eitaa logo
🌹صدرا🌹
552 دنبال‌کننده
29هزار عکس
35.3هزار ویدیو
314 فایل
-مهربانم، عالم از توست غریبانه چرا میگردی؟❤️😔 اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب( س) به کانال صدرا خوش آمدید. @sadrasadat74 پیشنهادات و انتقادات خود را منتقل کنید. ✅ کپی از مطالب کانال،مشروط برذکرصلوات برای شهدا،بلا اشکال و آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
5.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شگفتی های خلقت خداوند. پرنده خیاط 🌹صدرا🌹
9.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ ببینید| پیشرفت یعنی دُبی! ‼️زمین تنیس زیرخلیج فارس میسازن! ✍️همه مدل خودتحقیری دیده بودیم جز این مدلشو که برای پیشرفت‌های ساختگی شروع به خودتحقیری می‌کنند.
8.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بر مشامم می رسد عطر شهیدان بسیج مرغ دل پر می زند سوی گلستان بسیج یا حسین بن علی، ای سرور آزادگان روز محشر شفاعت کن از جوانان بسیج 29 آبان ماه تا 5 آذرماه بر تمام بسیجیان مبارک باد. ‌ ‌‌‌‌‌‌‌
🚨|پایتخت عربستان بمباران شد 🔹سخنگوی نیروهای مسلح یمن: در پاسخ به افزایش حملات سعودی‎ها، پایگاه ملک خالدِ ریاض، فرودگاه ملک عبدالله و پالایشگاه آرامکو در جده با ۷ پهپاد بمباران شد.
8.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مدارس احمق پرور و به ظاهر مذهبی! انتقاد تند استاد رحیم پور ازغدی از این مدارس و این روش تربیتی!
🔴لگد بر یزید! بعد از نوشیدن آب، یکی یکی، لیوان خالی را به سقا می‌دادیم. او اصرار داشت عبارتی بگوئیم که تا حالا کسی نگفته باشد و برای همه هم جالب باشد. یکی می‌گفت: «سلام بر حسین (ع)، لعنت بر یزید» دیگری می‌گفت: «سلام بر حسین (ع)، لعنت بر صدام» اما از همه بامزه ‌تر عبارت: «سلام بر حسین (ع)، لگد بر یزید» بود که برای همه بسیار جالب بود. 🌹صدرا🌹
 🔺اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً استاد سرکار گذاشتن بچه‌‌ها بود. روزی از یکی از برادران پرسید: «شما وقتی با دشمن روبه‌رو می‌شوید برای آنکه کشته نشوید و توپ و تانک آنها در شما اثر نکند چه می‌گویید؟» آن برادر خیلی جدی جواب داد: «البته بیشتر به اخلاص برمی‌گردد والا خود عبادت به تنهایی دردی را دوا نمی‌کند. اولاً باید وضو داشته باشی، ثانیاً رو به قبله و آهسته به نحوی که کسی نفهمد بگویی: اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً بدستنا یا پاینا و لا جای حساسنا برحمتک یا ارحم‌الراحمین» طوری این کلمات را به عربی ادا کرد که او باورش شد و با خود گفت: «این اگر آیه نباشد حتماً حدیث است» اما در آخر که کلمات عربی را به فارسی ترجمه کرد، شک کرد و گفت:«اخوی غریب گیر آورده‌ای؟» 🌹صدرا🌹
🔹بین  راه نگه نمی‌دارم امام جماعت ما بود. اما مثل اینکه شش ماهه دنیا آمده بود. حرف می زد با عجله، غذا می خورد با عجله، راه می رفت می خواست بدود و نماز میخواند به همین ترتیب. اذان، اقامه را که می گفتند با عجلوا بالصلوه دوم قامت بسته بود. قبل از اینکه تکبیر بگوید سرش را بر می گرداند رو به نمازگزاران و می گفت: من نماز تند می خوانم، بجنبید عقب نمانید. راه بیفتم رفته ام، پشت سرم را هم نگاه نمی کنم، بین راه نگه نمی دارم و تو راهی هم سوار نمی کنم!!! 🌹صدرا🌹
رئیسی دستور لغو منع تردد شبانه رو داده ولی پلیس گفته باید به ما ابلاغ بشه تا لغو کنیم دفعه قبل هم که بخاطر واکسیناسیون شبانه روزی دستور لغو این طرح رسانه‌ای شد، پلیس گفت به ما ابلاغ نشده و طرح همچنان پابرجا موند آقای پلیس! ببین کاراتو! دستت رو از جیب ملت دربیار رفیق. "۰محمد/پاداش۰"
3.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیروزی اونقدر نزدیکه که برداران یمنی مون توی خودروهای غنیمتی از عربستان حامد زمانی گوش میدن 😁😂
هر گُلی زیباست اما یاس چیز دیگریست در میان سنگ ها الماس چیز دیگریست ما میان عمر خود خیلی برادر دیده ایم در وفاداری ولی چیز دیگریست
🌷 راه همنشین شدن با پیامبران در بهشت روزى حضرت داوود در مناجاتش از خداوند خواست همنشين او را در بهشت به وى معرفى كند، از جانب خداوند ندا رسيد كه فردا از دروازه شهر بيرون برو، اولين كسى كه با او برخورد کنی همنشين تو در بهشت است. روز بعد، حضرت داوود به اتفاق پسرش سليمان از شهر خارج شد، پيرمردى را ديد كه پشته هيزمى از كوه پائين آورده تا بفروشد. پير مرد كه متى نام داشت، كنار دروازه فرياد زد كيست كه هيزم بخواهد؟ يك نفر پيدا شد و هيزمش را خريد. حضرت داوود پيش او رفت و سلام كرد و گفت: آيا ممكن است امروز ما را مهمان كنى؟ پير مرد پاسخ داد: مهمان حبيب خداست، بفرمائيد، سپس پير مرد با پولى كه از فروش هيزم به دست آورده بود مقدارى گندم خريد، وقتى به خانه رسيدند پير مرد گندم را آرد كرد و سه عدد نان پخت و نان‌ها را جلوى مهمانانش گذاشت. وقتى شروع به خوردن كردند، پير مرد هر لقمه‌اى كه به دهان مى برد، ابتدا «بسم الله» و در انتها «الحمدلله» مى‌گفت، وقتى ناهار مختصر آنها به اتمام رسيد، دستش را به طرف آسمان بلند كرد و گفت: خداوندا، هيزمى كه فروختم، درختش را تو كاشتى، آنها را تو خشك كردى، نيروى كندن هيزم را تو به من دادى، مشترى را تو فرستادى كه هيزمها را بخرد و گندمى را كه خورديم، بذرش را تو كاشتى، وسايل آرد كردن و نان پختن را نيز تو به من دادى، در برابر اين همه نعمت من چه كرده‌ام؟ پيرمرد اين حرفها را مى زد و گريه مى‌كرد. داوود نگاه معنا دارى به پسرش ‍ كرد، يعنى همين است علت اينكه او با پيامبران محشور مى شود. 📗 شهید عبدالحسین دستغیب داستان‌های شگفت ص۳۰/ روزنامه کیهان