eitaa logo
🌹صدرا🌹
552 دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
35.3هزار ویدیو
314 فایل
-مهربانم، عالم از توست غریبانه چرا میگردی؟❤️😔 اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب( س) به کانال صدرا خوش آمدید. @sadrasadat74 پیشنهادات و انتقادات خود را منتقل کنید. ✅ کپی از مطالب کانال،مشروط برذکرصلوات برای شهدا،بلا اشکال و آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
نوای فاطمیه به صدا در می‌آید و مهمانان خصوصی پروردگار سر سفره زهرای مرضیه دعوت می‌شوند.
بسم الله الرحمن الرحیم حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: حُبِّبَ إ لَیَّ مِنْ دُنْیاکُمْ ثَلاثٌ:تِلاوَةُ کِتابِ اللّهِ، وَالنَّظَرُ فی وَجْهِ رَسُولِ اللّهِ، وَالاْنْفاقُ فی سَبیلِ اللّهِ سه چیز از دنیا برای من دوست داشتنی است: تلاوت قرآن، نگاه به صورت رسول خدا، انفاق و کمک به نیازمندان در راه خدا نهج الحیاة، ح 164
‏یک گزارش دقیق، روشنگرانه و اخلاق مدارانه را از صدا و سیما دیدیم. ‎ در گزارشش حتی یک بار هم ‎ را متهم به کذب گویی نکرد، اما به زیبایی ضد انقلاب و رسانه های سعودی و انگلیسی را سنگ روی یخ نمود. سلامی میدانست پیرزن بینوا قربانی خباثت چه جماعت کثیفی است. "عبدالرحیم انصاری"
‏امتحان وجود مقدس حضرت زهرا سلام‌الله علیها، که در زیارت‌نامه‌ی آن حضرت مطرح شده، عهد هدایت و شفاعت مردم است. با اینکه، در زیارت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها حجم عبارات بسیار محدود است لکن مشتمل بر معارف بسیار بلندی است، که سه فراز اساسی دارد: ‏فراز اول: بیان کننده این است که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها قبل از این‌که لباس خلقت بشری بپوشند مورد امتحان قرار گرفتند و در این امتحان، خداوند ایشان را صابره یافته است. امتحان‌گیرنده خداوند متعال است که قبل از خلقت در این عوالم، ايشان را در این امتحان پایدار یافته است. ‏فراز دوم: نقش مؤمنین را بیان می‌کند، که ولایت و محبت اهل بیت علیهم‌السلام را در دل داشته و بر تمام دینی که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و وصی ایشان حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام آورده‌اند استوارند و تبعیض در دین ندارند. ‏فراز سوم: زیارت نیز درخواستی است که بعد از این ولایت و تصدیق و پایداری و صبر مؤمنین از حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها دارند و آن هم درخواست الحاق به طهارت نفس است،که به دست صدیقه طاهره سلام‌الله‌علیها محقق می‌شود، که حقیقت طهارت همان توحید و پاک شدن از شرک آشکار و خفی است. "سید محمد مهدی میرباقری"
‏بسم رب الشهداء با راه اندازی ‎ عراق در منطقه ‎ به روایتگری رزمندگان حشدالشعبی طرز ساخت موشک فرهنگی دیگری از جمهوری اسلامی ایران به عراق صادر شد؛ زنده باد جبهه مقاومت تا ظهور مهدی موعود(عج)❤✌ "سیمرغ قاف نشین"
‏مدرسه‌ المهدی‌ لبنان‌با برگزاری‌یه‌مسابقه‌از دانش‌آموزان‌‌خواست‌ یه‌جمله ‌8کلمه‌ای‌ در ‌وصف‌رزمندگان‌‌بنویسند فاطمه‌دقیق(دختر‌خردسال‌‌علی‌دقیق‌رزمنده مفقودالاثردرجبهه‌های‌حلب‌سوریه) باجمله‌ای‌زیبا‌نوشت: " اگرشما‌گُلی‌رادرصحرای‌حلب‌دیدید‌خاک آن‌راببوسید‌ممکن‌است‌پدرم‌آنجا‌ دفن‌شده‌باشد" "غلامرضا صالحی"
‏اعتراض علیه بودجه فرهنگی اگر به دلیل نارضایتی از عملکرد ارگان های فرهنگی مربوطه یا جنبه نقد به شیوه عملکردی نهادهای متولی امر باشد موردی ندارد اما اگر تصور شود در مقابله با حجم محتواهای تولید شده توسط رسانه های بیگانه(در قالب فیلم -سریال -مستند -مقاله -کتاب -کلیپ های طنز و ...) ‏جهت تحقیر ایران،ایران هراسی، ایجاد بدبینی نسبت به اصل انقلاب،تزریق نا امیدی،تغییر نگرش و سبک زندگی سالم،شبه افکنی نسبت به دین،ایجاد شکاف بین اصالت ایرانی و هویت اسلامی...زیاده روی است باید گفت چیزی از تعاریف رهبری در خصوص شبیخون فرهنگی،تهاجم فرهنگی،جنگ نرم و ... درک نشده است. "آنوشکا"
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم ‌‌‌‌‌‌‌••┈••❈✿🖤✿❈••┈•• ✿ چلّه‌ی اشک بگیریم که دلدار آید ✿ اشک یعقوب نبی تیرگی کنعان شُست 🏴 عرض سلام و ادب و تسلیت به مناسبت ایام عزاداری حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا سلام الله علیها. ◾️قصد داریم به نیت سلامتی و تعجیل امام زمان عجل‌ الله‌ تعالی فرجه دست به دامان حضرت مادر شده و چلّه‌ی حدیث کساء بگیریم. 🖤باشد که چلّه نشینی‌هایمان قدمی در نزدیک شدن روز ظهور یوسف زهرا باشد... ♦️شروع: ۲۷ آذر ♦️پایان: ۶ بهمن 🍃🍂🌹🍃🍂
💠 خاطره‌ای زیبا از زبان مرحوم حجت‌الاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی بسم الله الرحمن الرحیم سلام ... ✍در اسارت، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود. ما در آنجا اذان می‌گفتیم، اما به گونه‌ای که دشمن نفهمد. روزی جوان هفده ساله ضعیف و نحیفی، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان می‌گویی؟ بیا جلو»! یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید، پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: «چیه؟ من اذان گفتم نه او». آن بعثی گفت: «او اذان گفت». برادرمان اصرار کرد که «نه، اشتباه می‌کنی. من اذان گفتم». مأمور بعثی گفت: «خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو». برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. مأمور بعثی فرار کرد. وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: «بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی، الان دیگر پای من گیر است». به هر حال، ایشان را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند. زندان در اردوگاه موصل (موصل شماره ۱ و ۲) زیر زمین بود، آنقدر گرم بود که گویا آتش می‌بارید. آن مأمور بعثی، گاهی وقت‌ها آب می‌پاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرمتر شود. روزی یک دانه سمون (نان عراق) می‌دادند که بیشتر آن خمیر بود. ایشان می‌گفت: «می‌دیدم اگر نان را بخورم از تشنگی خفه می‌شوم. نان را فقط مزه مزه می‌كردم که شیره‌اش را بمکم. آن مأمور هم هر از چند ساعتی می‌آمد و برای این‌که بیشتر اذیت کند، آب می‌آورد، ولی می‌ریخت روی زمین و بارها این کار را تکرار می‌کرد». می‌گفت: «روز شانزدهم بود که دیدم از تشنگی دارم هلاک می‌شوم، گفتم: یا فاطمه زهرا ! امروز افتخار می‌كنم که مثل فرزندت آقا حسین بن علی اینجا تشنه‌کام به شهادت برسم». سرم را گذاشتم زمین و گفتم: یا زهرا ! افتخار می‌کنم، این شهادت همراه با تشنه‌کامی را شما از من بپذیر و به لطف و کرمت،‌ این را به عنوان برگ سبزی از من قبول کن. دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم، تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمی‌خورد و دهانم خشک شده است. در همان حال، نگهبان بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سر ما آورده بود و همیشه آب می‌آورد و می‌ریخت روی زمین. از پشت پنجره مرا صدا می‌زد که بیا آب آورده‌ام. اعتنایی نکردم، دیدم لحن صدایش فرق می‌کند و دارد گریه می‌کند و می‌گوید: بیا آب آورده‌ام. مرا قسم می‌داد به حق فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که آب را از دستش بگیرم. عراقی‌ها هیچ‌ وقت به حضرت زهرا (سلام الله علیها ) قسم نمی‌خوردند، تا نام مبارکت حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) را برد، طاقت نیاوردم. سرم را برگرداندم و دیدم که اشکش جاری است و می‌گوید: «بیا آب را ببر ! این دفعه با دفعات قبل فرق می‌کند». همین‌طور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم و او لیوان آب را ریخت توی دهانم، لیوان دوم و سوم را هم آورد. یک مقدار حال آمدم، بلند شدم، او گفت: به حق فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا حلال کن ! گفتم: تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمی‌کنم. گفت: دیشب، نیمه‌شب، مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با عصبانیت و گریه گفت: چه کار کردی که مرا در مقابل حضرت زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول الله (ص) شرمنده کردی، الان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در عالم خواب زیارت کردم. ایشان فرمودند: به پسرت بگو برو و دل اسیری که به درد آورده‌ای را به دست بیاور وگر نه همه شما را نفرین خواهم کرد. فقط بگو لبيک يازهرا (سلام الله علیها) 📚حماسه‌های ناگفته (به روايت علی اكبر ابوترابی)، عبد المجيد رحمانيان، انتشارات پيام آزادگان، چاپ اول : ۱۳۸۸،صفحات ۱۲۵-۱۲۷ الهی به حق فاطمه ی زهرا عاقبت همه ی ما رو ختم به خیر کن. الهی آمین