ یکبار در سقیفه قضا شد،حضرت زهرا(س)را شهید کردند. ⚫ یکبار درصفین قضا شد،حضرت علی(ع)را شهید کردند. ⚫ یکبار درکوفه قضا شد،تابوت امام حسن(ع) تیرباران شد. ⚫ یکبار در کربلا قضا شد،بر پیکر امام حسین(ع) اسب تازاندند. 🚩 *مواظب باشیم ولایت مان قضا نشود*. 🖊"پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد." امام خمینی(ره) *سخت ترین رکن اسلام ولایت است که تمام عافیت طلبان نماز خوان و ریاکاران اخلاقی با تولا و تبرای آن محک میخورند* !! ومعلوم میشود نمازشان چقدر واقعی است.
چهل کشور دنیا منتظر کیتهای تشخیص کرونای ساخت ایران هستن! و محلی به تحریم‌های آمریکا نمی‌گذارن "پیمان علیشاهی"
در حالیکه همه جای دنیا بر سر آذوقه دعوا و آشوب است و ایالات مختلف آمریکا به فکر جدا شدن از دولت فدرال هستن ایران با تدبیر رهبرش در توانست از این بحران سر بلند در آید. " Maka"
🖋خانم مرضیه دباغ : 🔸وقتی غذای امام را داخل اتاق می‏بردم وارد اتاق که می‏شدم می‏دیدم را باز کرده‏ اند و مشغول قرائت قرآن هستند . مدتی این مسئله (کثرت قرائت قرآن) ذهنم را مشغول کرده بود تا اینکه روزی به امام عرض کردم: حاج آقا شما سراپای وجودتان قرآن عملی است دیگر چرا اینقدر قرآن می‏خوانید؟ امام مکثی کردند و فرمودند: «هر کس بخواهد از آدمیت سر در بیاورد و آدم بشود باید دائم قرآن بخواند. » 📔منبع: پابه بای آفتاب(ج ۲/ص ۱۵۷) 🌱
‏ما در اثر خدمات چند نفر در صدر اسلام مسلمان شدیم. يكی حضرت خديجه(س) است. مقام ايشان از عقول ما خارج است، یازده امام و حضرت صديقه كبری از نسل او هستند. چه دختری! چه دامادی! چه نسلی! چقدر این خانم بابرکت بود. چقدر آنها بزرگ بودند.همیشه به یادشان باشید و درود بفرستید!نمک‌شناسی کنید. "آیت الله سید عبدالله فاطمی نیا"
دعای روز ماه مبارک رمضان
‍ ‍ ‍ 💠 حکایت؛ مرحوم آیت‌الله سیدمحمد هادی میلانی(ره) دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند. مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می‌کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم، وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می‌دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه‌های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می‌کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است و بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده‌اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد. هیچ کافر را به خواری منگرید که مسلمان مردنش باشد امید یادنامه ی تخصصی کلمات و احوالات اهل معرفت و بزرگان عالم اسلام
14.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تحلیل شهادت سردار سلیمانی و تحریم های ایران. 🌹صدرا🌹
✨✨﷽✨✨ 📌نقلی درس آموز از شهید نواب صفوی 🖌همسر مرحوم شهید «نواب صفوی»  اعلی الله مقامه؛ نقل می‌کند؛ یک شب بعد از افطار مختصر؛ به آقا گفتم دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار بعدی نداریم حتی نان خشک! هر چه بود؛ امشب افطار تمام شد. مرحوم نواب لبخندی زد. این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم؛ وقت سحر هم آقا برخاست آبی نوشید و گفتم دیدید سحر چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم! باز آقا لبخندی زد. بعد نماز صبح گفتم و نماز ظهر هم گفتم و تا غروب و مغرب مرتب سر و صدا کردم که هیچ نداریم. تا این که اذان مغرب را گفتند؛ آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمودند چطور سفره افطار امشب نداریم؟ پاسخ دادم از دیشب تا حالا چه عرض می‌کنم؛ نداریم و نیست. آقا لبخند تلخی زد و فرمود یعنی آب هم در لوله‌های آشپزخانه نیست؟ خندیدیم و گفتم صد البته بله. رفتم و از فرط عصبانیت سفره‌ای انداختم و بشقاب و ... آوردم و پارچ آب را جلوی آقا گذاشتم. هنوز لیوان را پر نکرده بود صدای در آمد. طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان نیز بود رفت سمت در و آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند و آشنا، آقا فرمود تعارف کن بیایند. همه آمدند. سلام و تحیت و نشستند؛ آقا فرمود خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند. من هم گفتم بله آب در لوله‌ها به اندازه کافی هست. رفتم و آوردم آقا لبخندی تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند. در همین هنگام باز صدای در آمد. به آقا یوسف یعنی همان پسر عموی آقا گفتم: برو در را باز کن این دفعه حتما از مشهد هستند. الحمدلله آب در لوله ها فراوان هست. مرحوم نواب چیزی نگفت؛ یوسف رفت وقتی برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمد. گفتم این چیست؟ پاسخ داد: همسایه بغلی بود؛ ظاهرا امشب افطاری داشته و به علتی مهمانی آنان بهم خورده و دارند می‌روند گفت بگوییم هر چی فکر کردیم این همه غذای پخته را چه کنیم؛ خانمم گفت چه کسی بهتر از اولاد زهرای مرضیه سلام الله علیها. می‌دهیم خدمت آقا سید که ظاهرا مهمان هم زیاد دارند. آقا یک نگاه به من کرد و خنده کرد و رفت. من شرمنده و شرمسار؛ غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم و ... آن‌ها که رفتند آقا به من فرمود، ⭕️⭕️ دو نکته: اول این که یک شب سحر و افطار بنا به حکمتی که فهمیدی تاخیر شد چقدر سر و صدا کردی؟ دوم وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؛ از آن سر و صدا خبری نیست؟ بعد فرمود مشکل خیلی‌ها  همین است نه سکوتشان از سر انصاف است نه سر و صدایشان. وقت نداشتن جیغ دارند وقت داشتن بخل و غفلت.