من کارشناس مامایی هستم، اینکه تو ۲۶ سالگی یه پسر ده ساله دارم یک دستاورده که دارم با چشم می‌بینم میگفتن تو رو بخاطر فقر و بی‌سوادی زود شوهر دادن پدر و مادر من تحصیل‌کرده هستند پدرم وکیل و مادرم دانشجوی دکتری به من اعتماد کردند و من در ۱۵ سالگی ازدواج کردم وقتی به عقب نگاه میکنم به عنوان یه ۲۶ ساله میگم: ایول دمت گرم خیلی خوب اومدی

🔺️ پدیده‌ای عجیب که در آن مردی در کردستان عراق، مذهب مسعودی را اعلام و به آن گروید، مسعود بارزانی را به عنوان یک «پیامبر» توصیف کرد و در مقابل تصویر او سجده کرد. #بُزهای_کوهی

اینکه دختر مدرسه‌ای ، دوست‌پسرش بیاد دنبالش و با افتخار کلیپش کنن طبیعیه ؟! والدین گرامی سرتون رو کردید تو برف به اسم آزادی دارید آینده بچه ها رو ویرون میکنید، خوابین یا بیدار؟؟

کاربر عرب‌زبان با انتشار این عکس نوشت: فلسطین؛ بنی‌هاشم آن‌را یاری نمود بنی‌امیه آن‌را رها کرد...

🔴زیبایی ببینید

📸🔺مخدری که داعشی‌ها پیش از بریدن سر قربانی مصرف می‌کردند/ خطر بیخ گوش ایران؛ تا دیر نشده «کپتاگون» را بشناسید سعید صفاتیان، تحلیلگر و پژوهشگر اعتیاد: 🔺طی هفته‌های اخیر در عراق یک تشکیلات بزرگی از قرصی به نام «کپتاگون» کشف شد. اگر این محرک وارد بازار ایران شود، بخاطر نوسانات قیمت دلار و افزایش قیمت تریاک، مصرف کنندگان به مصرف این محرک به عنوان جایگزین مخدر تریاک و ... روی می‌آورند. 🔺کپتاگون تا پیش از این توسط گروه‌های تروریستی مانند داعش برای افزایش توانایی‌های سربازان آن‌ها مثل ایجاد اعتماد به نفس کاذب، احساس قدرت و افزایش انرژی فرد استفاده می‌شد اما متاسفانه دیگر تنها مصرف‌کننده تروریست‌ها و داعشی‌ها نیستند. 🔺 ماده محرک کپتاگون بسیار خطرناک است و هیچ ماده روانگردانی تا به حال مثل این ماده محرک خطرناک نبوده است؛ مدت زیادی این محرک در کشور سوریه تولید می‌شد و الان در عراق تولید می‌شود و کشفیاتی که اخیرا در عراق رخ داده است نشان می‌دهد که وضعیت تولید و مصرف آن بسیار خطرناک است.

🔻ترامپ در اقدامی عجیب تصویری از خودش به عنوان پاپ منتشر کرد‼️

🔻تصویر وایرال شده در بین جوامع غربی در واکنش به آتش سوزی های اسرائیل: 🔥ما در کنار آتش ایستاده ایم🔥

پیام دختران غزه و یمن به محفل بزرگ ۵۰ هزار نفری روز دختر در شهر قم شنیدم جشن روز دختر گرفتید و به یاد ما دخترای غزه هم هستید. دختران عزیز ایران روزتون مبارک! از شما دختران ایران میخوام تا صدای مظلومیت ما باشید... قصه غربت ما دخترای مظلوم غزه رو به گوش همه دخترای جهان برسونید. حضور شما دخترای ایرانی به ما و همه دخترای جبهه مقاومت امید مبارزه می دهد. دوست دارم یک روز برای شما شیرینی کنافه درست کنم و با هم جشن روز دختر را در قدس برپا کنیم.

میدونید چرا معلم‌ها چشم نمیخورن؟🤓

🍂 ⭕️ خــاطــرات بــنــد انگشتی 🔅 نزديك نیا 👐😬  عراق پا تک شدیدی 💥 زده بود و من هم زخمی شدم 🤕 و برای بردن عقب چون آتش شدید بود از نفربر زرهی استفاده کردند. در عقب نفربر را باز کردند و دیدم که کمال هم ترکش خورده و پایش را روی سکو  که برای نشستن بود دراز کرده. من هم سوار شدم و در را بستند. جای نشستن نبود وقتی راه افتاد بخاطر مانورهای که میداد نتوانستم خودم را کنترل کنم و مرتب روی پای کمال می افتادم. 😰 شرمنده شده بودم و نمیدانستم باید چکار بکنم  کمال بیچاره فریاش بالا بود و می گفت چکار می کنی؟ 😡 با هر بدبختی بود به خط عقب رسیدیم و آمبولانس آمد و هر کدام ما را به راهی بردند. 🚑 همینطور فکر کمال بود و از خدا میخواستم دوباره ببینمش تا از او حلالیت 🙏 بگیرم تا اینکه از بیمارستان جندی شاپور اهواز به ورزشگاه تختی آوردنم. تعداد مجروجین زیاد بود و حتی روی زمین هم پتو پهن کرده بودند و بچه ها دراز کشیده بودند، تا اینکه گروه گروه سوار ماشین بکنند و به امیدیه ببرند و با هواپیما منتقل کنند. وقتی بین مجروحین قرار گرفتم، سراغ کمال را گرفتم. او را پیدا کردم و برای گرفتن حلاليت به سمتش 🤕 حرکت کردم. وقتی به او رسیدم بنده خدا داشت مرا نگاه می کرد و احوالم را می پرسید. نمیدانم چه شد، دنیا پیش چشمم سیاه شد و غش کردم. وقتی به هوش آمدم در بیمارستان تهران بودم. بعد از چند وقت که حالم بهتر شد، بچه های هم اتاقی گفتند رفقات توی اتاق بغل دستی هستند رفتم سری به آنها بزنم. در اتاق باز بود. تا وارد اتاق شدم کمال مرا دید و گفت بازم تو 😱 بابا حلالت کردم برو تو اتاقت. مثل اینکه تا ما را نکشی دلت آروم نمی گیره! جواد و مابقی بچه ها زدن زیر خنده آخه من آن روز روی کمال بیچاره غش کردم و سرم خورده بود توی دماغش و دماغش هم شکسته بود😂 می گفت تو عادت داری روی من خراب بشی تو را خدا نزدیک من نشو حرفت رو از همان دور بزن می شنوم .🤣😂 کانال عشاق الشهدا با خاطرات شهدا 🍂

🔰سبک زندگی مهدی یاوران🔰 👦🏻روزی احمد با تعداد زیادی مجله که تصاویر خواننده ها و رقاصه روی اون بود اومد خونه! 👩🏻مامان گفت: احمد جان اینا چیه آوردی؟ چرا خریدی ؟ احمد رفت طرف باغچه و مجله ها رو آتیش زد و گفت: مامان اینا رو از باجه سر کوچه خریدم تا هم محله ای هام به گناه نیوفتن، 👩🏻مامان گفت: پولشو از کجا اوردی؟💰 👦🏻گفت: حقوق کار تابستونم رو استفاده کردم ، 👆مامان گفت: مگه نمی خواستی موتور بخری؟ 👏گفت: هرچی فکر کردم دیدم موتور منو تا سر کوچه می بره ولی این کار تا بهشت. ✋مامان گفت:ولی تو این شهر ک فقط همین یه باجه نیست. 👆احمدگفت:می دونم ولی وقتی مُردم به خدا میگم وُسع من در همين حد بود! 👏🏻👏🏻 🌿اینچنین بود کودکی شهید احمد کشوری🌿 شادي روح مطهرش صلوات🌹 کانال عشاق الشهدا با خاطرات شهدا