818.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر حرکت نمیکرد فکر میکردم نقاشیه !!!
آدم محو این همه زیبایی میشه
پرنده ای به نام ماندارین
امیرالمؤمنین علیه السلام:
ستايش خدايى را كه با آفرينشِ موجودات، بر جهانيان آشكار گشته و به برهان خويش، بر دلهاى آنان نمودار است
نهج البلاغه، از خطبه ۱٠۸
"یوسفی"
#السلامعلیڪیابقیةاللہفیارضہ
#سلامامامعزیزم✨
🍃السلام علیڪ یا خلیفة الرحمن و یا شریڪ القرآن و یا امام الانس و الجان و رحمة اللہ و برکاتہ🍃
⭕️خادم مردم یا سخنور؟!
🔻آقای رئیسی در جمعهی تعطیل از روستاهایی دیدن کرد که مردمش یک استاندار در طور عمرشان ندیده بودند، بعد یه عده در همان روز بدون دیدن این نکات مثبت دنبال گرفتن سوتی از سخنرانیهایش هستند.
⁉️مگر ما خطیب سخنور میخواهیم؟ حالا مثلاً رئیسجمهور قبلی که عالم به فنون سخنوری و خطابه بود، چه شد؟:/
#رئیسی
#دولت_انقلابی
1.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هاکان بایراکچی، تاریخپژوه ترک: «تنها یک دولت برای 5 هزارسال مهاجرت نکرده و در جای خود ثابت بوده و آن ایرانیها هستند. سایر ملتها مانند ترکیه در اثر کوچ دولتها ساخته شدهاند.»
"استراتژیست"
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
خلاصه فرمايشات مقام معظم رهبری امام خامنه ای در ديدار ميهمانان کنفرانس وحدت اسلامی وجمعی از مسؤولان کشور:
1_ولادت پيغمبراکرم«ص»(بشارتی است برای آغاز يک دوره ی تازه ای از اراده ی الهی وتفضلات الهی بربشريت.خداوندمتعال کتاب مکنون رابرقلب مقدس پيغمبر«ص»نازل کرد.برزبان مطهر و پاک آن بزرگوار جاری کرد.برنامه ی سعادت بشر را بطور کامل به او سپردو او را مأمور کرد که اين برنامه را هم عمل کند،هم ابلاغ کند،هم ازپيروان خودمطالبه کند)
2_وظيفه ی مؤمنين(ببيننددرچه موقعيتی قراردارند؟و دين از آنهاچه ميخواهد؟وچه مأموريتی رابرعهده ی آنهاميگذارد؟آنچه باید به آن بينديشندو آنچه بايد به آن عمل کنند)
3_اداء حق جامعيت اسلام ومسئله ی اتحاد مسلمين،دو نکته ی مربوط به امنيت اسلامی و مربوط به کل مسلمانها.
4_مسئله ی اداره ی جامعيت اسلامی(محدود کردن اسلام در سطح عقيده ی شخصی وقلبی و عبادی و دورنگهداشتن آن ازمسائل جنگ،صلح ، اقامه ی عدل، ساخت تمدن بشری، سياسی،اجتماعی، سياست داخلی و خارجی وبين اللملی واشاعه ی خبر ،مقابله با ظلم از سوی قدرتهای مادی.درقرآن کريم اشاره شده که اسلام دراين زمينه هانقش و نظر دارد.هرکس انکار کند،به بينات قرآن توجه نکرده. مابايد اين را تبيين کنيم وپاسخگوباشيم درمقابل فعالان فکری ونويسندگان قدرتهای مادی) .
5_معرفی چهره های برجسته وپرتلاش درعرصه ی اتحاداسلامی(مرحوم تسخيری،مرحوم شيخ محمدواعظ زاده، شهيدمحمدرمضلن البوطی، شهيدسيدمحمدباقرحکيم، مرحوم سعيدشعبان).
6_مسئله ی وحدت واتحادمسلمانان(وحدت واتحادمسلمانان يک امر تاکتيکی نيست.يک امر اصولی است.اگر مسلمانها متحد باشند،هم افزايي ميکنند و همه قوی ميشوند).
7_علت تآکيد جمهوری اسلامی بر وحدت مسلمين(اختلاف افکنی بين شيعه وسنی از سوی آمريکا و ايجادفتنه توسط دست آموزانش مثل منفجرکردن مسجد و نمازگذاران در دو جمعه ی اخير)
8_يکی از اهداف نظام جمهوری اسلامی وانقلاب اسلامی، ايجادتمدن نوين اسلامی.
9_فلسطين،شاخص عمده برای اتحاد مسلمين.
10_پيرو پيغمبر«ص»بودن.
11_صبر، عدل،اخلاق، سه نکته در مورد خصال پيغمبراکرم«ص».
12_بی عدالتی در فضای مجازی(خلاف مي گويند،تهمت ميزنند، دروغ مي گويند،قول بغيرعلم مي گويند).
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
مرحوم سید سجادحسینی حکایتی را به این شرح نقل میکند:
در سال ۱۳۸۰ از قم به تهران میرفتم پیرمردی
کنارم نشسته بود.
دقایقی از حرکت اتوبوس نگذشته بود که باب سخن باز شد و به مناسبتی نام آیتاللهالعظمی بروجردی برده شد.
پیرمرد با یک حس و حال خاصی رو به من کرد و گفت میخواهم حکایتی را نقل کنم
گفتم بفرمائید
گفت:
" شبی بعد از نماز مغرب و عشا مثل همیشه بعد از این که همه رفتند خادم منزل آقای بروجردی درها را میبندد.
آقای بروجردی با چند نفر از بزرگان مشغول گفتگو بودند که صدای عطسهای از اتاقهای مجاور به گوش جمع میرسد.
خادم و یکی دو نفر دیگر، فوراً رد صدا را دنبال میکنند.
ناگهان، جوانی را میبینند که خود را در گوشهی یکی از اتاقها پنهان کرده بود...
او را نزد آقای بروجردی می آورند آقای بروجردی از او میپرسد: راستش را بگو، در خانهی من چه میکنی؟
جوان با ترسولرز میگوید: اگر راستش را بگویم در امان خواهم بود؟
آقا میفرمایند بله، کسی تو را اذیت نخواهد کرد. بگو این جا چه میکنی؟
جوان گفت: آقا من از تهران آمدهام، دیروز از زندان آزاد شده و اهل بروجردم. شغل من دزدی است. از دیروز هرچه فکر کردم که این شب عیدی با دست خالی چگونه پیش زن و بچه بروم فکرم به جایی نرسید الا این که به قم آمده و از خانهی شما دزدی کنم.
این شد که اینجا مخفی شدم تا در فرصت مناسب نقشهام را عملی سازم که گیر افتادم.
آقای بروجردی نگاهی به جوان کرد و گفت ظاهراً گرسنهای و چیزی نخوردی؟
جوان گفت بله آقا، امروز هیچی نخوردم!
آقای بروجردی فرمودند شامی تهیه کردند و به سارق جوان دادند.
بعد از این که دزد جوان شامش را خورد آقای بروجردی فرمودند: اگر من کاری برای تو کنم قول میدهی دیگر دزدی نکنی؟
جوان بلافاصله گفت: بله آقا قول شرف میدهم...
آقا فرمودند امشب را اینجا باش و؟ استراحت کن تا فردا...
صبح روز بعد او را با یکی از مباشرینش به بازار میفرستد و دستور میدهد کت و شلواری برای خودش و لباس و سوغات شب عیدی برای زن و بچهاش خریداری کنند.
بعد از خرید نزد آقای بروجردی بر میگردند.
آقا مبلغ ۴۰۰ تومان به او میدهد و میفرماید برو پیش زن و بچهات اما ۱۴ فروردین اینجا باش...
جوان دست آقا را میبوسد و تشکر میکند و با درشکهای که به دستور ایشان آماده کرده بودند به گاراژ میرود و راهی بروجرد میشود.
۱۴ فروردین طبق وعده حاضر میشود آیتالله بروجردی نامهای به دست او داده میفرماید نزد فلان کس در بازار تهران برو و این نامه را از طرف من به او بده!
جوان به همان آدرس راهی بازار تهران میشود...
فردی که نامه را تحویل میگیرد از بزرگان بازار تهران است
میگوید طبق سفارش آقا شما را به شاگردی میپذیرم این جا بمانید و کار کنید.
بعداز سه ماه، به جوان میگوید شخص بزرگی مثل آیتالله بروجردی شما را پیش من فرستاده است و لذا از ایشان خجالت میکشم که شما فقط شاگرد من باشید بنابراین سه دانگ مغازه را به نام شما میزنم و شما را شریک خودم میکنم...
چند ماه بعد جوان را صدا کرده به او میگوید من مال و اموال زیادی دارم و نیازی به این مغازه ندارم، به احترام آقای بروجردی همهی دکان را به نام شما میزنم...
خلاصه، بعدها آن جوان به چنان ثروتی دست پیدا میکند که تا الان به نیابت آقای بروجردی ۴۰ سفر مکه مشرف شده است. دهها خانه برای فقرا خریده و صدها کار خیر کرده است...
پیرمرد به من گفت آقا سید حالا دوست داری آن جوان سارق را به شما معرفی کنم؟
گفتم: بله!
در حالیکه اشک چشمان خود را پاک میکرد گفت آن دزد جوان، همین پیرمردی است که الان در کنار شما نشسته است و به لطف خدا و محبت و سخاوت آیتاللهالعظمی بروجردی به ثروت و عزت فراوانی رسیده است...