💕شخصی برای اولین بار یک کلم دید. اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و... با خودش گفت : حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادوپیچش کردن...! اما وقتی به تهش رسید وبرگها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعه‌ای از این برگهاست... داستان زندگی هم مثل همین کلم هست! ما روزهای زندگی رو تند تند ورق می زنیم وفکر می کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، درحالیکه همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم. ما دیر می فهمیم که بیشتر غصه‌هایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود.

سلام ای ماهی خسته! کی دستات رو بسته؟ کی قلبت رو شکسته؟..... در رثای شهدای غواص شادی روحشون #صلوات 🌹صدرا🌹

🔰 به بهانه ی سی و چهارمین سالگرد عملیات کربلای4 🔷از غروب مشخص بود عملیات لو رفته تجربه ی عملیات های قبلی این حقیقت را فاش می کرد... کم کم پچ پچ ها شروع شد تا به حال با چنین صحنه هایی هرگز روبرو نشده بودیم! هنگام ستون کشی از جزیره تا نهر،چنان حجم آتش دشمن شدید بود که بسیاری از نیروهای عمل کننده،گردان هایشان را گم یا با گردان های دیگر اختلاط پیدا کردند... 🔷به محض ورود غواصان به «نهر عرائض» هواپیماهای توپولوف دشمن با ریختن منور،جزایر رو مثل روز روشن و همزمان بجای بمب، الوار و تیرآهن و بتُن بر روی منطقه نبرد می ریخت .. کالیبرهای عراقی همسطح آب قرار گرفته بودن و بچه ها رو پرپر می کردند... با هر زحمتی بود خط رو شکستیم... نرسیده به جزیره حاج علی صلبی فرمانده گردان،در حالی که دوزانو روی زمین نشسته و اسلحه را محکم در دستش گرفته بود،به شهادت رسید... پیشانی اش، سجده گاهِ نماز شب هایش،هدف گلوله دشمن شد. خط شکسته شد ولی خبر نداشتیم که این عقب نشینی بعثی ها تله است... 🔷جزیره ی «ام الرصاص»لحظه ای آرام و قرار نداشت... انفجار بود و انفجار بود و انفجار... آتش بود و آتش بود و آتش!!! بچه ها یکی یکی مثل برگ خزان به زمین می افتادن... ابدان مطهر شهدا در هر گوشه ای از نخلستان دیده می شد اکثراجوان و رشید... مثلِ ماه... از روبرو و چپ و راست میخوردیم... محاصره داشت کامل می شد که اعلام کردند برگردید! برگشتیم اما چه برگشتنی!!! صبح هوا گرگ و میش صبحگاهی بود که سوار آخرین قایق ها شدیم بعضی از بچه های گردان و غواص جاماندن... تا حوالی ساعت یازده تبادل آتش در جزایر جریان داشت... شیردلان وطن در حالی که در محاصره چند تیپ دشمن قرار داشتند و تشنه بودن،اما مردانه مقاومت کردندو.... شادی کفتارها از تیرهای هوایی که خالی می کردند معلوم بود این یعنی این که شیران بیشه دست بسته در خون غلطیدند... برگشتیم در حالی که سه هزار لاله ی عاشق رو به جا گذاشته بودیم! 🔷سال هاست که آن ساعات عاشورایی در ذهن مان تصویر می شود و هنوز هم با کابوس های آن شب از خواب بیدار می شویم سال هاست که پرسشی ذهنم را درگیر نمود ولی پاسخی برایش یافت نشد و آن این سوال است که وقتی امثال ما که در آن زمان یک نیروی بسیجیِ ساده و 16/17 ساله بودیم قبل از آغاز از شواهد و قرائن فهمیدیم که عملیات لو رفته است ، چگونه است که سرداران محترم و فرماندهانِ عالیرتبه ی جنگ نظیر سرلشکر محسن رضایی و دریادار شمخانی این مطلب را در نیافتند؟ آیا پای نفوذی ها در میان بود؟ گفته اند از "رده به کلی سری" لو رفت این رده به کلی سری چگونه و توسط چه کس و یا کسانی لو رفت؟ اینکه فقط پای آواکس های امریکایی را به میان آوریم کار درستی نیست چون اولا اولین بار نبود که داده های آژاکس ها در اختیار صدام قرار می گرفت ثانیا ما عملیات طرح فریب را با جابجایی های مکرر به خوبی اجرا کردیم 🔷امید که روزی حقایق شفاف و بدون خدشه بیان شود. یاد و خاطره ی تمامی شهدای عزیز این عملیات گرامی و امید که همچنان رهروان راستینِ راه آن ستارگان بی بدیل باشیم(ان شاالله) #والعاقبه_للمتقین کوچر1969 #چهارم_دیماه_۶۵ #ام_الرصاص #نهرعرائض #غواصان_دست_بسته

گفتن بسم الله و.... استاد کاشانی 🌹صدرا🌹

🌹صدرا🌹

🎵چه امتحانیه ... جنگ جنگ اعتقاد و جنگ جنگ جهانیه روزگار فتنه های دجال علیه سید خراسانیه...

مناجات

مناجات

الهی عظم البلا 🎤علی فانی

*درباره موضوعی که از ایشان در مورد قائم مقام رهبری نقل شده و اینکه چه کسی جانشینی امام خواهد بود، شما چیزی در ذهنتان هست؟ خودم از ایشان نشنیدم، ولی یکی از دوستانمان آقای فرحناک برایم نقل کرد، صحبت قائم‌مقامی [آقای منتظری] که شد، ایشان گفت: «نه! من این‌جور نمی‌بینم. کسی که ما دلخوش به او هستیم، آسید علی آقا است». آن وقت اصلاً کسی خوابش را هم نمی‌دید، اصلاً آن فضا، فضایی بود که کسی نمی‌توانست مقابل قائم‌مقامی چیزی بگوید. گفتگوی آیت الله صدیقی با خبرنگار شبکه خبر در مورد شخصیت مرحوم آیت الله بهاءالدینی ره 🌹صدرا🌹