eitaa logo
🌹صدرا🌹
552 دنبال‌کننده
29هزار عکس
35.3هزار ویدیو
314 فایل
-مهربانم، عالم از توست غریبانه چرا میگردی؟❤️😔 اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب( س) به کانال صدرا خوش آمدید. @sadrasadat74 پیشنهادات و انتقادات خود را منتقل کنید. ✅ کپی از مطالب کانال،مشروط برذکرصلوات برای شهدا،بلا اشکال و آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
Hamid Alimi4_5859599151511111051.mp3
زمان: حجم: 4.96M
🎵 خوشا بحال زائرای کربلا 🎤 #حمید_علیمی #️⃣ #ویژه_پیاده_روی_اربعین #️⃣ #کربلا
امام خامنه ای: اینکه گفته میشود در ، در حادثه‌ی ، خون بر شمشیر پیروز شد - که واقعاً پیروز شد - عامل این پیروزی، "حضرت زینب" بود؛ والّا خون در کربلا تمام شد.
سلام من جوانی بودم که سال‌ها با رفتارم دل امام زمانم رو به درد آوردم😔و خیری برای خانواده‌ام نداشتم همش با رفقای ناباب و اینترنت و ... شب تا صبح بیدار و صبح تا بعدازظهر خواب زمانی که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اومد منم از این باتلاق انحراف و بدبختی بی‌نصیب نماندم و اگر قرار باشد فردای قیامت موبایل بر اعمالم شهادت دهد حتی جهنم راهم نمی‌دهند😞 تا یه روز تو یکی از گروه‌های چت یه آقایی پست‌های مذهبی میذاشت، مطالبش برام جالب بودند رفتم توی اون و مثل همیشه فضولیم گل کرد و عکس پروفایلشو بزرگ کردم دیدم که غرق در خون، بدون دست و پا، با سری خورد شده از ترکش، افتاده بر خاک، کنار او عکس دوبچه بود که حدس زدم باید بچه‌های او باشند و زیر آن عکس یه جمله‌ای نوشته شده بود: "می‌روم تا جوان ما نرود"✋🏼💔 ناخودآگاه اشکم سرازیر شد😭😭دلم شکست باورم نمی‌شد دارم گریه می‌کنم اونم من، کسی که غرق در گناه و شهواته، منه بی‌حیا و بی‌غیرت، منه چشم چرون هوس باز😔😔 از اون به بعد از اینترنت و بدحجابی و فضای مجازی و گناه و رفقای نابابم شدم😠 دلم به هیچ کاری نمیرفت حتی موبایلم و دست نمی‌گرفتم🙂 تصمیم گرفتم برای اولین بار برم اولین نماز عمرمو خوندم با اینکه غلط خوندم ولی احساس آرامش معنوی خاصی می‌کردم، آرامشی که سال‌ها دنبالش بودم ولی هیچ جا نیافتم حتی در شبکه‌های اجتماعی✋🏼💔 از امام جماعت خواستم کمکم کنه ایشان هم مثل یه پدر مهربان همه چیز به من یاد می‌داد نماز خوندن، قرآن، احکام، زندگی امامان و... کتاب می‌خرید و به من هدیه میداد، منو در فعالیت‌های بسیج و مراسمات شرکت میداد، توی محله معروف شدم و احترام ویژه‌ای کسب کردم توسط یکی از دوستان به حرم حضرت معصومه برای معرفی شدم نزدیکای امام حسین، یکی از خادمین که پیر بود به من گفت: دلم میخواد برم کربلا ولی نمی‌تونم، میشه شما به نیابت از من بری؟ پول و خرج سفر و حق الزحمه شما رو هم میدم، زبونم قفل شده بود! من و کربلا؟ زیارت امام حسین؟ اشکم سرازیر شد😭 قبول کردم و باحال عجیبی رفتم🕊 هنوز باورم نشده که اومدم 🕌💔 پس از برگشت تصمیم گرفتم برم که با مخالفت‌های فامیل و دوستان مواجه شدم، اما پدرم با اینکه از دین خیلی دور بود و حتی نماز و روزه نمی‌گرفت قبول کرد✋🏼 حوزه قبول شدم و با کتاب‌های دینی انس گرفتم👌 در کنار درسم گاهی تبلیغ دین و احکام خدارو می‌کردم و حتی سراغ دوستان قدیمی ناباب رفتم که خدا روشکر توانستم رفیقام و با خدا آشتی بدم😍 یه روز اومدم خونه دیدم پدر و مادرم دارن گریه میکنن😭منم گریه‌ام گرفت، تابحال ندیده بودم بابام گریه کنه! گفتم بابا چی شده؟ گفت پسرم ازت ممنونم گفتم برای چی؟ گفت: من و مامانت یه خواب مشترک دیدیم😔 تو رو می‌دیدیم با مرکبی از نور می‌بردن بهشت و ما رو می‌بردن و هر چه به تو اصرار می‌کردن که وارد بهشت بشی قبول نمیکردی و میگفتی اول باید پدر و مادرم برن بهشت بعد من✋🏼 👈یه آقای نورانی✨آمد و بهت گفت: آقا سعید! همین جا بهشون نماز یاد بده بعد با هم برین 🌸 و تو همونجا داشتی به ما نماز یاد میدادی😔 پسرم تو خیلی تغییر کردی دیگه نیستی همه دوستت دارن❤️تو الان آبروی مایی ولی ما برات مایه ننگیم میشه خواهش کنم هر چی یاد گرفتی به ما هم یاد بدی منم نماز و قرآن یادشون دادم و بعد از آن خواب، پدر و مادرم نمازخوان و مقید به دین شدند چند ماه بعد با دختری پانزده ساله عقد کردم💍 یه روز توی خونشون دیدم که خیلی برام بود گریه‌ام گرفت😔 نتونستم جلوی خودم رو بگیرم صدای گریه‌هام بلند و بلندتر شد😭😭 👈این همون عکسی بود که تو بود👉 خانمم تعجب کرد و گفت: سعیدجان چیزی شده؟ مگه صاحب این عکس و میشناسی؟😊 و من همه ماجرا رو براش تعریف کردم😔✋🏼 خودش و حتی مادرش هم گریه کردند😭😭😭 مادر خانمم گفت: میدونی این عکس کیه؟ گفتم: نه گفت: این 😊 منم مات و مبهوت، دیوانه‌وار فقط گریه می‌کردم مگه میشه؟😳😭😭 آره شهیدی که منو هدایت کرد، آدمم کرد، آخر به عقد💍من درآورد💔😔 چند ماه بعد با چند تا از دوستانم برای اسم نوشتیم تابستون که شد و حوزه‌ها تعطیل شدند ما هم رفتیم خانمم باردار بود و با گریه گفت: وقتی نه حقوق میدن نه پول میدن نه خدماتی، پس چرا میخوای بری؟ همان جمله شهید یادم اومد و گفتم: میرم تا جوانان ایران بماند...✌️🏼🙂 🌹 خیلی خیلی زیباست 🌳🌳🌳
حسین ۲۷ سال داشت و جمعاً ۲۵ بار رفت اولین سفرش را در ۲۰ سالگی رفت در مناسبت‌های مختلف به کربلا میرفت اغلب با ماشین دوست‌هایش میرفت عاشق کربلا بود وقتی عراقی‌ها گذرنامه‌اش را دیده بودند،به او گفته بودند:أنتَ مجنون شهید مدافع ‌حرم‌ 🔗 Jafar Changani (@JChangani_02)
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میرود دل به همانجا که تعلق دارد دلتنگ هستیم 🌹صدرا🌹
9.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ ‌🎬 شهیدی که بدون به میدان نبرد رفت‌ 👈حکایت نبرد 💥ببینید و انتشار دهید
7.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬شهیدی در که فرزندش دشمن بود! 👈 صحابه با وفای علیه‌السلام 💥ببینید و انتشار دهید
13.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 ماجرای علیه‌السلام و ‌ ‌‌📌 واقعه در مسیر حرکت از به اتفاق افتاده است. 💥ببینید و انتشار دهید
6.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مگر ای کربلا خاک بهشتی که خاکی مشک بو عنبر سرشتی
زِیْن ـ أَب ؛ تمام زیباییِ علی‌ست ... وقتی تاریخِ ، روی انگشتان او میگردد! زِیْن ـ أب می‌شویم ؛ اگر تاریخ ، با انگشتانِ ما، به فصل آخرش، برسد ... ✍شجاعت حسين (ع) در خواهرش زينب (س) هم بود؛ يا زينب (س) هم در مقام شجاعت قطع نظر از جهت امامت، كمي از حسين (ع) ندارد قوت قلبش به بركت اتصالش به مبداء تعالي راستي محيرالعقول است. 📜شيخ جعفر شوشتري مي‌فرمايد: 👈 اگر حسين (ع) در صحنه كربلا يك ميدان داشت، مجلله زينب (س) دو ميدان نبرد داشت: 1⃣ميدان نبرد اولش مجلس ابن زياد، 2⃣و میدان دوميش مجلس يزيد پليد.