1.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#با_مقام_معظم_رهبری
درس اخلاق امام خامنهای :
چهار چیزی که عقوبتش زود دامنگیر انسان میشود...
#سلامتی_فرمانده_صلوات
#محاسبه_قبل_از_خواب
پیامبر اکرم(ص):
اگر آنقدر گناه کردهاید که تا به بلندی آسمان رسیده سپس از کرده خود پشیمان شدید خداوند توبه شما رامیپذیرد.
📚 لئالیالاخبار، ج 1، ص364
*وقتی که الاغ شدم!*
*ارسالی از:* مرتضی علوی
*نشر:* گاهنامه مدیر
■تابستان سال ۱۳۸۹ بود. در حال رانندگی بودم حواسم نبود. یه دفعه یک ماشین با سرعت از کنارم رد شد و با بوق ممتد داد زد و گفت هی الاغ حواست کجاست. همانطور با سرعت رفت پشت چراغ قرمز ایستاد. چون خیابان خلوت بود منم رفتم کنارش ایستادم. شیشههای هر دو تامون پائین بود.
یواشکی از کنار چشماش به من نگاه میکرد. منم مستقیم بهش نگاه میکردم. گفتم، آقا میدونستی الاغ ماده هست و خرها، نر هستند. تو باید به من میگفتی خر. دوم اینکه اگه من الاغم، حتما تو هم حضرت سلیمان هستی چون الان داری زبان الاغها رو میفهمی که باهات صحبت میکنم. سوم اینکه اصلا حواسم به تو نبود تو عالم خودم بودم...
●یک لبخندی زد و سه بار گفت معذرت میخوام. منم تو ماشین شکلات داشتم براش پرت کردم تو ماشینش. با اشاره اون، هر دو تا کناری ایستادیم و الان که با هم دوستیم یادمون نمیره که یک الاغ ما رو با هم آشنا کرد.
○این ماجرا میخواد بگه که کلمه ای در زبان انگلیسی هست به نام reactive یعنی واکنش و کلمه دیگری هست به نام creative یعنی خلاقیت. اگر دقت کنیم با جابجایی حرف c یک واکنش تبدیل میشه به یک خلاقیت. یعنی میشد این موضوع تبدیل شه به یک دعوای خیابانی که آخرش هم منجر میشد به آشتی. هم وقتمون رو میگرفت هم هزینه ساز بود.
■پدرم میگفت وقتی آخرش تو کلانتری با هم آشتی میکنیم چرا الان آشتی نکنیم. میلیونها انسان در جنگ جهانی دوم کشته شدن ولی امروز کل اروپا هوای هم رو دارن و متحد هستند....
▪︎گاهنامه مدیر
●پس:
۱- آخر هر جنگی صلحه.
۲- عاقل کسی است که از تهدید فرصت میسازه، ما هر دو تامون عاقل بودیم.
۳- فحش دادن دلیل کسانی است که حق با آنها نیست.
۴- وقتی کسی عصبانیت میکنه یعنی تونسته بر تو چیره بشه
○این داستان رو تو هر ترم واسه دانشجوهام تعریف میکنم و کلی با هم، لحظه الاغ شدنم رو میخندیم
مرتضی علوی 🌻🌻🌻
🔹همه فکر میکردن خیلی عبوس و خشنه؛ در یکی از جلسات فرماندهان سپاه در تهران، همه فرماندهان با لباس رسمی در آن شرکت کرده بودند؛ جلسه سنگینی بود، در تنفس بین جلسه، یک شلنگ آب در جلسه دیدم، حاج قاسم با شلنگ داخل آمد و همه فرماندهان را با آب خیس کرد.
💬بخشی از خاطرات سردار غلامپور
چهار چيز برای چهار مقصد ديگر آفريده شده اند :
مال برای خرج ڪردن دراحتياجات زندگے ، نه براۍ نگهدارے
علم برای عمل ڪردن به آن ، نه جدال و ڪشمڪش و بحث
انسان برای بندگۍ و اطاعٺ از خدا ، نه خوشگذرانۍ و معصيٺ
دنيا برای جمع آورۍ توشه آخرٺ ، نه غفلت از آخرٺ و آباد ساختن دنيا
مکن کاری که بر پا سنگت آیو
جهان به این فراخی تنگت آیو
چوفردا نامه خوانان نامه خوانند
تورا از نامه خواندن ننگت آیو