امام جمعه بابل با بیان اینکه آیتالله سلیمانی برای پرداخت دستمزد کارگری که در منزلشان تعمیرات انجام داده بود، در بانک حضور داشت، تصریح کرد: آیتالله سلیمانی این کار ساده را هم به شخص دیگری محول نکرده بود و شخصاً برای پرداخت مبلغ 4 میلیون و 200 هزار تومان دستمزد این کارگر به بانک مراجعه میکند که به صورت مظلومانه و ناگهانی توسط فرد خبیثی به شهادت رسید.
وی با بیان اینکه آیتالله سلیمانی از وجوهات شرعی اصلا استفاده نمیکرد، اظهار کرد: فضای مجازی متاسفانه "مسموم، آلوده و محل جولان شایعات و القائات" دشمن شده است
برنامه محفل امشب درحرم حضرت عباس برگزار میشه
ساعت 21:30 بوقت ایران
و 21:00 بوقت کربلا
شیخ قمینبرد آخر با شیطان و پیروزی مومنین از ایران_1.mp3
زمان:
حجم:
31.68M
سخنرانی: نبرد آخر الزمان
جلسه در جمع نخبگان رشتههای فنی کشور انجام شد.
تاریخ شنبه 1401/12/06 تهران
⚠️بسیارمهم‼️‼️‼️
👈دقیقهی 39 بهبعد رو حتماًحتماً گوش کنید.
#جهاد_ تبیین
گوش، کردن این صوت واجب شرعیست.
ارسال با ما...
انتشار با شما.
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
به خانواده خود احکام یاد بدهید،❗️
✅ اینکه می گویند باید از مجتهد تقلید کرد، برای همین است. اگر تغییر نکنی گرفتار می شوی. باید مسائل مرجع تان را بدانید.
✅ رساله داشته باشید هر شب یک صفحه برای زن و بچه تان رساله بخوانید تا آن ها به مسائل آشنا بشوند.
✅ ما مسئول زن و بچه یمان هم هستیم. فقط مسئول خودمان نیستیم، باید زن و بچه تان هم جهنمی نشود.
✅ اگر به آنها مسئله یاد ندهی، احکام یاد ندهی، قران یاد ندهی، آنها هم از مسائل بی بهره باشند، در قیامت گرفتاری.
💠 آیه قرآن می فرماید که باید زن و بپگچه ات را هم از آتش جهنم حفظ کنی؛
«یَا أَیُّهَا الَّذیٖنَ آمَنوا قُوا اَنْفُسَکـُم وَ اَهْلیٖکُم نَاراً» تحریم آیه ۶
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
〽️ گروهی راهزن در بیابان دنبال مسافر می گشتند تا او را غارت کنند ، ناگهان مسافری دیدند ، به جانب او تاختند و گفتند : هرچه داری به ما بده
✿ گفت : تمام دارایی من هشتاد دینار است که چهل دینار آن را بدهکارم ، با بقیه آن هم باید تأمین معیشت کنم تا به وطن برسم .
رییس راهزنان گفت : رهایش کنید ، پیداست آدم بدبختی است و پول جز آنچه که می گوید ندارد .
◇ راهزنان در کمین مردم نشستند ، مسافر به محل مورد نظر رفت و بدهی خود را پرداخت و برگشت ، دوباره در میان راه دچار راهزنان شد ، گفتند : هرچه داری بده وگرنه تو را می کشیم ، گفت : مرا هشتاد دینار بود ، چهل دینار بابت بدهی پرداختم ، بقیه اش برای مخارج زندگی مانده ، به دستور رییس راهزنان او را گشتند ، در جستجوی لباس و بار او جز چهل دینار ندیدند !
◇ رییس راهزنان گفت : حقیقتش را برای من بگو ، چگونه در برخورد با این همه خطر جز سخن به حقیقت نگفتی و از راستگویی امتناع ننمودی ؟
❗️ گفت : در کودکی به مادرم وعده دادم در تمام عمرم سخن جز به راستی نگویم و دامن به دروغ آلوده نسازم !
❗️ راهزنان قاه قاه خندیدند ولی رییس دزدان آه سردی کشید و گفت : عجبا ! تو به مادرت قول دادی دروغ نگویی و این گونه پای بند قولت هستی ، ولی من پای بند قول خدا نباشم که از ما قول گرفته گناه نکنیم
〽️ آنگاه فریاد زد :
خدایا !
از این به بعد به قولم عمل می کنم
؛ توبه ، توبه !
📔مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈