eitaa logo
🌹صدرا🌹
552 دنبال‌کننده
29هزار عکس
35.3هزار ویدیو
314 فایل
-مهربانم، عالم از توست غریبانه چرا میگردی؟❤️😔 اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب( س) به کانال صدرا خوش آمدید. @sadrasadat74 پیشنهادات و انتقادات خود را منتقل کنید. ✅ کپی از مطالب کانال،مشروط برذکرصلوات برای شهدا،بلا اشکال و آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨 نحوه‌ی اطلاع رهبر انقلاب از شهادت حاج قاسم 💠 چند دقیقه بعد از شهادت سپهبد سلیمانی، قضیه به یکی از فرزندان رهبر انقلاب اطلاع داده می‌شود. ایشان به منزل رهبر انقلاب می‌روند و مشاهده می‌کنند که رهبر انقلاب، مشغول خواندن نماز شب هستند، لذا خبر شهادت حاج قاسم را بر روی یک کاغذ نوشته و در کنار سجاده نمازشان قرار می‌دهند. رهبر انقلاب پس از پایان نماز خود، متن کاغذ را می‌خوانند و به نماز شب‌ خود ادامه می‌دهند. ایشان بعد از اذان و خواندن نماز صبح پیگیر جزئیات بیشتر شهادت حاج قاسم سلیمانی از مسئولین مربوطه می‌گردند. گفته می‌شود رهبرانقلاب در روز تشییع پیکر مطهر شهدا در تهران با گریه، کمی آرام می‌شوند.
13.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 درباره‌ی طرح شفافیت آراء
خیلی خیلی زیباست 👇 مردی بود قرآن میخواند و معنی قرآن را نمیفهمید . دخترکوچکش از او پرسید چه فایده ای دارد قرآن میخوانی بدون اینکه معنی آن رابفهمی؟ پدر گفت سبدی بگیر واز آب دریا پرکن وبرایم بیاور.. دختر گفت : غیر ممکن است که آب درسبد باقی بماند. پدر گفت امتحان کن..دخترم. دختر سبدی که درآن زغال میگذاشتند گرفت ورفت بطرف دریا وامتحان کرد سبد را زیرآب زد وبه سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت وهیچ آبی در سبد باقی نماند. پس به پدرش گفت که هیچ فایده ای ندارد . پدرش گفت دوباره امتحان کن. دخترکم . دختر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب رابرای پدر بیاورد .برای بار سوم وچهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد وبه پدرش گفت که غیر ممکن است... پس پدر به. او گفت سبد قبلا چطور بود؟ اینجا بود که دخترک متوجه شد و به پدرش گفت بله پدر قبلا سبد از باقیمانده های زغال کثیف وسیاه بود ولی الان سبد پاک وتمیز شده است. پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد. پس دنیاوکارهای آن قلبت را از کثافتها پرمیکند، خواندن قرآن همچون دریا سینه ات راپاک میکند، حتی اگر معنی آنرا ندانی... خواندن قرآن یکی از شیوه های قوی پاکسازی احساس منفی ودرونیه با خواندن قران پاکی آن به زندگی ما برکت ، نعمت ، سلامتی و آرامش فراوان میدهد.🌹🕊
؟! مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری از شاگردان مرحوم میرزای بزرگ شیرازی در سامرا بود.می‌رود محضر امیرالمؤمنین (ع) درحرم زیارت وبه آقاامیرالمؤمنین می‌گوید: آقا، ما داریم برمی‌گردیم به ایران ومی‌دانم برگردم،سیل مقلّدین ومراجعین درمسائل شرعیه به سمت ما می‌‌‌آید. آقا، یک الگویی را به ما معرفی کنید که من در آینده‌ی زندگی‌ام، این الگو بشودبرای ما شاخص،این استقبال دنیا، مرجعیت، عزّت، ثروت و آقایی، ما را غافل نکند. آقای حائری، ۳ ماه نجف می‌ماند و صبح و شام وقتی حرم مشرّف می‌شد، از امیرالمؤمنین (ع) همین خواسته را تقاضا می‌کرد. سه ماه هم ایشان کربلا می‌ماند. جمعاً می‎شود ۶ ماه. دیگر ایشان داشته باز ناامید می‌شده که شاید آقا امام حسین (ع) هم مصلحت نمی‌دانند که معرفی کنند، آن شب با دل شکسته از حرم می‌‍‌رود در همان منزلی که در کربلا اسکان داشتند، ایشان شب می‌خوابد، خواب سیدالشهداء (ع) را می‌بیند. آقا می‌فرمایند: "شیخ عبدالکریم! از ما یک انسان جامعِ کاملِ وارسته می‌خواهی به عنوان الگو؟" می‌گوید: بله آقا. می‌فرمایند: "فردا صبح وارد حرمِ ما که می‌خواهی بشوی، طلوع فجر، کنار قبرِ حبیب بن مظاهر اسدی، یک جوان 18 ساله‌ای نشسته، عمامه‌ای کرباسی به سر دارد و یک عبای کرباسی و لباس کرباسی هم پوشیده. شما که وارد می‌شوید، این جوان بلند می‌شود وارد حرم می‌شود یک سلامی پایین پا به من می‌کند، یک سلام به علی اکبر، یک سلام به جمیع شهداء، از حرم خارج می‌شود بعد از طلوع فجر. این جوان را دریاب که یکی از انسان‌های بزرگ است ". حاج شیخ می‌فرماید: بیدار شدم. طلوع فجر، وقتی وارد حرم شدم، دیدم کنار قبر حبیب بن مظاهر، همان گوهری که امام حسین (ع) حواله کرده بود، نشسته بود. وارد شدم، این قیام کرد و آمد در حرم و یک سلام به حضرت سیدالشهداء (ع)، یک سلام به علی اکبر و یک سلام به جمیع شهداء، از حرم خارج شد آمد به ایوان و از آنجا به صحن رفت. دنبالش دویدم. در صحن، صدایش زدم و گفتم: آقا، بایست من با تو کار دارم. برگشت یک نگاهی به من کرد و گفت: "آقا! عمامه‌ی من عاریتی است " و رفت. از صحن رفت بیرون، رفت در کوچه‌پس‌کوچه‌های کربلا، دنبالش دویدم: آقا! عرضی دارم، مطلبی دارم، بایست. دوباره در حال حرکت برگشت و گفت: "آقا! عبای من هم عاریتی است "؛ و رفت. آقای حاج شیخ عبدالکریم می‌گوید: دیدم دارد از دستم می‌رود؛ محصول شش ماه زحمت درِ خانه‌‌ی دو امام، با این دو کلمه دارد می‌گذارد و می‌رود. دویدم و خودم را به او رساندم و دستش را گرفتم و گفتم: بایست. عبای من عاریتی است؛ عمامه‌ی من عاریتی است یعنی چه؟ شش ماه التماس کرده‌ام تا شما را معرفی کرده‌اند، کار داریم به شما. یک نگاهی به حاج شیخ می‌کند و می‌گوید: "چه کسی من را به شما معرفی کرد؟". آقا شیخ عبدالکریم می‌گوید: صاحب این بقعه و بارگاه، سیدالشهداء (ع). به حاج شیخ عبدالکریم می‌گوید: "امروز چندمِ ماه است؟" حاج شیخ عبدالکریم روز را می‌گویند. می‌گوید: "دنبال من بیا ". در کوچه‌پس‌کوچه‌های کربلا می‌روند تا به خارج از کربلا می‌رسند. یک تلّی بود که روی آن تل، یک اتاقکی بوده. می‌رسد به درِ آن اتاق و می‌گوید: "اینجا خانه‌ی من است، فردا طلوع فجر، وعده‌ی دیدار من و شما همین جا ". می‌رود داخل و در را می‌بندد. مرحوم حاج شیخ فرموده بود: من در عجب بودم؛ خدایا، این چه مطلبی می‌خواهد به من بگوید که موکول کرد به فردا. چرا امروز نگفت؟! آن درسی که بناست به من بدهد و زندگی آینده‌ی من را تضمین کند در معنویت؛ بشود درس؛ بشود پیام. ایشان می‌فرماید: لحظه‌شماری می‌کردم. آن روز گذشت تا فردا و طلوع فجر، رفتم بیرونِ کربلا، روی همان تل. پشتِ همان اتاقک. آمدم در بزنم، صدای ناله‌ی پیرزنی از درون آن اتاق بلند بود و صدا می‌زد: وَلَدی! وَلَدی. پسرم، پسرم. در زدم، دیدم پیرزنی با چشمان اشک¬آلود در را گشود. گفتم: خانم دیروز یک جوانی زمان طلوع فجر، وارد این خانه شد و گفت اینجا خانه‌ی من است و با من وقت ملاقات گذاشته. این آقا کجاست؟ گفت: این پسرِ من بود، الآن پیشِ پای شما از دنیا رفت. وارد شدم. دیدم پاهای این جوان به قبله دراز، هنوز بدن گرم. گفتم: واأسفا! دیر رسیدم..یک روز حاج شیخ بر فراز تدریس کرسی درس خارج در قم، این خاطره را نقل کرده بود از دوران جوانی و بعد فرموده بود: آن درسی که آن جوانِ بزرگ و کامل از طرف امام حسین (ع) به من آموخت، درسِ عملی بود. روز قبل به من گفت: آقا عمامه‌ی من عاریتی است، عبای من عاریتی است. فردا جلوی چشمانِ من، عبا و عمامه را گذاشت و رفت. می‌خواست به من بگوید: شیخ عبدالکریم حائری! مرجعیت، عاریتی است؛ ریاست، عاریتی است؛ خانه‌هایتان، عاریتی است؛ پول‌های حسابتان، عاریتی است؛ وجودتان، عاریتی است؛ سلامتی‌تان، عاریتی است. هر چه می‌بینید، عاریه است و امانت است؛ دل به این عاریه‌ها نبندید. این‌ها را یا از شما می‌گیرند. یا حوادث، یا وارث می‌برد.
1.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‏هرگاه گفتند از خطای خودی بگذر، لاپوشانی کن، وحدت شکنی نکن، در برهه حساس کنونی هستیم بی‌خیال کسی شو که فلان خطا را کرده؛ این فیلم را نشان اش دهید " جلیل محبی "
رئیس جمهور گفته من اهل مذاکره ام خب باش چه کردی با مذاکراتت؟ خروجی مذاکراتت چی بود جز دو چند برابر شدن تحریمها و یک چهارم شدن سفره زندگی مردم مذاکره باید با اقتدار باشه زمانی با اقتدار خواهد بود که اقتصاد و فرهنگ داخلی قوی باشه نه اینکه معیشت مردم رو گروگان بگیری "غلامرضا خلیلی"
‏همان بخش از جامعه که تصور میکنند "سابقه کار اجرایی یک رئیس جمهور" مساوی با "سابقه ساختن پل و جاده" است می پرسند پس معنی درست سابقه کار اجرایی چیست؟ پاسخ روشن است: تجربه تصمیم سازی در سطح راهبردی و کلان کشور، فهمیدن اولویت های هر وزارتخانه و هماهنگی دستگاه های اجرایی با یکدیگر. " امیرحسین ثابتی "
‏بعضیا چه قشنگ عاشقی میکنند! یه رفیقی دارم خیلی قشنگ قربون صدقه خدا میره، هی میگه خدایا دورت بگردم،خدایا خیلی دوست دارم و... گاهی اوقات یه تسبیح میگیره دست، صد بار میگه خدایا دوست دارم... " عرفان "
میگه شاید حکمت اینکه بدنم عفونت گرفته این باشه که خدا می‌خواد پاکش کنه از گناهام آخ خدایا چه قدر بعضی از بنده هات خوبن حق‌داشتی وقتی گفتی فتبارک الله احسن الخالقین. "عطیه شاپوری"
🔴 جزئیاتی از ارسال نامه راهبردی رهبر انقلاب به پوتین 🔻 یادداشت امیرعبداللهیان در khamenei.ir: ▪️رهبرانقلاب تأکید دارند که در سیاست خارجی باید متوازن عمل کرد؛ یعنی هم به سیاست نه شرقی، نه غربی برای حفظ استقلال عمل کنیم و هم روابط خارجی را با همه جهان حفظ کنیم. ▪️بدون تردید قرن ۲۱ قرن آسیاست. ▪️انتخاب زمان این سفر در مقطعی که مستأجران جدیدی وارد کاخ سفید شده‌اند این پیام را به متحدین ایران می‌دهد که ما بیش از این معطل بازی‌‌ کاخ سفید در برجام نخواهیم شد. ▪️رئیس دومای روسیه نه از طرف پارلمان، بلکه بعنوان نماینده ویژه پوتین پیام رهبرانقلاب را دریافت کرد. ساعتی بعد مطلع شدیم که پوتین پیام را خوانده‌ و موردتوجه جدی قرار داده است. ▪️روسیه از قبل در یادداشتی رسمی اعلام کرد برای اینکه دریافت پیام رهبری به‌خاطر پروتکل‌ها به تأخیر نیفتد، نماینده ویژه‌ای در مسکو این پیام را دریافت کند. 🔺پیام رهبر انقلاب به پوتین، نکات مهم و دقیقی داشت که برای روسها -با توجه به‌مناسبات جدید بین‌‌المللی برای استحکام روابط راهبردی و پایدار دو کشور- مهم بود.
یقه نوبخت در دستان پیرزن سیل‌زده و معترض پلدختر! روز ۲۰ بهمن ؛ نوبخت معاون روحانی به شهر پلدختر ( از شهرهای سیل‌زده نوروز ۹۸ ) رفت ؛ در حالیکه او در حلقه حفاظتی محافظانش بود مردم معترض به او نزدیک شدند و در این بین یک پیرزن معترض خود را به او رساند و یقه‌اش را در دستان معترضش گرفت و بر سرش فریاد زد او که بعد از ۲ سال هنوز از مشکلات ناشی از سیل شهرشان رنج می‌برد خطاب به نوبخت می‌گوید: « چه برای مردم سیل‌زده آورده‌ای؟! آمدی که بدبختی ما را تماشا کنی؟! چطور خجالت نمیکشی؟! »