🌸امام موسی کاظم علیه السلام:🌸
🔷 یکی از چهار نیاز
*لا تستغنی شیعتنا عن اربع: خمره یصلی علیها و خاتم یتختم به و سواک یستاک به و سبحه من طین قبر ابی عبدالله علیه السلام.*
*پیروان ما از چهار چیز بی نیاز نیستند: ۱- سجاده هایی که بر روی آن نماز خوانده شود ۲-انگشتری که در انگشت باشد ۳- مسواکی که با آن دندان ها را مسواک کنند ۴-تسبیحی از خاک مرقد امام حسین علیه السلام.*
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
*السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ العسکری علیه السلام.*
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
*اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج*
🌹سلام صبح پنجشنبه شمابخير🌹
🌹شادی ارواح طیبه شهداء و اموات فاتحه مع الصلوات🌹
📸 واردات لوازم خانگی کرهای با نامه رهبرانقلاب ممنوع شد
🔹رهبر انقلاب در نامهای به رئیسجمهور اعلام کرد که طبق نامهای که کارخانههای تولیدکننده لوازم خانگی به ایشان نوشتهاند، واردات این محصولات باعث شکستن کمر تولیدکنندگان میشود و باید جلوی آن گرفته شود. رئیسی هم به وزرایش دستور داد واردات لوازم خانگی از دو شرکت کره جنوبی ممنوع شود.
13.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈 صفر تا صد قضیه اتفاقات شمال غرب کشور را در این ویدئوی بالا حتما تا اخر مشاهده کنید و در تمامی گروه ها انتشار دهید ...✅ فقط حدود ۱۰۰۰ تا موشک نقطه زن براشون کافیه 😄 اطلاعات تکمیلی اخبار شمال غرب کشور و فتنه اذربایجان و عرعر های اردغان😄
10.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی آیت الله صمدی آملی درباره آیت الله حسن زاده آملی ره
اصطلاحات جبهه
خمپاره ۶۰ ............................... عزرائیل
بسیجی .................................... آهنربا
دوشکا ................................... بلبل خط
کلاشینکف ....................... کلاغ کیش کن
قاطر .................................... ترابری ویژه
مین ضد نفر گوجه ای ..................... پابوس
نماز شب ................................ پا لگد کن
آفتابه ......................................... تک لول
مواد شیمیایی ........... شمر بن ذی الجوشن
#طنز_جبهه
6.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️مقتدر که باشی، پروتکل ها هم به نفع تو تغییر میکنند
🔻مقایسه کنین با شلوار پلنگی خانگی!! :/
#رئیسی
#دولت_انقلابی
شهیدی که زنده زنده سوخت!!!!!!!
شهید سید مرتضی آوینی روایت میکند که:
حسین خرازی نشست ترک موتورم که به منطقه عملیاتی برویم. بین راه، به یک نفربر "پی ام پی" و تانک برخوردیم که در آتش میسوخت.
فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده میسوزد!
من و حسین آقا هم برای نجات آن بندهی خدا با بقیه همراه شدیم.
گونی سنگرها را برمیداشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش!
جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت میسوخت، اصلا ضجه و ناله نمیزد!
و همین پدر همهی ما را درآورده بود!
بلند بلند فریاد زد:
خدایا!
الان پاهام داره میسوزه!
میخوام اون ور ثابت قدمم کنی!
خدایا!
الان سینه ام داره میسوزه!
این سوزش به سوزش سینهی حضرت زهرا (س) نمیرسه!
خدایا!
الان دستهام سوخت!
میخوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم!
نمیخوام دستهام گناه کار باشه!
خدایا!
صورتم داره میسوزه!
این سوزش برای امام زمانه!
برای ولایته!
اولین بار حضرت زهرا (س) این طوری برای ولایت سوخت!
آتش که به سرش رسید، گفت:
خدایا! دیگه طاقت ندارم،
دیگه نمیتونم،
دارم تموم میکنم.
لااله الا الله،
خدایا!
خودت شاهد باش!
خودت شهادت بده آخ نگفتم!
آن لحظه که جمجمه اش ترکید، من دوست داشتم خاک گونیها را روی سرم بریزم!
بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.
حال حسین آقا خرازی از همه بدتر بود. دو زانویش را بغل کرده بود و هایهای گریه میکرد و میگفت:
خدایا!
ما جواب اینا را چه جوری بدیم؟
ما فرمانده ایناییم؟
اینا کجا و ما کجا؟
اون دنیا خدا ما رو نگه نمیداره بگه، جواب اینا رو چی میدی؟
زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم.
تمام مسیر، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانهی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن من خیسِ اشک شد.
*شهید سردار «حاج حسین خرازی»*