12.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴روضه جانسوز محمود کریمی در حرم حضرت رضا (ع) به مناسبت شهادت امام جواد علیه السلام
چه کرد با جگرپارهی تو، همسر تو
فدای تو چه قدر ضعف کرده پیکر تو
التماس دعا
#امام_جواد
سیاهی رفت چشمانت ، زبانم از سخن افتاد
شنیدم مقتلت شد خانه، اشک از چشم من افتاد
چه مکارانه ام الفضل میشد جعده ای دیگر
همین که زهر نوشیدی دلت یاد حسن افتاد
🏴شهادت مظلومانه حضرت امام محمدتقی، جوادالائمه(ع) تسلیت 🏴
📿 امروز آخرین فرصت خواندن نماز توبه یکشنبه ماه ذیالقعده است.
⏳ باتوجه به توصیه اکید بزرگان اهل معنا به این نماز و آثار پربرکت آن، برنامه ریزی لازم را جهت از دست ندادن این فرصت داشته باشید.
🔻«انسبنمالک» میگوید: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در یکشنبۀ ماه ذیقعده از منزل بیرون آمدند و فرمودند: ای مردم! کدامیک از شما میخواهد توبه کند؟ عرض کردیم: همه میخواهیم توبه کنیم.
فرمود:
1️⃣ غسل کنید؛
2️⃣ و وضو بگیرید؛
3️⃣ و چهار رکعت نماز (دو نماز دو رکعتی) _در هر رکعت یک بار «سوره حمد»، سه بار «قل هو الله احد» و هر کدام از دو سوره معوذتین (سوره فلق و سوره ناس) را یک بار_ بخوانید؛
4️⃣ سپس (پساز اتمام ٤ ركعت نماز) ۷۰ بار استغفار کنید
5️⃣ و آن را به «لا حولَ و لا قوةَ الا بالله العلی العظیم» ختم کنید؛
6️⃣ آنگاه بگویید: «يَا عَزِيزُ يَا غَفَّارُ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْت».
🔸 سپس رسول خدا (ص) فرمود: هر بندهای از امت من این عمل را انجام دهد، از آسمان به او ندا میشود: ای بندۀ خدا! عمل خود را از نو آغاز کن؛ زیرا توبۀ تو پذیرفته و گناه تو آمرزیده شد...
🔹 در ادامه روايت آثار زيادى براى اين نماز ذكر شده كه عبارتند از اينكه در روز قیامت، دشمنانت را از تو راضی مینمایند. با ایمان از دنیا میروى. دینت از تو گرفته نشده و قبر تو وسیع و نورانى خواهد شد. پدر و مادرت راضی میشوند، پدر و مادر، تو و خاندانت بخشیده شده و در دنیا و آخرت خوشرزق خواهى بود. جبرئیل با فرشته مرگ پیش تو آمده و به او دستور میدهد که با تو خوشرفتار بوده، بهخاطر مرگ آسیبی به تو نرسانیده و به نرمى، روح را از بدنت خارج نماید».
✅🧘🏻♀️👱♀️🧕🏻🧚🏻♂️👩👧
مادرم میگفت ؛ وارد آشپزخانه که میشوید با لبخند و شادی وارد شوید
آنجا برنج هست،گندم و آرد هست ، اینها برکت خدا هستند
با اخم و نا امیدی وارد آشپزخانه نشوید که خدا خوشش نمیآید و برکت از شما خواهد رفت
مادرم میگفت ؛ زنی که از آشپزخانهاش بوی غذا میآید ،دل به زندگی بسته،عاشق بچه هاشه، عاشق شوهرش شده ...
مادرم این حرفها را طوری بیان میکرد که آدم دلش میخواست ساعتها در آشپزخانه بماند و آشپزی کند
حتی برای انارها و سیبهای گوشه آشپزخانهاش هم نجوا میکرد و
موقعی که خمیرها را به دیواره تنور میچسباند تنور گرم را قسم میداد تا نانش شفای هر بیماری شود و مزه دهان هر گرسنهای ...
مادرم
با گلها حرف میزد،اونا هم گوش میدادن،گاهی از مرغ و خروسهای حیاطش هم عذرخواهی میکرد که به موقع آب و دانشان را نداده است ...!!!
مادر،درختان باغ را هم با اسم صدا میکرد انجیرک خانم ، سیب خوشگلم ....
حتی وقتی از فرط خستگی عرق از پیشانیش می ریخت باز هم به آرامی پدرم را صدا می زد و میگفت ؛ مشتی، چای تازه دم بیاورم ...
مادرم چیزی از روانشناسی نمیدانست او فقط یک زن ساده بود که دکترای آرامش داشت با چندین زبان ...
مهربانیاش همه را آرام میکرد ...🌹
روح همه مادران به خاک خفته شاد،
لب همه مادران زندگیتون خندان🌹
21.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌼📹🎼 شگفتیها و زیبایی های جهان پیرامون ما
🍃🌷بهمراه تلاوت آیات نورانی قرآن...
3.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیبایی های خلقت خداوند
♦️لحظه زیبای طلوع و طبیعت حیرت انگیز رامسر.
🔵و سوگند به صبح هنگامى که تنفس کند! (وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ). تکویر ، ۱۸
چه تعبیر جالبى!! #صبح را به موجود زنده اى تشبیه کرده که نخستین تنفسش با 👈طلوع سپیده آغاز مى شود، و روح حیات در همه موجودات مى دمد، گویى در زیر دست و پاى لشکر زنگى #شب نفسش بریده بود، و با درخشیدن👈 اولین #شعاع_نور از زیر چنگال او آزاد مى شود و #نفس تازه مى کند!.
🔴این تعبیر شبیه تعبیرى است که در سوره مدثر بعد از سوگند به شب آمده است که مى فرماید:👈 وَ الصُّبْحِ إِذا أَسْفَرَ: سوگند به صبح هنگامى که #نقاب از چهره بر گیرد گویى ظلمت شب همچون نقاب سیاهى بر صورت #صبح افتاده، به هنگام سپیده دم👈 نقاب را کنار مى زند و #چهره_نورانى و پر فروغ خود را که نشانه زندگى و حیات است به جهانیان نشان دهد.
تفسیر نمونه ، ج ۲۶، ص: ۱۸۸
🌹صدرا🌹
2.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طنابِ دارِ شیخ فضلُ اللهِ نوری چگونه بافته شد؟!!
پ؛ن؛ #نفوذ در لباس خودمون چنین توانایی داره!
#سبک_زندگی_شهدایی
به من و پدرش خیلی احترام می گذاشت. هر وقت وارد خانه می شد، صورت ما را می بوسید. خم می شد، دست مان را می بوسید.
شب عروسیش وقتی از تالار آمد جلوی در خانه، با همان لباس دامادی زانو زد. پای من و پدرش را بوسید. حتی با پدر خانمش همین کار را کرد.
گفت: «فرقی نمی کند ایشان هم مثل پدر خودم است چون همه زندگی اش را به من داده.»
🌷"شهیداحمدعطایی"🌷
#با_شهدا_گم_نمی_شویم